حديث نور
(خاطراتى از زندگانى حضرت امام خمينى (ره ))

ابراهيم رستمى

- ۱ -


مقدمه :
آنچه پيش رو داريد نگاهى كوتاه به زندگانى پر از درس و اندرز حضرت آيت الله العظمى امام خمينى (قدس سره ) است . نكات ريزى كه در اين مجموعه به چشم مى خورد، درس هاى بزرگى است كه در اختيار من و شما قرار گرفته است .
پند و عبرت از گفتار و كردار بزرگان دين ، كه برخاسته از پندارى درست و دقيق است همواره مورد توجه همه كمال خواهان بوده است ؛ به ويژه اگر مقتداى آدمى ، انسانى شگرف و الاهى باشد به گونه اى كه تمام رهبران بزرگ جهان نزد وى ، كوچكى بيش نبودند.
هستيم به فداى دمى از اين فرزانگان .
ابراهيم رستمى
اهميت نماز اول وقت
زود برو نماز بخوان
يكروز امام داشتند توى حياط راه مى رفتند كه من آمدم از كنارشان رد شوم .
امام به من گفتند: بيا اينجا!
من نزد ايشان رفتم . به من گفتند: نماز ظهر و عصرت را خوانده اى !
گفتم : نه . گفتند: زود برو نمازت را بخوان كه ثوابش كم نشود. چون نماز اول وقت خيلى ثواب دارد.
محمد تقى اشراقى كيهان ش 17035
بچه ها از 7 سالگى نماز بخوانند
امام از هفت سالگى به تربيت دينى فرزندان دقت داشتند و مى گفتند: بچه ها از هفت سالگى نماز بخوانند تا در نه سالگى به نماز عادت كرده باشند و خودشان مقيد بودند كه آنها نماز بخوانند و سوال مى كردند ولى همين كه بچه ها مى گفتند: ((نماز خوانده ام )) قبول مى كردند و ديگر كنجكاوى نمى كردند.
همسر امام خمينى كيهان ش 17069
والسلام عليكم و رحمة الله
روزى كه شاه فرار كرد تمام نمايندگان رسانه هاى گروهى دنيا در نوفل لوشاتو با حضرت امام قدس سره برنامه مصاحبه داشتند شايد 150 شبكه تلويزيونى در سراسر دنيا به طور مستقيم اين برنامه را پخش ‍ مى كردند زيرا يكى از بزرگترين رويدادهاى تاريخ انقلاب به وقوع پيوست . همه مى خواستند نظر امام قدس سره را بدانند ايشان چند دقيقه صحبت كردند بعد از من سوال كردند ظهر شده است ؟ گفتم همين الان ظهر شده ، امام قدس سره گفتند والسلام عليكم و رحمة الله .
در آن لحظه ايشان موضوع به آن اهميت را به خاطر اقامه نماز در اول وقت رها كردند در شرايطى كه رسانه هاى بيگانه براى ميليونها بيننده خود در حال ارسال خبر و مصاحبه امام قدس سره بودند امام قدس سره اقامه نماز اول وقت را بر ادامه مصاحبه ترجيح دادند.
مآخذ مجموعه آثار يادگار امام جلد دوم ، ص 686
وضوى قبل از وقت را جايز مى دانم
من قبل از آنكه ايشان به بيمارستان بروند. از ايشان سوال كرده بودم كه : ((نظر شما درباره وضوى قبل از وقت چيست ؟)) ايشان فرمودند: من معتقدم كه با هر نيتى كه وضو گرفته باشند با وضوى قبل از وقت مى توان نماز خواند. عرض كردم : ((مى دانيد كه برخى از آقايان نظرشان غير از اين است و اجازه نمى دهند با وضويى كه براى نماز، يا كارى گرفته شده ، نماز ديگرى خواند)) ايشان گفتند: ((چه براى نماز قيد كنند چه قبل از وقت باشد يا براى امر ديگرى وضو بگيرند، من جايز مى دانم .))
زهرا مصطفوى كيهان ش 16705
منظور امام صادق (عليه السلام ) اين بود
يكبار به امام عرض كردم : ((سبك شمردن نماز شايد به اين معنى باشد كه شخص نمازش را يك وقت بخواند و يك وقت نخواند امام فرمودند:
((نه ، اين خلاف شرع است كه كسى نمازش را نخواند. منظور امام صادق اين بوده است كه مثلا وقتى ظهر مى شود و فرد در اول وقت نماز نمى خواند، در واقع چيز ديگر را بر نماز رجحان داده است و به دليل اين رجحان ، نماز را سبك شمرده است .
برداشتهايى از سيره امام خمينى ، ج 3،ص 69
اول نماز بخوانيد
امام هميشه مى فرمودند: در مورد نمازتان اهمال نكنيد و به ما مى گفتند: همين كه شما مى گوييد اول اينكار را بكنم بعد نماز بخوانم اين خلاف است ، نگوييد اين حرف را به نمازتان اهميت دهيد، اول نماز. آقا خيلى سفارش نماز را مى كردند.
برداشتهايى از سيره امام خمينى ، ج 3،ص 70
حالات معنوى و روحانى امام
نماز شب
نماز شب امام به هيچ وجه ترك نمى شد. امام هميشه نماز شبشان را به نماز صبح متصل مى كردند.
