صحيفه نور جلد ۱۱

امام خميني رحمه الله عليه

- ۴ -


آن هـم كه بنى اميه آمدند و بنى عباس آمدند و حكومت هاى ايرانى و نمى دانم بومى و اينها بـودنـد كـه ديـگـر بـدتـر شـد مـصـيـبت ها. ما اگر بتوانيم و شما نويسنده هايى كه مسؤ ول هـسـتـيـد هـمـه شـمـا مـسـؤ ول هـسـتـيـد، هـمـه نـويـسـنـدگـان اسـلام مـسـؤ ول هـسـتند، همه گويندگان اسلام مسؤ ول هستند كه معرفى كنند اسلام را به مردم ، حكومت اسـلام را مـعـرفـى كـنـنـد بـه مـلت هـاى خـودشـان كـه حكومت اين است وضعش ، نه آنى كه مـحمدرضا داشت نه آنى كه سادات دارد و نه آنى كه ساير سران قوم دارند. آنها اصلش اجـنبى است از اسلام ، ربطى به اسلام ندارد. اگر ما معرفى كنيم اسلام را به دنيا، همه دنيا با ما موافق مى شوند، همه قلوب دنيا مى خواهند عدالت باشد، اينجور عدالتى كه در اسـلام هـسـت لكـن خـوب ، ما يك اشخاص ملت ضعيفى هستيم ، تبليغات نداريم در دنيا، دنيا بـرضـد مـا دارد تـبـليـغات مى كند، همه قلم هاى خارج به ضد ماست ، همه راديوهاى خارج تـبـليـغـات بـرخـلاف مـا مـى كـنـنـد، مـعـذلك يـك معجزه است كه در عين حالى كه همه دارند بـرخـلاف دارنـد عمل مى كنند باز هم اين قافله دارد جلو مى رود و جلوتر خواهد رفت . پس اين معنا كه شما مى گوئيد كه تشر زده آقاى كارتر و ما را خواسته بترساند، اين نظير هـمـان تشرى است كه آن حيوان مى زند و ما هم بنا نداريم بترسيم ، يك قومى مى ترسند كه بر ايشان مردن يك مساءله باشد. شما يك مقدارى باشيد توى اين مردم ، همين هائى كه ايـنـجـا الان فـريـاد دارنـد مى زنند، يك مقدارى توى اينها باشيد ببينيد كه اينها منطقشان چـيـسـت ؟ ايـنها مى گويند كه ما مى خواهيم كه شهيد بشويم . همين امروز كه در روزنامه من ديـدم ايـن عـيـال مـرحـوم آقاى مفتح مى گويد كه ما افتخار مى كنيم كه يك شهيد داديم . يك مـردمـى كـه بـانـوانـش ايـنـطـور بـاشـنـد كـه بـه شـهـادت سـرپـرستشان آن هم يك چنين سرپرستى افتخار بكند و بسيارى از اين زن ها كه جوانشان را از دست دادند مى آيند پيش مـن مـى گويند كه ما باز هم داريم ، باز هم داريم كه تقديم كنيم ، يك چنين ملتى را آقاى كـارتـر از نـظـامى مى ترساند؟ از نظامى بايد خودش را بترساند كه به آنطور اعتقاد ندارد و آنهائى كه دعا را مى خواهند وسيله رياست قرار بدهند، ناقوس را مى خواهند وسيله بـلنـدگويشان باشد براى رياست . ما از چه مى ترسيم ؟ مائى كه معتقديم كه از اينجا كـه بـرويـم بـه يـك جـاى بـهـتـر مى رسيم چرا بايد بترسيم ؟ پس ما از نظاميشان نمى تـرسيم ، ما مهيا هستيم ، تا آن اندازه كه مى توانيم مقابله كنيم ، اگر نتوانستيم شهيد مى شويم كارى نيست اين ، اولياء ما هم همين طور بودند. لكن من به شما مى گويم كه اصلا ايـن اسلحه پوسيده است ، اين اسلحه اينكه ما مداخله نظامى مى كنيم يك اسلحه پوسيده اى است كه سابقا اگر چنانچه يك چنين چيزى مى گفتند در ايران ، خوفى بود اما ايران الان از ايـن چيزها خوفى ندارد و اين اسلحه پوسيده است ، اصلا اسلحه در دنيا پوسيده است ، مـسـخـره مى كند دنيا اين حرف را، اين حرفى كه ما مداخله نظامى مى كنيم ، اين حرفى است كـه دنـيـا مـسـخـره اش مـى كـند لكن حالا اگر ديوانگى كردند و يك چنين كارى كردند ما هم حاضريم ، ما ابائى از اين نداريم ، البته ما حتى الامكان مى خواهيم كه
بـشـر انسان باشد و مثل سباع به هم نريزند اما اگر سباعى به ما حمله كرد ما دفاع مى كـنيم تا آن حد كه مى توانيم . اما قضيه اقتصادى و اينها اين هم از همانطور است ، از همان قـمـاش اسـت كـه كـهـنـه شـده ايـن اسـلحـه هـا. آقـاى كـارتـر خيال مى كند كه ماها از دنيا اصلا بى خبر هستيم ، هيچ اطلاعى از دنيا نداريم ، ايشان را هم بـه آنـطور حالا مى شناسيم كه ابرقدرت هست و داراى كذا و چقدر نمى دانم لشكر و چقدر سـلاح و امـثـال ذلك و هـمـه دنـيـا هـم . مـا عـقـيـده مان مثلا اين است كه تا ايشان بگويند كه "مـحـاصـره اقـتـصـادى " در دنـيـا به روى ما بسته مى شود، اين هم از آن خيالاتى است كه ايـشـان كـردنـد پـيـش خـودشـان ، در آن كـاخ سـفـيـد قـهوه خوردند و يا اگر مى خوردند و پاهايشان را روى هم انداختند اين فكر را كردند. ما پيشمان اين حرف ها مطرح نيست ، ما اين را گفتيم كه ما خودمان از اين زمين خدا، روزى خودمان را در مى آوريم و علاوه كى گوش مى دهـنـد مـردم بـه ايـن حرف ها؟ دولت خودشان هم در يكى دو دفعه تا حالا دو، سه دفعه تا حـالا گـفـتـه انـد كـه اين حرف صحيح نيست ، محاصره اقتصادى صحيح نيست ، بكلى نمى شـود. مـمالك ديگر هم كه تابع ايشان نيستند، بلى آقاى سادات تبعيت دارد، تابع است ، او چشم و گوش بسته مثل شاه ما تسليم است و من چقدر بايد تاسف بخورم كه يكى كه در يـك مـمـلكـت اسلامى دارد مى گويد "من راس اين مملكت هستم با دو نفر كه هر دو دشمن اسلام هـسـتـنـد، دشـمـن اسـلام هـسـتـنـد نـه دشـمـن يـك طـايـفـه اى ، رژيـم اسـرائيـل دشـمـن اسـلام اسـت نه دشمن ما، دشمن شما، كارتر برادر اوست اينها سر يك ميز بـنـشـينند و با هم معاهده كنند بر ضد اسلام و ما بنشينيم گوش كنيم ، ملت مصر هم بنشيند گـوش كـنـد، شـمـا نويسنده ها هم بنشينيد گوش كنيد. اين چقدر تاسف دارد و چقدر من بايد متاسف باشم به اين وضع اينكه اينها يك چنين پيوندهايى دارند با دشمن هاى اسلام ، با كـسـانـى كه به روى مسلمين آتش كشيدند، اينها بنشينند با هم سر يك ميز و با هم قرارداد كـنند برضد مسلمين و از آن بدتر اينكه هم مسلمين بنشينند نگاه كنند، دولت هاى اسلامى هم بنشينند نگاه كنند، ملت ها هم بنشينند نگاه كنند.
