قم وموقعيت جغرافيايى
در اينجا لازم است قبل از آنکه درباره ى موقعيت جغرافيايى شهرستان
مذهبى (قم) گفتگو کنيم، بدانيم: که قم از جمله ى (بلاد جبل):
ومنظور از جبل، آن رشته از کوههائى است که از: حدود (الوند) تا
(دماوند) يعنى: از همدان تا حدود قزوين وتهران کشيده شده وشهرهايى
که در پيچاپيچ اين کوهها واقع شده، آنها را (بلاد جبل) ويا (عراق
عجم) مى گويند، واينک موقعيت جغرافيايى قم از ديدگاه تاريخ:
در کتاب (تاريخ قم) نوشته ى دانشمند فقيد: محمد حسين ناصر الشريعه،
که خود مؤلف آن را در سال 1324 شمسى منتشر نموده است پيرامون
موقعيت جغرافيايى (قم) از ديدگاه تاريخ قديم، چنين مى نويسد:
(قم) از بلاد جبل است واز جمله ى شهرهاى عراق عجم، محسوب مى شود،
وداخل در اقليم چهارم است، و(جبل) يا (جبال) بنا بر تفصيلى که در
کتاب (مرآت البلدان) آمده است، عبارت است از عراق عجم حاليه، مطابق
شرحى که علماء جغرافى قديم از قبيل (استراين) يونانى وغيره نوشته
اند، واين مملکت را موسوم به (مدى) يعنى: (جبال) کرده اند.
اما اقوال علماء جغرافى (عرب) در باب (مدى) (يعنى: جبال) به موجب
ترجمه ى کتاب (ابن حوقل) که يکى از علماء بزرگ جغرافى دان عرب است
بقرار ذيل مى باشد.
(جبال) مشتمل است بر، ماه کوفه، ماه بصره، ومضافات وتوابعى که متصل
است به اين دو منطقه:
بنابراين، حد شرقى اقليم (جبال)
تا بيا بن خراسان، وفارس وسمت شرقى خوزستان است، وحد غربى آن
آذربيجان، وناحيه ى شمالى بلاد (ديلم) و(قزوين) و(رى) مى باشد
و(رى) وقزوين وابهر وزنجان، از (جبال) منفرد شده وبه ديلم،(1)
پيوسته است، زيرا که بلاد ياد شده، محفوف به کوههاى (ديلم) مى باشد
ووضع قوسى (شکل) دارد وحد جنوبى (جبل) (عراق عجم) وبعض از خوزستان
است.
جبل، داراى شهرهاى مشهورى است،
ومعظم آنها، همدان ودينور، واصفهان وشهر مقدس (قم) مى باشد،
وشهرهاى کوچکتر از قبيل: کاشان، ونهاوند، ولرستان وکرج وبرج،
وامثال اينهاست.(2)
ضمنا نا گفته نماند که جهان گرد نامى (ياقوت حموى) متوفاى سال 626
هجرى، نيز در کتاب (معجم البلدان) پيرامون حدود کلمه ى (جبال) چنين
مى نويسد:
(والجبال: جمع جبل: اسم علم
للبلاد المعروفة اليوم باصطلاح العجم بالعراق وهى ما بين اصبهان
الى زنجان وقزوين وهمدان والدينور وقرميسين والرى، وما بين ذلک من
البلاد الجليله والکور العظيمة).(3)
کلمه ى جبال جمع جبل است، وجبل يا جبال نام سرزمين مشهور، وشهرهاى
معروفى است که در اصطلاح ايرانيان امروز به (عراق عجم) شهرت يافته
است. ومنظور از آن، شهرهايى است که عبارتند از: اصفهان وزنجان
وقزوين وهمدان ودينور وکرمانشاه و(رى) يعنى: تهران، وغير از آنها
از شهرهاى کوچک وبزرگى که در فواصل ميان آنها واقع است.
آنچه تا اينجا گفته شد مربوط به حدود، وشهرهاى (جبل) از ديدگاه
تاريخ است، واگر خواننده ى عزيز، تمام رواياتى را که درباره ى رهبر
نهضت اسلامى ايرانيان، وفرمانرواى دولت زمينه سازان حکومت جهانى
مهدى عليه السلام وارد شده، وبه گفته ى برخى، اين راد مرد بزرگ
انقلابى (سيد حسنى) وبه قول: نويسنده ى اين سطور (سيد حسينى) است،
به دقت مورد مطالعه قرار دهد، به خوبى متوجه خواهد شد که نام اکثر
قريب به اتفاق شهرهاى نامبرده مانند- قم، وقزوين، وهمدان، ونهاوند،
ودينور، وخراسان، وگيلان، وفارس، وخوزستان در احاديث مربوطه آمده
است.
واين خود دليل گويايى است که سيد حسنى يا (حسينى) بر تمام مناطق
مذکوره، وتمام نقاط ايران حکومت مى کند، ولشکريان وسپاهيان توانمند
وکفر ستيز او از همه ى شهرها وروستاها وآباديهاى کوچک وبزرگ اين
مرز وبوم خواهند بود وياران او اختصاص به مردم خراسان تنها ندارد.
به هر حال: از مجموع آنچه تا بدين جا در رابطه ى با آنها با حدود،
ونام شهرهاى (جبل) از دو کتاب (معجم البلدان) و(تاريخ قم) آورديم
چنين استفاده مى شود که اگر نام جبل يا جبال، در حديثى ديده شود،
مقصود از آن، سرزمين ايران اسلامى وبه خصوص مناطق نام برده از
مناطق مهم ومرکزى وکوهستانى در قلب ايران است.