دكتر مسعود پور مقدس - پاسدار اسلام - ش 96
نماز شب در هواپيما
وقتى امام از پاريس به تهران مى آمدند در هواپيما نماز شب خواندند. من يادم هست قطب نمايشان را مرتب مى گذاشتند تا جهت قبله را پيدا كنند ولى مى ديدند عقربه آن حركت نمى كند. موضوع را به خلبان گفتيم وقتى توضيح داد كه قطب نما در هواپيما كار نمى كند امام از ايشان پرسيد مكه كدام طرف است ؟ خلبان جهت را نشان داد و امام به همان طرف مشغول نماز شب شدند.
حجت الاسلام حاج سيد احمد خمينى قدس سره كيهان ش ‍ 16487
نماز را با امام جماعت اين مسجد بخوانيم
وقتى از نجف به طرف مرز كويت حركت كرديم در بصره وارد يك مسجدى شديم كه متعلق به برادران اهل تسنن بود.
اما پس از اين كه وضو گرفتند، فرمودند:
((اگر اينجا مانديم بايد نماز را با امام جماعت اين مسجد بخوانيم و ما همه بايد به امام جماعت اين مسجد اقتدا كنيم . ولى چون وقت نماز نشده بود بطرف مرز كويت رفتيم .
حجت الاسلام محمد سجادى اصفهانى كيهان ش 16980
حالتهاى معنوى امام
رمضان سال قبل از رحلت امام را خوب به ياد دارم . بعضى وقتها هر بار كه به دليلى نزد ايشان مى رفتم و سعادت پيدا مى كردم با ايشان نماز بخوانم ، وارد اتاقشان كه مى شدم مى ديدم قيافه ايشان كاملا برافروخته است و چنان اشك مى ريختند كه ديگر دستمال كفاف اشكشان را نمى داد و كنار دستشان حوله مى گذاشتند. امام شبها چنين حالتى داشتند و اين واقعا معاشقه ايشان با خدا بود.
فاطمه طباطبائى كيهان ش 17036
نماز شبشان اصلا ترك نمى شد
شبى نبود كه من همراه ايشان باشم و بعد از يك خواب كوتاه ، بيدارى ايشان و استغاثه ايشان را در پيشگاه خداوند نشنوم . خدا شاهد است كه يكبار هم نشده و شبى هم نبوده كه ايشان نماز شبشان ترك شده باشد.
زهرا مصطفوى - شاهد بانوان - ش 148
نماز جماعت امام ترك نمى شد
اغلب موقع ظهر مى ديدم كه امام در مدرسه فيضيه به نماز جماعت حاضر مى شدند و پشت سر مرحوم آقاى زنجانى نماز مى گزاردند و هر وقت هم آقاى زنجانى نبودند، ايشان نماز مى گزاردند. حتى وقتى تابستان بود و هوا خيلى گرم بود نماز جماعت امام ترك نمى شد.
حجت الاسلام احمد صابرى همدانى - پا به پاى آفتاب - ج 3 - ص ‍ 271
بخوان جانم
وقتى هلى كوپتر به زمين نشست ، افراد انتظامات يك دالان خاصى در نزديكى تريبون درست كردند و امام همراه حاج احمد آقا و چند تن از روحانيون پشت تريبون قرار گرفتند.
در ابتداى مراسم يك نوجوان با صدايى بسيار خوش و دلنشين چند آيه از قرآن مجيد همراه با ترجمه قرائت كرد و هر بار كه مى خواست ختم كند، امام مى گفت : ((بخوان جانم .))
روزنامه كيهان - 14/11/1357
انس با قرآن
امام وقتى نجف بودند، در ماه رمضان هر سه روز يك بار قرآن را ختم مى كردند، اما زمانى كه در جماران بودند به خاطر كهولت سن ، هر ده روز يك بار قرآن را ختم مى كردند. ايشان همواره با قرآن مانوس بودند. يك جزو قرآن را هشت قسمت كرده و هر قسمت را در زمانى خاص قرائت مى كردند. گاهى مى ديدم امام مدتها در يك جمله قرآن مكث مى كردند.
حجت الاسلام حاج سيد احمد خمينى كيهان ش 16842
روزى هفت مرتبه
حضرت امام ، نظمشان اينطور نيست كه هر وقت بخواهند، قرآن بخوانند. بلكه ايشان دقيقا و سر ساعت روزى هفت مرتبه قرآن مى خوانند.
زهرا مصطفوى - شاهد بانوان شماره 149
جزو كارهاى روزانه امام است
تا جايى كه من اطلاع دارم امام از اوايل عمر تاكنون هر روز مقدارى قرآن مى خواندند و اين يكى از كارهاى روزانه ايشان است كه روى همين نظم دقيقى كه در زندگى دارند ساعتى را نيز براى تلاوت و انس با قرآن حكيم اختصاص داده اند كه در آن ساعت كسى نزد ايشان نمى رود و پاسخ سوال كسى را نمى دهند و كاملا جان دل را به قرآن داده و توجه به آيات قرآنى و معانى آن مى كنند.
برداشتهايى از سيره امام خمينى ، ج 3،ص 5
دائما قرآن مى خوانند
امام در ماه مبارك رمضان بسيار با قرآن مانوس بودند. من ياد ندارم كه در اين ماه شريف خصوصا در ماه رمضان آخر عمرشان كه اوايل سال 68 بود به محضر ايشان مشرف شوم و ايشان را جز در حالت قرآن خواندن ببينم . هر وقت كه كارى پيش مى آمد و به محضرشان مى رسيدم مى ديدم مشغول تلاوت قرآن مجيد هستند.
برداشتهايى از سيره امام خمينى ، ج 3،ص 5
اياك نعبد و اياك نستعين
يكى از اذكارى كه حضرت امام با آن مانوس بود، ذكر ((اياك نعبد و اياك نستعين )) بود من از نزديك خدمت امام بودم و اين ذكر را از زبان امام مى شنيدم .