سـوال : مـن يـك چـيـزهـايـى دارم احـسـاس مـى كـنـم و مـى بـيـنـم كـه از داخـل نـهـضـت اسـت ، از داخـل ايـران اسـت و از خـارج نـيـسـت مـثـل قـضـايـاى آذربـايـجـان و اكـراد و كـردسـتـان كـه شـكـل مـسـلح گـرفـت و مـثـلا قـضـيه دانشجويانى كه اين گروگان ها را گرفتند، اين از داخل ملت شروع شد. مثلا آيا دولت ايران با اينها موافق بود و آيا با آنها همكارى مى كرد و دلش مـى خـواسـت يك چنين چيزى بشود؟ من مى خواهم راءى امام را ببينم درباره قضايائى كـه در داخل كشور و از اندرون آن بروز مى كند و تراوش مى كند نه آن چيزى كه از خارج مى آيد اينها، چه نظرى شما داريد و چه تفسيرى بر اين قضايا داريد؟ حكومت هائى آمدند و رفـتـنـد، وزيـر خـارجـه اى آمـد، وزيـر خـارجـه اى رفـت ، چـيـزهـاى ديـگـرى هـسـت احتمال مى دهم يك فشارهاى اقتصادى داخلى هم
بـاشـد كـه مـا اطـلاع نداريم اين تغييراتى كه دارد مى شود. نظر امام ، تفسير امام براى قضايا چيست ؟ اينها از كجا مى شود اينجور چيزهائى ؟
جـواب : قـضايائى كه در ايران واقع شده است اينها ريشه اش از خارج و يك مقدارى هم از ريـشـه هـايـى كـه رژيـم سـابـق دارنـد و طـرفـدارانـشـان اسـت . امـت اصـيـل ، نه كرد و نه آذربايجانى با ما مواجه نيستند، البته يك تبليغاتى در كردستان هـمان اشخاص خارجى كردند كه خيال كردند كه يك تفرقه اى بين مثلا اكراد و غير اكراد، بـيـن اقـليت هاى اينجا و غير آن هست و اين براى اين است كه اسلام را درست نمى گذارند ما مـعـرفـى كـنـيـم . من اميد اين را دارم كه اگر اسلام آنطورى كه ما مى خواهيم در اينجا تحقق پيدا كند، پياده بشود، نه كرد و نه لر و نه ترك و نه ساير قشرها كه هستند هيچ يك از ايـنـهـا اصلا نخواهند كه خودشان عليحده باشند، عليحده بودن روى اين زمينه است كه يك دولت مـركـزى بـخـواهـد بـر آنـهـا يـك تـحـمـيـلاتـى بـكـنـد. مـثل همين است كه اول هم گفتم كه تا گفته مى شود رژيم ، دولت و اينها مردم توى ذهنشان هـمـان رژيـم سـابـق و هـمـان دولت هـاى سـابـق مـى آيـد كـه در تـهـران نـشـسـته بودند و تحميل مى كردند به همه قشرهاى ايران ، زور مى گفتند و آنها را محروم مى كردند و تمام ذخـائرشـان را بـه ديگران مى دادند و در خوزستان مردم گرسنگى مى خوردند و نفت زير پـايـشـان بـراى خـارج صادر مى شد. اينها اگر حكومت اسلامى را ببينند و بدانند كه چه خـواهـيـم كرد و چه ميل داريم انجام بدهيم ، آن روزى كه حكومت اسلامى پيدا بشود تمام اين قـشـرهـايـى كه هستند اين مسائل از پيش آنها ديگر طرح نمى شود طرح اينكه ما مى خواهيم خـودمـان حـكـومتمان باشد، ما مى خواهيم شهردارى ، خودمان باشد، اينها روى اين زمينه است كـه از دولت هـاى سـابق ضربه خوردند، آن ضربه اى كه از دولت هاى سابق خوردند. تـلخـى كـه در ذائقـه هـمـه قـشـرهـا هـسـت ايـن اسـبـاب ايـن شـده اسـت كـه ايـنـهـا خـيال كنند كه اين حكومت اسلامى هم مثل حكومت شاهنشاهى است همانطورى كه حكومت شاهنشاهى هـمه