قم از ديدگاه روايات
اما آنچه در اخبار وروايات اهل بيت عليهم السلام درباره ى (قم)
وموقعيت آن روايت شده است، احاديث بسيار فراوانى است که ما تنها
براى نمونه بذکر چند حديث بسنده مى کنيم، وخاطر نشان مى سازيم که
ذکر چند حديث در اينجا نه براى اين است که فضيلت شهر قم ومردم آن
را از زبان پيشوايان دين بازگو کنيم، بلکه براى آن است که بدانيم:
(قم) از نظر روايات هم از جمله ى شهرهاى (بلاد جبل) واز مناطق حساس
وپراهميتى است که پيوسته مورد توجه ائمه ى اطهار -سلام عليهم
اجمعين- بوده وآن بزرگواران نسبت به اين شهر مقدس توجه خاصى داشته
واز ديدگاه آنان اين شهر مقدس از آن چنان موقعيت ويژه اى برخوردار
بوده است که همواره در هر فرصت مناسب از آينده درخشانى که در
انتظار آن بوده است گفتگو نموده وآن را پس از کوفه ونجف، از مراکز
مهم علمى شيعه، ودانشگاه علوم اسلامى، وپايگاه شيعيان ومأواى
دوستان خود، ومحل تجمع انصار وياوران قائم آل محمد صلى الله عليه
وآله معرفى نموده اند.
اينک به قسمتى از اين روايات که شهر مقدس (قم) را از جمله ى شهرهاى
(جبل) ويا بلاد جبل معرفى مى کند وضمنا گوشه هائى از فضايل بى شمار
مردم اين سرزمين را نيز بازگو مى نمايد توجه فرمائيد:
قم در نظر رسول خدا
در کتاب (تاريخ قم) که ما عين عبارت را از آن کتاب نقل مى کنيم
ومرحوم علامه ى مجلسى -عليه الرحمه- نيز روايات مربوط به (قم) را
در جلد 60 (بحار الانوار) از آن کتاب نقل فرموده است، در حديثى که
از رسول خدا صلى الله عليه وآله درباره ى شهر مقدس (قم) روايت شده
چنين آورده است:
(امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: که حديث کرد مرا پدرم محمد
باقر واو از پدرش زين العابدين واو از جدش صلى الله عليه وآله که
او فرمود در آن شب که مرا از اين کلبه ى غبرى بر آن گنبد خضرا
آوردند (يعنى: مرا به آسمانها بردند) نظر صائب من بر بقعه اى افتاد
(به زمين جبل) که بغايت سبز وخرم وزمين او از زعفران نيکوتر وبوى
او از مشک خوشتر (بود) پس در اين ميان ناگاه بدان موضع پيرى را
ديدم که به زانو در آمده وتکيه بر سر هر دو زانوى خود کرده وبرنسى،
چه بر سر نهاده، يعنى: کلاهى بارانى پوشيده پس جبرئيل عليه السلام
را گفتم حبيبى اين چه بقعه است ومأوا ومنزل کدام قوم است؟
جبرئيل عليه السلام فرمود يا رسول الله اين بقعه را (قم) گويند،
ودر اين بقعه، شيعه ى وصى تو وپسرعم تو على بن ابى طالب عليه
السلام باشند.
پس گفتم اى جبرئيل اين پيرى که در اينجا به زانو درآمده است چه کس
است؟
گفت: اين عليه اللعنه ابليس است.
گفتم از ايشان چه مى خواهد؟ گفت: مى خواهد که اين طايفه را (يعنى
شيعيان را) از وصى تو امير المؤمنين عليه السلام برگرداند وايشان
را با فسق وفجور خواند، پس گفتم اى جبرئيل مرا به نزديک او بر،
جبرئيل عليه السلام مرا به نزديک او برد به کمتر از درفشيدن برقى،
وگفتم او را که اى ملعون برخيز وبا طايفه مرجئه ملحده مشارکت کن در
زنان ومالهاى ايشان، که اهل قم شيعه ى من وشيعه ى وصى وپسر عموى من
على بن ابى طالب اند (عليه الصلاة والسلام).(4)
قم در نظر امير المؤمنين
در کتاب (بلدان) روايت کرده است که (ابو موسى اشعرى) از امير
المؤمنين عليه السلام پرسيد، چون فتنه ها ظاهر شود ودر دنيا هرج
ومرج واقع شود وجنگ وآشوب همه جا را فرا گرفته، سالمترين شهرها
وبهترين جاها کجاست؟ امام عليه السلام فرمود: بهترين مکانها وسالم
ترين شهرها در آن زمان: زمين جبل است
سپس فرمود: چون (خراسان) يعنى: ايران، بهم برآيد (يعنى دچار فتنه
وآشوب وانقلاب گردد) وميان اهل گرگان وطبرستان يعنى: (مازندران)
جنگ وکارزار واقع شود، وسجستان خراب گردد سالمترين شهرها قصبه ى
(قم) خواهد بود.
(قم) شهرى است که انصار وياوران کسى که بهترين مردم است (يعنى:
حضرت ولى عصر -ارواحنا له الفداء-) از نظر پدر ومادر، وجد وجده،
وعمو وعمه، از آن شهر بيرون مى آيد، وآن ناحيه را (زهرا) مى گويند.