سرگرد حسين مرتاضى كيهان ش 16941
آغاز ديدار با نام خدا
گاهى كه لازم بود براى تشرف خدمت امام براى ورود اجازه گرفته شود، امام به جاى استفاده از كلمه ((بفرماييد)) مى فرمودند:
بسم الله
با آنكه كلمه ((بفرماييد)) كلمه متعارفى است ، به جاى استفاده از آن ، از كلمه ((بسم الله )) استفاده مى كردند كه ضمن ذكر نام خدا، با استعاره اى لطيف اجازه ورود و آغاز ديدار را با نام خدا قرين مى كردند.
حجت الله رحيميان كيهان ش 17046
دعاى كميل و مناجات شعبانيه
يكبار از امام پرسيدم كه در ميان دعاهاى معروف ، به كداميك از آنها بيشتر انس يا اعتقاد داريد؟
ايشان پس از تامل فرمودند:
دعاى كميل و مناجات شعبانيه
آيت الله خامنه اى كيهان ش 16665
زيارت جامعه كبيره
امام (ره ) توجه و عنايت خاصى به زيارت جامعه كبيره داشتند و قرائت اين زيارت را مورد تاءكيد قرار مى دادند. در يكى از سخنرانى هاى خود فرمودند: زيارت جامعه را، جامعه را، جامعه را بخوانيد و سه بار بر خواندن اين زيارت تاكيد نمودند. ايشان هر وقت به عتبات مشرف مى شدند، اين زيارت را مى خواندند.
يادم مى آيد در آخرين شب جمعه كه ايشان به زيارت حرم حضرت ابوالفضل العباس (عليه السلام ) در كربلا مشرف شدند، پس از سلام به آن حضرت ، در قسمت بالاى سر ضريح نشستند و با توجه كامل زيارت جامعه را خواندند.
برخى از اطرافيان امام (ره ) نقل مى كردند ايشان هر كجا به زيارت مى رفتند، فقط همين زيارت جامعه را مى خواندند.
محمد خامه يار كيهان ش 16979
احترام به اسم محمد و على
روزى عده اى از ايران روزنامه آورده بودند. من صفحه آگهى ها را انداختم و كفشهاى امام را روى آن گذاشتم . ايشان وقتى خواستند كفشهايشان را بپوشند پرسيدند: مثل اينكه اين روزنامه ايرانى است . عرض كردم : بله حاج آقا، ولى اين صفحه آگهى هاست پايشان را روى كفشها نگذاشتند و فرمودند: شايد اسم محمد و على در آنها باشد.
مرضيه دباغ كيهان ش 16647
نام على اكبر (عليه السلام )
پس از شهادت مرحوم حاج آقا مصطفى وارد نجف شدم . رفقا گفتند خوب به موقع آمدى ، امام را درياب كه هر چه ما كرده ايم كه در مصيبت حاج آقا مصطفى گريه كنند از عهده برنيامده ايم مگر تو كارى كنى .
من خدمت امام رسيدم و عرض كردم اجازه مى دهيد ذكر مصيبتى كنم ؟ امام اجازه دادند هر چقدر نام مرحوم حاج آقا مصطفى را بردم تا با آهنگ حزين امام را منقلب كنم كه در عزاى پسر اشك بريزند، امام تغيير حال پيدا نكردند و همچنان ساكت و آرام بودند، ولى همين كه نام على اكبر (عليه السلام ) را بردم هنگامه اى بپا شد امام چنان گريستند كه قابل توصيف نيست .
مرحوم حجت الاسلام كوثرى كيهان ش 16963
تهجد
وقتى حضرت امام به علت بيمارى آخرشان در بيمارستان بسترى شدند، من بيشتر شبها تا نزديكى هاى صبح ، صداى ذكر و نماز حضرت امام را در حالى كه همه جا ساكت بود، مى شنيدم . اين مناجات امام در آن دل شب با آن وضعيت بيمارى كه داشتند به ما قوت قلب مى بخشيد و دل ما را آرام نگاه مى داشت .
محمد يعقوب لو كيهان ش 17278
تمامى مستحبات نماز را بجا مى آوردند
امام در اواخر عمر نيز مانند دوران جوانيشان عبادت مى كردند. زمانى كه در بيمارستان بسترى بودند، با وجودى كه سرم به دست و پايشان وصل بود، بر روى تخت بيمارستان ، حتى يكى از مستحبات را ترك نكردند. تعقيبات ، قرآن ، عطر، تحت الحنك ، شانه و تمامى مستحبات نماز را به جاى مى آوردند.
برداشتهايى از سيره امام خمينى ، ج 3،ص 91
موقع قدم زدن ذكر مى گفتند
ما به طور مكرر شاهد بوديم كه امام به هنگام قدم زدن عصرانه كه به عنوان ورزش كارى مهم و لازم براى تامين سلامت ايشان بود، با تسبيحى كه در دست داشتند به ذكر خدا مشغول بودند.
از برنامه هاى امام قدم زدن و پياده روى روزانه به مدت حدود چهل دقيقه تا يك ساعت بود كه در هنگام قدم زدن گاهى اوقات اخبار راديو را گوش ‍ مى كردند. بعضى مواقع نيز به هنگام قدم زدن مطالعه مى كردند كه بعدها به توصيه اطبا در هنگام قدم زدن مطالعه اى نداشتند و فقط ذكر مى گفتند.
برداشتهايى از سيره امام خمينى ، ج 3،ص 107
موقع وضو ذكر مى گفتند
امام دائم الوضو بودند و هيچ گاه ديده نشده كه ايشان بدون وضو به اطاق خود مراجعت نمايند. بارها شاهد بودم امام به هنگام وضو گرفتن اذكار مستحبى را كه بايد حين وضو بخوانند مى خواندند.
برداشتهايى از سيره امام خمينى ، ج 3،ص 84
دعاى عهد در سرنوشت دخالت دارد
يكى از مسائلى كه حضرت امام روزهاى آخر به من توصيه مى كردند، خواندن دعاى عهد است كه در آخر كتاب مفاتيح آمده است . مى گفتند: ((صبح ها سعى كن اين دعا را بخوانى چون در سرنوشت دخالت دارد)) چيزى كه به خانواده مى گفتند تا اول از همه به آن عمل كنند انجام واجبات و دورى از محرمات بود.
برداشتهايى از سيره امام خمينى ، ج 1،ص 57
تمام دعاهاى مفاتيح را خوانده اند
از جمله مواردى كه امام در درس اخلاقشان به آن توجه و تاكيد زياد داشتند مساله تقيد طلاب به خواندن دعاها و زيارات بود خود امام هم به مناجات با خدا خيلى علاقه داشتند و مى شود گفت به آن عشق مى ورزيدند. شايد بتوان گفت امام تمام دعاهاى مفاتيح را مى خوانده اند.
برداشتهايى از سيره امام خمينى ، ج 3،ص 106
كرامات امام
آرام باش !
سن و سال زيادى نداشتم كه دچار بيمارى سختى شده بودم ، حضرت امام پس از تبعيد به قم بازگشته بودند كه به همراه مادرم و بعضى از بستگان در محفلى كه حضرت امام (ره ) تشريف داشتند، من در حال و هواى كودكى ، اذيت مى كردم ، خدمت امام رفتم . ايشان دستى به صورت من كشيدند و فرمودند: آرام باش !
عرض كردم : آقا حالم خوب نيست ، دعا بفرماييد. حضرت امام مجددا دستى به سر من كشيدند. صبح روز بعد كه از خواب بيدار شدم ، احساس ‍ سلامتى كردم و از آن بيمارى كه داشتم هيچ اثرى وجود نداشت .
سيد محسن زهرايى كيهان ش 17043
شفا يافتن يكى از علماى تهران
حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد تقى درچه اى يكى از علماى بزرگ تهران بودند كه در مدارس علميه به وعظ و تدريس مشغول مى بودند. ايشان به بيمارى غير قابل علاج يعنى سرطان مبتلا شده بودند. موضوع پيراهنى را كه من به بيمار اصفهانى داده بودم و شفا يافته بود به گوش ‍ ايشان رسيد و ايشان نيز بر حسب عقيده پاك و نيت خالصى كه داشتند تقاضا نمودند كه من هم پيراهن را مى خواهم . من به خدمت حضرت امام رسيدم و اجازه گرفتم . ايشان به خنده به من گفتند: حاج شاطر مبادا پيراهن من به مشابه پيراهن حضرت يوسف در آيد و سفارش اكيد نمودند كه هيچ كس از اين مساله خبردار نگردد. مرحوم حاج احمد آقا نيز در مجلس حضور داشتند. بهر حال پيراهن را به آقاى حاج سيد تقى درچه اى دادم و ايشان پيراهن را پوشيده و چند هفته بعد سلامتى كامل خود را باز يافتند. وى به خدمت حضرت امام آمده و بسيار تشكر كرده و مراتب سپاس را به جاى آوردند. اين موضوع فقط بين من و مرحوم حاج آقا و بيماران مربوطه باقى ماند و هيچ كس از آن مطلع نگرديد.
على ايران پور كيهان ش 17326
شفا يافتن بيمار لاعلاج
روزى بيمارى از اصفهان آمده بود مى گفت كه اطباى اصفهان مرا جواب كرده اند (سرطان داشته )، ادامه داد كه شبى در خواب ديدم كه لباس امام را پوشيده و شفا پيدا كردم . به مناسبت اينكه آن بيمار از آشنايان پدرم بود قضيه را با مرحوم حاج سيد احمد خمينى (ره ) در ميان گذاشتم و هر دو به خدمت امام رسيديم . مرحوم حاج احمد آقا قضيه را از قول بنده به امام گفتند و امام از من سوال كردند و مجددا من موضوع را مطرح كردم . امام فرمودند حاج شاطر اگر ممكن است از اين موضوع صرف نظر نمائيد، گفتم اين موضوع مربوط به شخصى است كه اكنون در قم هستند. حضرت امام به حاج احمد آقا فرمودند كه يكى از پيراهن هاى من را به حاج شاطر بدهيد. حاج احمد آقا به اندرون رفته و يكى از پيراهنهاى امام را آوردند (پيراهنى كه كه حضرت امام پوشيده بود) من پيراهن را به آن خانم بيمار دادم . ايشان نيز پيراهن را به اصفهان برده و به تن كرده و در نتيجه شفا يافتند.