وآن زمينى است که جبرئيل در آن جا
فرود آمده است وآن سرزمينى است که از آن آبى بيرون مى آيد که هر کس
از آن بياشامد از درد ورنج خلاصى مى يابد، وآن گلى که حضرت عيسى
عليه السلام از آن صورت شب پره ساخت ودر آن دميد وبه قدرت خداى
تعالى زنده شد وپريد، چنانچه خداى تعالى در اين آيه ى مبارکه در
قرآن مجيد از آن حکايت مى کند که: (ويعلمه
الکتاب والحکمة والتوراة والانجيل ورسولا الى بنى اسرائيل أنى قد
جئتکم بآية من ربکم أنى أخلق لکم من الطين کهيئة الطير فأنفخ فيه
فيکون طيرا باذن الله) (آل عمران: 49، 48) (وبه او کتاب
ودانش وتورات وانجيل مى آموزد، و(او را به عنوان) رسول وفرستاده
بسوى بن اسرائيل قرار داده که به آنها بگويد، من نشانه اى از طرف
پروردگار شما برايتان آورده ام، من از گل چيزى به شکل پرنده مى
سازم سپس در آن مى دمم وبه فرمان خدا پرنده اى مى گردد) بدين آب
وگل ساخته است وامام على بن موسى الرضا عليه السلام از آن چشمه غسل
خواهد نمود واز آن مقام (کبش) يعنى: قوچ حضرت ابراهيم عليه السلام
وانگشتر سليمان بيرون آمده است.(5)
در اين حديث بطورى که خواننده ى گرامى ملاحظه مى کند نخست امير
مؤمنان عليه السلام بهترين جا وسالمترين مناطق روى زمين را در وقت
هرج ومرج ووقوع فتنه وآشوب، سرزمين ايران اسلامى مى داند واز اين
سرزمين به نام (زمين جبل) ياد مى نمايد ودر ضمن شهر مقدس (قم) را
جزء بلاد جبل معرفى مى نمايد وسپس در عين حالى که (بلاد جبل)
وسرزمين ايران را از نظر آرامش وامنيت، سالم ترين اماکن روى زمين
مى داند هشدار مى دهد که ايران نيز در بعضى از مواقع بخصوص در
موقعى که دچار انقلاب واضطراب ودستخوش دگرگونيها گرديد از جنگ
وآشوب وفتنه در امان نخواهد ماند وبخش عظيمى از مناطق حساس اين
کشور نيز مورد تهاجم وحمله ى دشمنان قرار خواهد گرفت.
ولذاست که مى فرمايد: (چون خراسان به هم برآمد وميان اهل گرگان
وطبرستان جنگ وکارزار واقع شد وسجستان خراب گرديد) در آن موقع سالم
ترين جاها شهر مذهبى قم خواهد بود.
معنى اين سخن حضرت آن است که: چون ايران را فتنه وآشوب وجنگ فرا
گرفت وچنين وچنان شد... در آن وقت وزمان است که بهترين وسالم ترين
مواضع زمين جبل، براى کسى که مى خواهد در امواج خروشان فتنه وآشوب
گرفتار نشود واز خطرات وحوادث وپيشامدهاى ناگوار خود را محفوظ
نگهدارد ودر کام طوفانهاى سهمگين فرو نرود، شهر مقدس ومذهبى قم
بهترين وسالم ترين امکنه ى امن وامان است.
قم از ديدگاه امام صادق
مرحوم علامه ى مجلسى -اعلى الله مقامه- در کتاب بحار الانوار از
کتاب (تاريخ قم) حديثى را درباره ى اين شهر مقدس از امام صادق عليه
السلام بدين صورت آورده است:
(عن عبد الله بن سنان، سئل أبو
عبد الله عليه السلام: أين بلاد الجبل فانا قد روينا أنه اذ رد
اليکم الأمر يخسف ببعضها- فقال: ان فيها موضعا يقال له (بحر) ويسمى
بقم، وهو معدن شيعتنا فأما الرى فويل له من جناحيه، وان الأمن فيه
من جهة قم وأهله قيل: وما جناحاه؟ قال عليه السلام: أحدهما بغداد
والاخر خراسان، فانه تلتقى فيه سيوف الخراسانيين وسيوف البغداديين،
فيعجل الله عقوبتهم ويهلکهم فيأوى أهل الرى الى قم فيؤويهم أهله ثم
ينتقلون منه الى موضع يقال له (أردستان).(6)
(عبد الله بن سنان گويد: از امام صادق عليه السلام پرسيدند يا بن
رسول الله! سرزمين جبل کجاست؟ که ما در بعضى از روايات خوانده
وشنيده ايم: زمانى که فرمان خداوند (يعنى: خلافت وولايت به شما باز
مى گردد) برخى از شهرهاى جبل را ويران مى کنند؟
امام عليه السلام فرمود: در سرزمين جبل، موضعى است که به آن (بحر)
مى گويند ودر آنجا شهرى است که آن را قم مى نامند، وآنجا معدن
شيعيان ماست. واما (رى) پس واى بر (رى) از هر دو بال وطرف آن، چه
امن وسلامتى آن به سبب قم واهل قم است، عرضه داشتند يا بن رسول
الله دو جناح، ودو طرف (رى) کدامند؟ فرمود:
يکى بغداد است وديگرى خراسان - محققا شمشيرهاى (بغداديان)
وشمشيرهاى (خراسانيان) (يعنى: مردم ايران) در (رى) يعنى تهران، به
يکديگر خواهد رسيد، وحق تعالى در عقوبت ايشان، يعنى (بغداديان)
تعجيل خواهد فرمود وآنها را هلاک خواهد نمود پس اهل رى بدين لحاظ
به (قم) پناه مى برند ومردم قم آنها را پناه مى دهند وآنگاه از قم
بجاى ديگرى که آن را اردستان مى گويند منتقل مى گردند).