على ايران پور كيهان ش 17323
هر چه گشتيم ، امام را پيدا نكرديم
يك شب حوالى ساعت سه ، چهار بعد از نيمه شب بود كه باترى (دستگاهى كه به قلب امام مربوط مى شد) تمام شد. شب جمعه بود. باترى تمام شد و ما ديگر منحنى الكترو كارديوگرام ايشان را روى تصوير مانيتور نداشتيم . به سرعت رفتيم . هر چه گفتيم : يا الله ، از طرف امام بسم الله نشنيديم . خيلى نگران شديم و عليرغم اين كه از طرف امام بسم الله نشنيديم ، وارد اتاقشان شديم ، ولى با كمال تعجب ديديم آن شب روى تختشان نيستند. بلافاصله خارج شدم و به يكى از كاركنان بيت عرض ‍ كردم كه جريان اين طورى است . شما لطفا دو سه اتاق ديگر را بگرديد، ببينيد حضرت امام كجا تشريف دارند! البته جاى بزرگى نبود ولى من خودم تمايل نداشتم شخصا به همه قسمتها بروم . آن فرد كه الان هم در بيت هستند، مى توانند شاهد براى ادعاى بنده باشند. ايشان با دقت همه جا را ديدند و آمدند و گفتند: نه ، حضرت امام در اين محل نيستند. فكر كرديم در اندرونى هستند. رفتيم فرد مسئول اندرونى را هم پيدا كرديم و گفتيم : جريان از اين قرار است . خانم هم فرمودند كه : نه ، در اندرون هم تشريف ندارند باز من از آن خانم خواهش كردم كه ايشان هم بيايند و مقر را دقيقا يك بار ديگر بررسى كنند. ايشان هم رفت و آمد گفت كه حضرت امام تشريف ندارند. تا اينجا هم بنده حقير و هم آن فرد، هم آن خانم ، سه نفرى رفته بوديم و محل را ديده بوديم و ديديم كه حضرت امام روى تختشان نيستند. بسيار مضطرب شديم و من عرض كردم مرحوم احمد آقا را بيدار بكنيد و مسئله را با ايشان در ميان بگذاريد. گفتند: ايشان تشريف ندارند، مضطرب شديم كه حضرت امام كجا مى توانند باشند! حاج احمد آقا هم چون شب جمعه بود به قم تشريف برده بودند.
تقريبا يك ربع ، بيست دقيقه از ماجرا گذشته بود كه من باز خواهش كردم از حاج آقا عيسى يك بررسى مجددى بكند كه ايشان برگشت و با خوشحالى گفت : حضرت امام روى تختشان نشسته اند. بلافاصله من وارد شدم . ديدم حضرت امام بسيار متبسم و شاد هستند. بسيار خوشحال شدم . البته از امام سوالى نكرديم كه كجا بوده اند. چون فكر كردم شايد جرياناتى بوده كه من نمى توانم تفسير كنم كه چرا ما بعد از چهار بار بازديد نتوانستيم ايشان را پيدا كنيم . به هر حال با آن معادلات خودمان در مغزمان بررسى كرديم كه شايد امام در حالتى بودند كه ما در آن حالت نبايد با ايشان ملاقات مى كرديم . دست مبارك ايشان را بوسيدم و باتريها را عوض كرديم و از مقر ايشان خارج شديم .
خانم طباطبايى نقل مى كردند كه بعدها در اين مورد از حضرت امام سوال كردم ، ايشان خنديدند و چيزى نگفتند و من هم ديگر به خودم اجازه سوال ندادم .
دكتر مسعود پورمقدس كيهان ش 17106
عيدى پربركت
آقا وقتى بعد از پيروزى انقلاب به قم بازگشتند، هفته اى دو، سه روز به منزل دامادشان مرحوم حاج آقا اشرفى تشريف مى بردند، ما چون در نزديكى منزل مرحوم آقاى اشراقى زندگى مى كرديم ، از رفت و آمد آقا باخبر مى شديم در يكى از ايام نزديك عيد نوروز، آقا هنگام عبور از كوچه ، به چند خانمى كه در كوچه بودند، از جمله خانم من هر كدام نفرى پانصد تومان عيدى دادند.
هر چند در آن زمان مبلغ مذكور، زياد بود، اما آن پول علاوه بر ارزش ‍ ريالى ، در خانه ما يك بركت معنوى آورد كه من هنوز اين بركت و اين تحولى كه در منزل ما بوجود آمده را مرهون لطف و عنايت حضرت امام (ره ) مى دانم .
حسن ابوالقاسمى كيهان ش 16990
شما برويد كشت كنيد
عده اى از دوستان قمى ، خدمت حضرت امام رسيده و به مناسبتى به ايشان گفته بودند: زمينهاى جاده كاشان كويرى است و نمى شود در آن كشت و زراعت كرد و امام به آنان فرموده بود. شما برويد كشت كنيد. آنها رفته بودند و مشغول كشاورزى شدند و محصول خوبى هم به دست آمده بود. روزى به اتفاق چند نفر از آنان به جماران رفتيم و مقدارى ميوه و يك مقدارى گندم كه محصول آن زمين بود، داخل منزل امام گذاشتيم . و حضرت امام تشريف آوردند كنار درب منزل ، من به دست امام بوسه زدم . بعد از سلام و عليك ، يكى از همراهان به حضرت امام گفت : آقا اين محصول همان زمين هاست . امام دستى زير گندمها بردند و دستشان را بالا آوردند و فرمودند: خدا به شما بركت دهد.
دوستان هر كدام مشتى از آن گندم ها را كه داخل يك كيسه پلاستيكى بود برداشتند و در جيب خود ريختند تا به عنوان تبرك با گندمهايى كه قرار است به عنوان بذر از آن استفاده كنند، مخلوط نمايند، اين كار را كردند و سال بعد همان دوستان اظهار داشتند كه به بركت همان گندم ها امسال دو برابر سال گذشته برداشت محصول كرده ايم .
عباس صيادى كيهان ش 16979
شما حضرت امير (عليه السلام ) را به نيابت ... زيارت كنيد
يكروز در نجف آقاى حاج شيخ عبدالعلى قرهى ، حقير را در شارع الرسول ملاقات كردند و پاكتى بمن دادند و گفتند: از طرف آقاست .
پاكت را گشودم در آن مبلغ ده يا پانزده دينار بود كه (امام ) به خط مباركشان نوشته بودند:
شما حضرت امير (عليه السلام ) را به نيابت حضرت ابوالفضل (عليه السلام ) زيارت كنيد. اينكار امام ، هم جنبه تعليم داشت و هم تربيت و هم كمك . با اينكه من از ايشان تقاضاى مالى نداشتم .
حجت الاسلام ابراهيم غضنفرى كيهان ش 17274
بايد مدد از جاى ديگر برسد
روزى خدمت امام عرض كردم : آقا رفقاى تهرانى در ايام تعطيلى مزاحم من هستند. ايشان فرمودند: ((احاديث و معارف اسلامى را براى آنان بيان كن كه كمك به مردم در معنويات زودتر انسان را به هدف مى رساند. تنها اين شيوه ظاهرى نيست بايد مدد از جاى ديگر برسد.))
حجت الاسلام عبدالكريم حق شناس - پا به پاى آفتاب - ج 3 - ص ‍ 25
امام و مردم
عشق به مردم
امام پس از عشق و علاقه به خدا و اولياء، بيشترين عشق و علاقه را به مردم داشتند و عشق به مردم را عشق به خدا مى دانستند و پيوسته مى فرمودند: دو چيز را دشمنان ما نشناخته اند، يكى اسلام و ديگرى مردم ما را.
آيت الله هاشمى رفسنجانى - اطلاعات - 23/4/59 كيهان ش ‍ 16674
هر چه دارم متعلق به مردم ايران است
يك خبرنگار فرانسوى از امام پرسيد كه شايع است آيت الله خمينى خيلى پولدار هستند و حتى از شاه هم بيشتر پول دارند، آيا اين درست است ؟
ايشان لبخندى زدند و فرمودند:
من هيچ چيز ندارم و آنچه را هم دارم متعلق به مردم ايران است .
رسول صدرعلى كيهان ش 17323
خدمتگزار اين مردم باشيد
در ملاقاتى كه با امام داشتيم ، گزارشى از فعاليتهاى سپاه در جنگ و جبهه داخلى و ضد انقلاب در سراسر كشور به عرض رسيد. امام فرمودند: ((سپاه بين مردم محبوبيتى پيدا كرده است كه بايد هر روز بيشتر شود. شما همواره خدمت گذار اين مردم باشيد و كوشش كنيد كه هميشه ملت را با خود داشته باشيد.))
سرلشگر محسن رضايى - روزنامه جمهورى اسلامى 14/7/60
به مردم خدمت كنى
وقتى درسم تمام شد، امام مرا صدا كرده و گفتند: ((حالا كه درست تمام شده وقت آن است كه به مردم خدمت كنى ، وقت آن است كه قلم بردارى و بنويسى ، شعر بنويسى ، قصه و مقاله بنويسى )) بعد امام گفتند: ((مرا مى بينى ، من 40 سال پيش درباره ولايت فقيه كتاب نوشتم ، همان كه الان در بحث ها بر سرش دعواست ))! (آن موقع بود كه همه جا بحث ولايت فقيه مطرح بود.)
ليلا بروجردى - شاهد بانوان - ش 167
ممكن است براى شما مشكل ايجاد كنند
در اوايل تبعيد حضرت امام در عراق ، توفيق نصيبم شد و به زيارت عتبات عاليات مشرف شدم و چند ماه در نجف بودم . حسينيه اى در بازار نجف قرار داشت كه من به حسينيه مى رفتم و بعد از نماز دست حضرت امام (ره ) را مى بوسيدم . يك روز ايشان به من فرمودند شما بيا خانه ... من رفتم منزل ايشان ، امام گفتند: شما اين كار را مى كنيد، كسانى مواظب هستند و ممكن است سر مرز براى شما مشكل ايجاد كنند. اينكار را نكنيد.
سيد ناصر ميرى كيهان ش 16965
حاجى يواش !
حضرت امام (ره ) وقتى سوار ماشين مى شدند، دائم سفارش مى كردند كه آهسته رانندگى كنم ، ايشان به من مى فرمودند: حاجى يواش ! تاكيد امام به اين خاطر بود كه در آن ازدحام جمعيت كه جمعيت ماشين را در حلقه محاصره خود قرار مى دادند براى كسى حادثه اى بوجود نيايد.
على ايران پور كيهان ش 17254
از خدا بخواهيد كه مردم را يارى كند
امام خواندن نماز در اول وقت را خيلى به ما توصيه مى كردند ايشان به ما مى گفتند:
(پس از نماز هم ) هميشه براى فقرا و تهيدستان دعا كنيد و از خداوند متعال بخواهيد كه مردم را يارى كند.