توضيح:
خواننده ى عزيز! همانگونه که ملاحظه نموديد امام صادق عليه السلام
شهر مقدس (قم) را از (بلاد جبل) مى داند وبطور ضمنى آن را از جمله
ى سالم ترين ومحفوظترين شهرهاى (بلاد جبل) يعنى: ايران، معرفى مى
نمايد، وتلويحا در جواب پرسش سؤال کنندگان وقوع خسف، يعنى خراب شدن
برخى از شهرهاى (جبل) را تأييد مى نمايد.
وبه طور ضمنى، با طرح اين سؤال که آيا شما از (جبال) مى پرسيد يا
از (بحر) يعنى: از قم، سؤال مى کنيد، به حاضرين مى فهماند، که اگر
منظور شما از اين سؤال (بلاد جبل) است، که البته همانگونه که در
روايات خوانده وشنيده ايد درست است، وبرخى از شهرهاى جبل، (که
ظاهرا مراد از آن، همان مناطق مرکزى وکوهستانى ويا برخى از شهرهاى
ايران است) خسف خواهد شد واما اگر منظورتان از: (جبل) يا (جبال)
(بحر) وشهر مقدس قم باشد، اين شهر مقدس، مصون ومحفوظ است، وآنجا
خسف نخواهد شد.
سپس حضرت علت خسف شدن برخى از شهرهاى جبل را جنگ عراق عليه ايران
مى داند وآن را اينگونه توضيح مى دهد که: (فأما الرى فويل له من
جناحيه) يعنى: واما (رى) که مقصود از آن تهران است، پس واى بر (رى)
از هر دو بال ودو طرف آن.
وچون از آن حضرت مى پرسند که دو بال، ودو طرف (رى) کدامست، حضرت مى
فرمايد دو طرف (رى) يکى بغداد است، وديگرى خراسان، وآنگاه مى
فرمايد: به تحقيق که شمشيرهاى (خراسانيان) يعنى: مردم ايران،
وشمشيرهاى بغداديان يعنى: حکام خود فروخته بغداد، در (رى) به
يکديگر مى رسد، وخداوند در عذاب وعقوبت (بغداديان) تعجيل مى فرمايد
وآنها را هلاک مى گرداند.
مؤلف گويد: از ظاهر عبارت اين جمله که حضرت فرموده است (واى بر
(رى) از هر دو بال، ودو طرف آن) چنين فهميده مى شود که فتنه ها
وآشوبها وجنگهائى که در ايران پيدا مى شود شامل شهر (رى) نيز مى
شود وآشوبهائى شهر تهران را فرا مى گيرد.
وظاهرا علت اينکه، امام صادق عليه السلام به خصوص از: (رى) يعنى:
تهران نام برده است اين است که:
چون تهران پايتخت ومرکز ايران محسوب مى شود ومحل اقامت، ومقر
فرماندهى، وپايگاه زمامداران وقت به حساب مى آيد از اينرو تمامى
فتنه ها وحوادث ناگوار، ووقايع ناشى از جنگ متوجه (تهران) مى گردد،
وگوئى اين تهران است که گاهى با بغداد مى جنگد وزمانى فتنه جويان
وخرابکاران وشورشيان ومنافقان را در داخل کشور سرکوب مى نمايد.
نکته ديگرى نيز که از جمله ى مذکور استفاده مى شود (والبته خداوند
به حقيقت آن داناتر وآگاه تر است) اين است که:
ظاهرا ذکر نام خراسان در اينجا اشاره به حرکت انقلابى همان سيد
هاشمى حسينى ويا سيد حسنى خراسانى، وذکر نام (بغداد) نيز اشاره به
ماجراجوئيهاى حکام خود کامه ى بغداد وجنگ ويرانگر وخانمانسوزى است
که از طرف آن جباران خيره سر وزمامداران فتنه جو بر اين مرد خدا
تحميل مى شود وبه همين سبب است که بعضى از شهرهاى (جبل) خسف،
ونگونسار وتخريب وويران مى گردد ولذاست که حضرت مى فرمايد: به
تحقيق شمشيرهاى خراسانيان وبغداديان در (رى) به يکديگر مى رسد.
در هر صورت ذکر نام (رى) واينکه حضرت فرموده است شمشيرهاى
(خراسانيان) و(بغداديان) در (رى) به يکديگر مى رسد، يا اينکه مقصود
امام عليه السلام از کلمه ى (رى) همان (تهران) است چنانکه از ظاهر
عبارت پيداست ويا اينکه مقصود از (رى) ايران است چنانکه در بعضى از
اخبار است که لشکريان سفيانى به بيشتر سرزمينهاى ايران، از زمين
فارس وسرزمين خراسان مى رسند.
واحتمال هم دارد که مراد ومقصود امام عليه السلام ورود لشکريان
سفيانى به خاک ايران باشد. چه آنکه در بعضى از روايات چنين آمده
است که: (ويصعد جيش العراق الى بلاد الجبل) يعنى ارتش عراق بسوى
بلاد جبل حرکت مى کند، ودر روايات ديگرى است که: سفيانى، لشکريان
خود را به اطراف ايران گسيل مى دارد تا بدين وسيله از انقلاب
اسلامى ايران، ونهضت خراسانى جلوگيرى کند، وآنها مى آيند تا به
بلاد (استخر) يعنى: برخى از شهرهاى فارس مى رسند وبين آنان
وايرانيان جنگ بزرگى واقع مى شود وگروه زيادى از آنان به دست
تواناى لشکريان پيروز، وسپاهيان ظفرمند خراسانى کشته مى شوند وتار
ومار مى گردند، وعده اى هم سرشکسته ودماغ سوخته وشکست خورده، فرار
را بر قرار ترجيح مى دهند وپا به فرار مى گذارند ودر نتيجه
(ايرانيان) آنان را از ايران بيرون مى رانند.