محمد تقى اشراقى كيهان ش 17034
بدون دليل به ماشين ور مى رفتند
امام پس از چندين ماه زندان در هيجدهم فروردين سال 43، به قم بازگشتند. آزادى ايشان بدون مقدمه بود. يعنى اين طور نبود كه بگذارند شايع شود تا استقبالى از ايشان شود. شب در خانه نشسته بودم كه يكى از اقوام آمد و گفت : آقاى خمينى را آزاد كردند. همان موقع برخاستم و به منزل امام آمدم ، گفتند كه امام همين الان به قم رسيده اند، من وقتى به منزل امام رسيدم ، ديدم جمعيت زيادى در آنجا گرد آمده اند، اما توى همان درگاه نشسته و جمعيت ريخته بودند داخل حياط و دست امام را مى بوسيدند. بعد معلوم شد كه امام را شبانه به قم آورده اند تا هنگامى كه به قم مى رسند، شهر خلوت شده و مردم به خانه هايشان رفته باشند تا جمعيت به منزل امام سرازير نشود. امام نقل كردند: براى اين كه ديرتر به قم برسند ماشين را در كنار جاده نگه داشته بودند و بدون دليل به ماشين ور مى رفتند تا قدرى از شب بگذرد. ساعت حدود 30/9 شب بود ولى منزل امام پر از جمعيت بود و هر لحظه بر تعداد آن افزوده مى شد.
صبح روز بعد وقتى خبر آزادى امام منتشر شد مردم از سراسر كشور به ديدار ايشان آمدند.
آيت الله سيد حسن طاهرى خرم آبادى كيهان ش 17040
مردم را كنار نمى زدند
يادم مى آيد كه شب عيد امام به حرم رفتند. حرم خيلى شلوغ بود و براى اينكه مردم به طرف امام هجوم نياورند من از جلو دستم را جلو آوردم كه شخصى را كنار بزنم . امام فورا دست مرا گرفت و عقب كشيد. افرادى كه با آقا بودند جراءت نداشتند كه مردم را كنار بزنند.
حجت الاسلام ناصرى كيهان ش 16669
بگذاريد بيايد...
يك شب فقيرى براى عرض حاجت به بيرونى امام آمد، چون مكرر آمده بود آقايان با او برخورد خوبى نكردند. حضرت امام از دور مواظب بود وقتى نزديك ما آمد گفت : اين چه طرز برخورد است ؟ جواب داده شد: او ديروز آمده است و روز قبل هم آمده بود. امام فرمود: بگذاريد بيايد، محتاج است ، نيازمند است و حاجتش او را واداشت كه اينجا بيايد بايد حاجتش را برآورده كنيم و يا با بيانى او را راضى كنيم ، نرنجانيد مردم را.
آيت الله كريمى كيهان ش 17225
با مردم بدرفتارى نشود
هميشه امام به مسئولين سفارش مى كردند كه شما بايد خدمتگزار مردم باشيد، دائما به اعضاى دفتر اخطار مى كردند كه مبادا با مردم بد رفتارى شود و شما حق نداريد جلو مردم را بگيريد.
حجت الاسلام انصارى كرمانى كيهان ش 16661
موتور سوار خدمت امام رسيد
در سال 1358 روز پنج شنبه قبل از اذان مغرب آقاى شيخ حسن صانعى به برادران حفاظت حضرت امام خمينى (ره ) خبر داد آماده باشيد امام مى خواهد به منزل آيت الله پسنديده در يخچال قاضى بروند. بنده به همراه چند تن از برادران بيت حفاظت آماده شديم تا امام را آنجا ببريم . وقتى از كوچه ممتاز در خيابان صفائيه راه افتاديم در اواسط راه موتور سوارى كه به همراه خانمش از آنجا عبور مى كرد امام ((ره )) را ديد كه در ماشين نشسته است . تا جلوى در منزل ما را همراهى نمودند و هنگامى كه به منزل رسيديم خدمت امام آمد و دست امام را بوسيد.
رضا صادقى كيهان ش 17095
چگونه ارزش ملت را بشناسيم
روزى خدمت امام بوديم . ايشان گفتند: ((نمى دانم چگونه ارزش اين ملت را بشناسيم و بيان كنيم من وقتى اين جوانان را مى بينم در مقابل آنها احساس حقارت مى كنم .))
برداشتهايى از سيره امام خمينى ، ج 1، ص 134.
ساده زيستى و دورى از اسراف
ترجيح موكت بر فرش
حضرت امام به تبعيت از بزرگ بانوى اسلام ، ساده زيستى را براى خود، مردم و مسئولان تاكيد مى كرد. ايشان تا آخر عمر زندگى ساده و دور از تجمل داشتند.
امام ترجيح مى دادند كه در اتاقشان بجاى فرش ، موكت باشد كه همواره با مخالفت اطرافيان روبرو مى شدند.
فريده مصطفوى كيهان ش 17183
كاملا مقتصدانه بود
از سابق امور مالى امام در اختيار بنده بود يعنى وجوه و حتى امور زندگى شخصى در اختيار من بود.
امام هر ماه از پولى كه مخصوص به خودشان بود مثل هدايايى كه خدمتشان تقديم مى كردند و يا نذورات براى ايشان زندگيشان اداره مى شد و با اينكه از من در مسايل ديگر حساب نمى كشيدند ولى من موظف بودم كه صورت خرج زندگى شخصى ايشان را بنويسم . مثلا: يك كيلو عدس ، نيم كيلو پنير و... كه تمام اين صورت خرجها مضبوط است و الان بايد در دفتر باشد.
من هر ماه صورت زندگى شخصى امام را كه به هزينه هاى داخلى زندگى شان مربوط مى شد خدمت آقا مى دادم و نوعا امام در اين صورت خرج دقتى مى كردند با اينكه در مسائل مالى ديگر، نسبت به بنده اينجور دقت را نداشتند. و خلاصه با اينكه ((زندگى طلبگى ايشان )) به ((زعامت عام جهانى )) تبديل شده بود ولى تحولى در آن ديده نمى شد و كاملا مقتصدانه بود.
آيت الله حسن صانعى - روزنامه جمهورى اسلامى - 18/3/73
اسراف در حج
امام در ملاقاتى كه با مسئولان برگزارى حج داشتند خطاب به آنها فرمودند:
صرفه جويى در حج به مقدار كافى صورت نمى گيرد و اسراف مى شود. سرپرست كاروانها سعى كنند اسرافى صورت نگيرد. نبايد مسئله اسراف وجود داشته باشد.
حجت الاسلام امام جمارانى كيهان ش 17024
دورى از اسراف
امام در مورد اسراف نكردن خيلى تاءكيد مى كردند. مثلا مى گفتند يك دستمال كاغذى را اگر مى شود علاوه بر يك بار دوباره مصرف كرد دور نيندازيد و ليوان آب را تا حدى پر كنيد كه مى توانيد بخوريد.
يكى از نوه هاى امام كيهان ش 17093
به غذاها دست نزدند
تابستانى را خانوادگى به همراهى مادر بزرگ (مادر همسر امام ) به مشهد رفته بوديم . يادم مى آيد ماه رمضان بود و روزى يكى از فاميلهاى مادر بزرگ كه در آستان قدس رضوى سمت و مسئوليتى داشت ، پيغام فرستاده بود كه امشب از مهمانخانه حضرت براى شما شام و افطارى فرستاده مى شود، نزديكى هاى افطار چند نفر از خدمه آنجا با طبق هايى از انواع غذا و ميوه جات روى سر، يا الله ، يا الله گويان وارد شده و طبق ها را كف حياط چيدند و رفتند. اين شيوه رفتار براى ما كه بچه بوديم تازگى داشت و جالب مى نمود. سفره مفصل افطارى و غذاهاى جورواجور آن نيز تقريبا باعث خوشحالى بچه ها بود.
حضرت امام هم مثل بقيه كنار سفره نشستند اما بر خلاف ديگران ، به غير از نان و پنير و چاى به هيچ كدام از آن غذاها دست نزدند و مادامى كه سر سفره بودند سر خود را بالا نگرفته و در اين باره به ديگران هم چيزى نگفتند. البته الان مى شود گفت به نظر مى رسيد كه شايد شبهه و احتياط داشتند ولى ما همگى از اينكه آقا از آن غذا نخوردند بسيار ناراحت شديم .
فريده مصطفوى كيهان ش 16845
پرهيز از تجملات
ايشان از تجملات در زندگى به گونه اى پرهيز و از تبذير و اسراف در غذا و لباس دورى مى كردند كه ساده زيستى براى ايشان واقعا ملكه شده بود و در عين حال به نظافت و پاكيزگى اهميت فوق العاده اى مى دادند و اين بهترين الگو براى زندگى همه اطرافيان بود.
سرهنگ حسين سليمانى كيهان ش 16925
اين همه پرتقال براى چيست ؟
روزى من در نوفل لوشاتو به علت ارزانى دو كيلو پرتقال خريدم و چون هوا خنك بود فكر كردم تا سه چهار روز پرتقال خواهيم داشت .
امام با ديدن پرتقال ها فرمودند: ((اين همه پرتقال براى چيست ؟ من براى اين كه كار خودم را توجيه كنم عرض كردم : پرتقال ارزان بود براى چند روز اين قدر خريدم . ايشان فرمودند: شما مرتكب دو گناه شديد.
يك گناه براى اين كه ما نياز به اين همه پرتقال نداشتيم و ديگر اينكه شايد امروز در نوفل لوشاتو كسانى باشند كه تا به حال به علت گران بودن پرتقال نتوانسته اند آن را تهيه كنند و شايد با ارزان شدن آن مى توانستند تهيه كنند در حالى كه شما اين مقدار پرتقال را براى سه چهار روز خريده ايد ببريد مقدارى از آن را پس بدهيد گفتم : پس دادن آنها ممكن نيست .
فرمودند: بايد راهى پيدا كرد. عرض كردم : چه كارى مى توانم بكنم . فرمودند: پرتقال ها را پوست بكنيد و به افرادى بدهيد كه تا حالا پرتقال نخورده اند شايد از اين طريق خداوند از سر گناه شما بگذرد.
سركار خانم دباغ - شاهد بانوان - ش 149 كيهان ش 16642
بياييد اين فرش را جمع كنيد
يك روز امام فرمودند: بياييد اين فرش را از اينجا جمع كنيد چون روى اين فرش نقش و صورت حيوانات است و نماز خواندن در اتاقى كه در آن تصويرى از انسان يا حيوان باشد، مكروه است . امام تا اين اندازه روى مسايل شرعى حساسيت داشتند تا اينكه انسان بگويد ما انقلاب كرده ايم و يا رهبر انقلاب هستيم ، ديگر امروز بحث كردن از مستحب و مكروه بدرد جامعه نمى خورد.
حجت الاسلام انصارى كرمانى كيهان ش 16839
فرش را بدوزيد
در منزل امام در نجف يك فرش قديمى بود كه روزى آن را شسته و روى پشت بام پهن كرديم .
وقتى آن را پائين مى آورديم وسط فرش پاره شد. خانم كه اين وضع را ديد به امام گفت : آقا! اجازه مى دهيد اين فرش را بفروشيم و بجاى آن فرش نو بخريم ؟
امام با همه احترامى كه براى همسرشان قايل بودند جواب منفى به او دادند و به ما فرمودند:
با يك جوالدوز وسط فرش را بدوزيد و آن را در اتاق پهن كنيد. ما هم همين كار را كرديم .
محى الدين فرقانى كيهان ش 17328