بنابراين با توضيحاتى که در پيرامون حديث امام صادق عليه السلام
درباره ى (قم) وتهران متذکر شديم، دور نيست که: علت پناهنده شدن
اهل رى، به شهر مقدس قم همان جنگ عراق عليه ايران بوده ومردم تهران
بر اثر صدماتى که از ناحيه ى جنگ، به شهر تهران وارد مى شود به شهر
مذهبى (قم) پناهنده شوند وامکان هم دارد که مراد از پناهنده شدن،
پناه بردن به علماء که نگهبانان اصلى شريعت هستند باشد. وخدا
داناتر است.
تذکر:
در اينجا لازم است پيش از آنکه از مجموع روايات مربوط به قم نتيجه
گيرى کنيم توجه خوانندگان گرامى را به اين نکته جلب نمائيم که:
رواياتى که درباره شهر مقدس قم از ائمه ى معصومين: رسيده است بسيار
فراوان، واز مجموع آنها دو مطلب استفاده مى شود که شايان ذکر است
مطلب اول اين که: شهر مذهبى قم در زمان غيبت حضرت ولى عصر -عجل
الله تعالى فرجه الشريف-، محل امن وامان وجايگاه راحتى مؤمنان
وپايگاه علماء شيعه، ومرکز تبليغات اسلامى وتا حدودى از شر دشمنان
وستمگران وجنايتکاران مصون ومحفوظ است.
ومطلب دوم اين که: شهر مقدس قم نيز مانند ساير شهرهاى (بلاد جبل)
در بعضى از مواقع در دوران پيش از ظهور بخصوص در دوران قيام سيد
حسنى - ويا سيد حسينى - دچار اضطراب ونا امنى خواهد گرديد.
در مورد مطلب اول، از رواياتى که متذکر شديم، وهمچنين روايات
مختلفى که در ضمن بحثهاى متنوع وگوناگون در اين کتاب آورده ايم
مصونيت نسبى اين شهر مقدس معلوم مى شود.
واما در مورد مطلب دوم، روايات چندى در کتب حديث ديده مى شود که
براى استحضار خوانندگان محترم به ذکر سه حديث که در اين باره وارد
شده بسنده مى کنيم.
1- در حديثى که از حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام درباره ى شهر
مقدس وارد شده چنين آمده است:
(قم عش آل محمد صلى الله عليه
وآله ومأوى شيعتهم ولکن سيهلک جماعة من شبابهم بمعصية آبائهم
والاستخفاف والسخرية بکبرائهم ومشايخهم ومع ذلک يدفع الله عنهم شر
الاعادى وکل سوء).(7)
قم، آشيانه ى آل محمد صلى الله عليه وآله وجايگاه شيعيان ايشان
است، ولکن گروهى از جوانانشان بر اثر معصيت پدرانشان وبه واسطه ى
سبک شمردن ومسخره نمودن ايشان نسبت به پيرمردان وبزرگانشان به
هلاکت خواهند رسيد، وبا اين حال باز هم خداوند شر دشمنان وهر بدى
را از آنها دفع خواهد نمود.
2- در حديث ديگرى که در همين زمينه از امام صادق عليه السلام نقل
شده، چنين آمده است که آن حضرت فرموده:
(تربة قم مقدسة، وأهلها منا ونحن
منهم، لا يريدهم جبار بسوء الا عجلت عقوبته ما لم يخونوا اخوانهم
فاذا فعلوا ذلک سلط الله عليهم جبابرة سوء، أما انهم أنصار قائمنا
ودعاة حقنا، ثم رفع رأسه الى السماء وقال: اللهم اعصمهم من کل فتنة
ونجهم من کل هلکة).(8)
(خاک قم مقدس است واهل قم از ما وما از ايشان هستيم هيچ ستمگر گردن
کشى راجع به قم قصد بدى ننمايد جز آنکه در کيفر او تعجيل شود، واين
در صورتى است که آنها به برادران دينى خود خيانت نکنند که اگر
خيانت کردند خداوند هم جباران وگردنکشان سوء- وبدترين ستمگران- را
بر آنها مسلط گرداند. آگاه باشيد که آنها ياوران قائم ما ورعايت
کنندگان حق ما ودعوتگران مردم بسوى حق ما هستند سپس سر بسوى آسمان
نمود وفرمود: خدايا آنها را از هر فتنه وبلائى محفوظ نگهدار،
وايشان را از هر مهلکه اى نجات ده).
3- در حديثى که دهمين پيشواى شيعه حضرت امام هادى عليه السلام از
آباء گرام خود از امير مؤمنان عليه السلام راجع به جريان شب معراج
در رابطه با شهر مقدس قم از پيغمبر اکرم صلى الله عليه وآله نقل
نموده چنين آمده است که آن حضرت فرمود:
(لما أسرى بى الى السماء الرابعة
نظرت الى قبة من لؤلؤ لها أربعة أرکان وأربعة أبواب کلها من استبرق
أخضر قلت: يا جبرئيل ما هذه القبة التى لم أر فى السماء الرابعة
أحسن منها؟ فقال: حبيبى محمد! هذه صورة مدينة يقال لها قم، يجتمع
فيها عباد الله المؤمنون ينتظرون محمد صلى الله عليه وآله وشفاعته
للقيامة والحساب، يجرى عليهم الغم والهم والأخزان والمکاره قال:
فسألت على بن محمد العسکرى عليه السلام متى ينتظرون الفرج؟ قال:
اذا ظهر الماء على وجه الأرض).(9)
(چون در شب معراج به آسمان چهارم رسيدم نظر کردم به قبه اى که از
لؤلؤ بود وچهار رکن وچهار در داشت که همه ى آنها از استبرق سبز
بودند به جبرئيل گفتم: اين چه قبه اى است که نيکوتر از آن در آسمان
چهارم نديدم؟ گفت: اى حبيب من محمد! اين صورت شهرى است که به آن
(قم) گفته مى شد که در آن بندگان مؤمن خدا گرد مى آيند واميدوار به
محمد صلى الله عليه وآله وشفاعت او در قيامت وروز حساب هستند بر
آنها هم وغم واندوه ورنجها وسختى ها وناراحتى ها وارد شود راوى
گفت: از امام دهم عليه السلام پرسيدم: چه وقت انتظار فرج خواهند
داشت؟ فرمود: هر گاه آب بر روى زمين- قم- ظاهر شود).
با توجه به روايات ياد شده معلوم مى شود که امنيت شهر مقدس قم يک
امنيت نسبى، ومصونيت آن هم مشروط به شروطى است که اگر آن شروط از
ميان برود ومردم با ارتکاب اعمال خلاف شرع واخلاق سرنوشت خود را
تغيير دهند امنيت نيز از اين شهر مقدس برداشته مى شود.
واما در مورد ظاهر شدن آب بر روى
زمين قم که در پايان حديث سوم آمده است، هر چند بسيارى از محققان
ومؤلفان وپژوهشگران آثار اهل بيت عليهم السلام در اين باره اظهار
نظرهاى مختلف ومتفاوتى ابراز داشته اند، ولى به نظر ما دور نيست که
منظور از (ظاهر شدن آب در روى زمين قم) همين سد فعلى قم سد پانزده
خرداد باشد.(10)
زيرا: ظاهر شدن آب بر روى زمين بدين صورت که به شکل درياچه اى
نمايان شود که آب در روى زمين ظاهر باشد تا کنون سابقه نداشته است.
نتيجه ى بحث:
با تحقيق مختصرى که در مورد موقعيت جغرافيايى (قم) ومصونيت نسبى
اين شهر مقدس از گزند حوادث، به عمل آورديم، نتيجه اى که از اين
تحقيق بدست مى آيد اين است که: شهر مقدس قم چه از نظر تاريخ وچه از
نظر حديث وديدگاه امامان معصوم عليهم السلام، از زمره ى بلاد جبل
است. وروى اين حساب دور نيست که مراد رسول خدا صلى الله عليه وآله
در حديث سابق الذکر که به جعفر بن ابى طالب فرموده است (آن کس که
پرچم را به دست حضرت قائم عليه السلام مى سپارد او از نسل تو است
واو با ذلت وخوارى در زمين جبل، داخل مى شود وبا عزت وسربلندى از
آنجا بيرون مى آيد) مقصود حضرت از زمين جبل (شهر مقدس قم) باشد چه
آنکه حضرت فرموده است (ويخرج منه عزيزا) وکلمه ى خروج در لغت عرب
به معناى ظهور وآشکار شدن وقيام کردن است على هذا مى توان گفت: که
نخستين محل خروج واولين نقطه ى منطقه ى نهضت (سيد حسنى) که از آنجا
قيام خواهد کرد، شهر مقدس قم خواهد بود. وگرچه در بسيارى از روايات
نام شهرهاى مختلفى از قبيل قم وقزوين وطالقان ورى وهممدان وخراسان
وامثال آنها به چشم مى خورد. اما ترديدى نيست که بنابر بعضى از
روايات مصرحه، نقطه ى مرکزى قيام ومحور اساسى نهضت شورانگيز سيد
حسنى از طرف قزوين وطالقان وديلم است که البته همگى مناطق مذکوره
از بلاد جبل، وجزء (عراق عجم) محسوب مى شوند.
وبطورى که ملاحظه فرموديد رسول خدا صلى الله عليه وآله نيز فرموده
است (يدخل الجبل ذليلا ويخرج منه عزيزا) يعنى از اول که به سرزمين
جبل وارد مى شود به طور ذلت وناشناس ومجهول القدر است وبعدا با عزت
وسربلندى از آنجا قيام خواهد نمود.
واز اين عبارت چنين استفاده مى شود که حتى اگر ما نپذيريم که قيام
چنين شخصيت بزرگوارى از شهر مقدس (قم) باشد، باز هم بالاخره مى
توان گفت که: بهر حال قيام چنين شخصيت آزاده اى از مناطق حساس ومهم
ومرکزى ايران مانند- قم وقزوين وهمدان ورى وطالقان- وامثال آنها از
سرزمين (جبل) خواهد بود.
وجالب اينکه: امام صادق عليه السلام نيز که درباره ى حدود
جغرافيايى منطقه ى قيام (سيد حسنى) با مفضل بن عمر، سخن گفته است
در يک جمله ى کوتاه با عبارت (ثم يخرج الحسنى الفتى الصبيح، من نحو
الديلم وقزوين) به همه ى مناطق نامبرده از زمين جبل، اشاره فرموده
است.
بنابراين از آنچه تا بدينجا گفتيم بخوبى روشن مى شود که اين تصور:
که برخى عقيده دارند خروج سيد حسنى از خراسان صورت خواهد گرفت
تصورى سطحى وبى ريشه است هر چند که: مطابق تحقيقاتى که مؤلف درباره
ى آن سيد انقلابى بعمل آورده است، وى اصالتا خراسانى واز مردم
سرزمين خراسان است.
نام رهبر نهضت در اخبار
در مورد اينکه نام رهبر دولت زمينه سازان کيست، آنچه مسلم وترديد
ناپذير است اين است که: نامش نام پيغمبرى است ولى اين نام نام
کداميک از پيغمبران الهى است، دليل قاطعى بر اثبات آن در دست
نداريم وفقط اشارات وکناياتى در برخى از احاديث وارد شده که ما به
تناسب مشخصات حدود جغرافيايى منطقه ى قيام، قسمتى از آنها را در
ذيل مى آوريم.
1- مرحوم شيخ طوسى -عليه الرحمه- در کتاب (الغيبه) درباره ى قيام
آزاد مردى که از سرزمين ايران قيام مى کند ونامش نام پيغمبرى است
حديثى را از رسول خدا صلى الله عليه وآله بدين صورت نقل کرده است:
(وروى عن النبى صلى الله عليه
وآله قال: يخرج بقزوين رجل اسمه اسم نبى يسرع الناس الى طاعته
المشرک والمؤمن، يملأ الجبال خوفا).(11)
(از پيغمبر گرامى اسلام صلى الله عليه وآله روايت شده که آن حضرت
فرمود: مردى از قزوين قيام خواهد کرد که نام او نام يکى از
پيغمبران است، مشرک ومؤمن بسوى او مى شتابند وطاعتش را گردن مى
نهند، او کوهها را پر از خوف ووحشت مى کند)
حقيقت اين است که در اين حديث با همه ى اختصارش براى کسى که طالب
حق وجوياى يقين باشد دلائل محکم وشواهد روشنى وجود دارد که پيغمبر
اکرم صلى الله عليه وآله با طرزى خاص به معرفى رهبر دولت زمينه
سازان ونام ونشان آن شخصيت برجسته پرداخته وحتى منطقه ى قيام او را
نيز به مسلمانان نشان داده است، زيرا:
اولا- پيغمبر اکرم صلى الله عليه وآله با جمله ى (اسمه اسم نبى)
يعنى: نام او نام پيغمبرى است نخست بصورت رمز وکنايه به معرفى نام
وى اقدام نموده وبدين وسيله جان او را از خطرات احتمالى مصون
ومحفوظ نگهداشته است.
وثانيا- با اشاره به نام جائى به نام (قزوين) که در شمار يکى از
بزرگترين ومعروفترين شهرهاى معروف ايران وجزء (بلاد جبل) بوده است
جهت منطقه ى جغرافيايى قيام چنين شخصيت سرشناسى را نيز تعيين
فرموده است.
يک سؤال:
با اين توضيح ممکن است خواننده ى گرامى سؤال کند که پيغمبران الهى
بسيارند، آيا هدف پيغمبر اسلام از اين جمله که فرموده است (نام او،
نام يکى از پيغمبران است) اين پيغمبر، کداميک از پيغمبران الهى
است؟!
جواب اين سؤال بسيار روشن است، زيرا معلوم است که هدف پيغمبر اکرم
صلى الله عليه وآله نام يکى از پيغمبران بزرگ وانبياء اولوا العزم،
وپيغمبرى است که معمولا اکثريت مردم، با نام ونشان او آشنايى داشته
ويا لا اقل بيشتر مسلمانان نام وى را شنيده باشند.
روى اين بيان ترديدى نيست که چنين پيغمبرى که رسول خدا صلى الله
عليه وآله به نام او اشاره نموده است، يکى از پيغمبران بزرگ
وسرشناس واولوا العزم بوده است وبطورى که مى دانيم انبياء اولوا
العزم پنج نفرند که اکثر مردم، يا دست کم اکثر قريب به اتفاق
مسلمانان نام آنها را شنيده وبه حقانيت دين وآئينشان پى برده اند
واين پنج نفر به ترتيب عبارتند از: 1- نوح نبى الله. 2- ابراهيم
خليل الله. 3- موسى کليم الله. 4- عيسى روح الله. 5- محمد صلى الله
عليه وآله حبيب الله.
والبته مسلم است که منظور رسول اکرم صلى الله عليه وآله از جمله ى
(نام او نام يکى از پيغمبران است) خود آن حضرت نبوده، بلکه مقصودش
شخص ديگرى از انبياء سرشناس بوده است، زيرا: اگر منظور رسول خدا
صلى الله عليه وآله از اين جمله، خود آن حضرت بود مى فرمود: نام او
نام من، ويا اينکه نام او همنام من است، واز آنجائى که چنين
نفرموده معلوم مى شود که مقصود حضرتش نام پيغمبرى ديگر از پيغمبران
مشهور وسرشناس بوده است.
پس با اين دليل روشن وآشکار که پيغمبر اکرم صلى الله عليه وآله
فرموده است، نام قيام کننده اى که از سرزمين (قزوين) قيام مى
نمايد: نام يکى از پيغمبران بزرگ الهى است، جاى هيچگونه شک، براى
کسى باقى نمى ماند که آن شخصيتى که از نواحى قزوين وطالقان وديلم،
خروج مى کند، وهمنام يا يکى از پيغمبران بزرگوار وسرشناس است، وبا
قيام پرآوازه ى خود کوهها را پر از خوف ووحشت خواهد نمود همان او
رهبر نهضت دينى ايرانيان، وقائد دولت زمينه سازان حکومت جهانى حضرت
مهدى عليه السلام خواهد بود.
يک سؤال ديگر:
در اينجا سؤال ديگرى پيش مى آيد وآن اين است که:
پس بنابراين به موجب اين روايت قيام چنين شخصيت والائى بايد از
همان شهر (قزوين) صورت بگيرد نه از جائى ديگر! جواب اين سؤال همان
است که ما قبلا در بخشهاى گذشته بطور مکرر يادآور شده وگفته ايم
که: منظور پيشوايان مذهبى از کلماتى چون، مشرق، وخراسان، بلاد جبل
وامثال اينها فقط وفقط تعيين جهت جغرافيايى منطقه ى قيام بوده است،
وگرنه به حسب ظاهر منظور ديگرى در کار نبوده است، دليل اين گفتار
اين است که: در عين حالى که اکثر روايات، خروج سيد هاشمى خراسانى
ويا سيد حسنى را از ناحيه ى (شرق) ويا (خراسان) دانسته است باز هم
نام جاهاى مختلفى مانند: قم، قزوين، همدان، رى، گيلان، ديلم،
وامثال آن در احاديث فراوانى آمده است که همگى آنها بيانگر يک
واقعيت است، وآن هم اشاره به قيام دينى ونهضت اسلامى ايرانيان قبل
از ظهور است.
وتازه از اين مطلب که بگذريم، اولا- خود قزوين تافته ى جدا بافته اى از
خاک ايران و(بلاد جبل) نيست. وثانيا- جزء سرزمين (ديالمه) است،
وديلم چنانچه قبلا هم گفتيم: قسمتهاى کوهستانى سرزمين ايران است که
از نواحى قزوين رو به سمت شمال تا منطقه ى گيلان را شامل مى شود
وتمامى مناطقى را که در دامنه ى سلسله جبال، وکوههاى پر پيچ وخم
اين ناحيه واقع شده در بر مى گيرد.
يک نکته ى جالب:
نکته ى جالب توجه اينکه: اگر ما بخواهيم همانگونه که درباره ى
موقعيت جغرافيائى شهرستان مذهبى (قم) توضيح داديم حدود جغرافيايى
منطقه ى (بلاد جبل) را نيز از زبان جغرافى دانهاى قديم وعصر حاضر
بازگو کنيم، خواهيم ديد که در هر کجا که از حدود بلاد جبل ونام
شهرهاى اين منطقه سخن به ميان آمده است از قزوين وسرزمين ديلم نيز
سخن رفته است.
وجالبتر اينکه: عين گفته هاى جغرافى دانها دقيقا در روايات اسلامى
مورد تأييد قرار گرفته وحتى شخص رسول اکرم صلى الله عليه وآله نيز
شهر قزوين را جزء سرزمين ديلم قلمداد فرموده است.
در اين زمينه در حديثى از آن بزرگوار نقل شده که فرموده:
(رحم الله اخوانى بقزوين، ثلاثا
قالوا: يا رسول الله! وما قزوين؟ قال: قزوين أرض من أرض الديلم، هى
اليوم فى يد الديلم، وستفتح على أمتى وتکون رباطا لطوائف من أمتى).(12)
(خداوند برادران مرا در قزوين رحمت کند- واين سخن را سه بار تکرار
فرمود- عرضه داشتند: يا رسول الله قزوين چيست؟ فرمود: قزوين زمينى
است از سرزمين ديلم که امروز در دست ديلميان است ولکن در آينده به
دست امت من گشوده مى شود وآنجا پايگاه ارتباط براى گروههايى از
امتم خواهد بود).
پاورقى:
(1)
منظور از (ديلم) گيلان است.
(2)
تاريخ قم باب اول، فصل اول ص 1.
(3)
معجم البلدان ج 2 ص 99 ومراصد الاطلاع (ماده) (جبال).
(4)
تاريخ قم، تأليف حسن بن محمد ترجمه حسن بن على قمى فصل
هشتم ص 93-92 وبحار الانوار ج 60 ص 207 وعلل الشرايع ج 2 ص
572.
(5)
بحار الانوار ج 60 ص 217 وتاريخ قم ص 90.
(6)
بحار الانوار، ج 60 ص 212 حديث 20 وتاريخ قم ص 94.
(7)
بحار الانوار ج 60 ص 294 وتاريخ قم ص 98.
(8)
بحار الانوار، ج 60 ص 218 ح 49 وچاپ بيروت ج 57 همان صفحه
وتاريخ قم ص 93.
(9)
بحار الانوار ج 18 ص 311 ح 21، اختصاص شيخ مفيد ص 102-101
وتاريخ قم ص 96.
(10)
فرمان احداث سد پانزده خرداد در سال 1366 هجرى شمسى از سوى
رهبير کبير انقلاب وبنيانگذار جمهورى اسلامى (حضرت امام
خمينى -رضوان الله تعالى عليه-) صادر ودر تاريخ پانزده
اسفند ماه 1373 شمسى افتتاح، وهم اکنون مراحل تکميلى آن در
شرف اتمام است.
(11)
غيبت شيخ طوسى ص 270 ط- نجف وبحار الانوار ج 52 ص 213.
(12)
کنز العمال ج 12 ص 294 ح 35094 درباره ى قزوين واينکه اين
شهر تاريخى کهن از ديدگاه روايات اسلامى جزء سرزمين ديالمه
مى باشد روايات چندى از رسول خدا (صلى الله عليه وآله
وسلم) وارد شده که خوانندگان گرامى مى توانند به کتاب کنز
العمال ج 12 ص 292 الى 298 ط- بيروت مراجعه فرمايند.