ذخائر را مى برد و كردستان در حال فقر بود و عرض بكنم كه بيمارستان نداشتند و دانشگاه نداشتند و هيچ چيز فرض كنيد كه بلوچستان هم همين طور بختيارى هم همين طور، اينطور بود، الان هم كه مى شنوند حكومت ، اصلا در ذهنشان بيش از آن حكومتى كه در رژيم سابق بود، نمى آيد. از اين جهت اين حرف ها را مى زنند و ما هم گفتيم كه ما الان حرف هاى شـمـا را هـمـه را مـى شـنـويـم تـا وقـتى فهميديد حكومت چيست ، وقتى گفتيد حكومت ، ديگر خـودتـان حـرفـتـان را پـس مـى گـيـريـد و مـا در داخـل از خـود مـلت ، از خـود داخـل چـيـزى نـداريـم . مـلت هـمـه شان با ما هستند آنهائى كه الان صدا در مى آورند در اين قـشـرهـا ايـنـهـايـنـد كـه از خـارج الهـام مـى گـيـرنـد نـه از داخـل و آنـهـا هـم بسيارشان متوجه مسائل نيستند و بعضى شان هم البته كذا هستند و الا نه ايـن اسـت كـه مـا، شـمـا خـيـال كـنـيـد كـه در داخـل ما يك مشكلاتى الان مواجه هستيم و مردم در داخل نمى گذارند چه
بـشـود نـه ، مسائل اينطور نيست ، البته يك قضيه كه واقع مى شود قلم هاى دشمن هاى ما بـه راه مـى افـتد و يك قضيه كوچكى را بزرگش ‍ مى كنند الى ماشاءالله . يك قضيه در آذربـايـجـان مـثـلا پـيـش مـى آيـد، قـضـيـه جـزيـى كـه قابل ذكر خيلى نبود، آذربايجان مخالفتى با اسلام نداشت ، اين را در خارج بزرگش مى كـنـنـد و در راديـوهـا سـروصـدا در مـى آورنـد كـه حـكومت آذربايجان چه مى خواهد بشود و جمهورى آذربايجان چه و اين حرف ها نيست در كار، اين حرف ها اين تبليغات است همه اش ، واقـعـيـت نـدارد. شـمـا الان مـى بـيـنـيـد بازارهاى ايران باز است و هيچ خبرى نيست ، همه جا صـحيح و سالم و مثل آن نهضت ها و آن انقلابات نيست كه الان انقلابى باشد. ما انقلابمان بـاز يـك سـالش نـشـده اسـت و انـقـلابـى كـه بـاز يـك سـال نـشـده اسـت و پيروزى اش چند ماه است ، شما متوقعيد كه تا اين سد شكسته شد تمام امور همچو آسوده و راحت يكه ..... خوب ، يك سى و پنج ميليون حبسى از حبس بيرون آمدند، مـا يـك محبس داشتيم ايران اسمش بود، سى و پنج ميليون جمعيت هم توى آن محبوس بودند، اخـتـنـاق هـا بـود و فشارها بود، يك دفعه يك سدى شكسته شد سى و پنج ميليون ريختند بـيـرون ، شما مى خواهيد سى و پنج ميليون كه بيرون مى ريزند، تويشان هم يك عده اى هستند كه اينها جاهل هستند، يك عده اى هم هستند كه آنها ملهم از خارج هستند، شما مى خواهيد كه فـورا هـمـه سـروصداها بخوابد و اينها. شما خاطر جمع باشيد كه اين سروصداها چيزى نـيـسـت و يـك چـيـزى كـه پـيـش مـا يـك اهـمـيـتـى داشـتـه بـاشـد نـيـسـت ، ايـنـهـا مثل سروصداهاى آقاى كارتر است ، كه هيچ خبرى نيست در اينجا، دشمن هاى ما براى ما خبر خـيـال مـى كـنـنـد مـى خـواهند درست بكنند و اما قضيه اينجايى كه شما اسمش را سفارت مى گـذاريـد و مـا اسـمـش را جاسوسخانه مى گذاريم ، اين قضيه را يك دسته از جوان هاى ما رفتند و آنجا را گرفتند و ديدند كه محل جاسوسى است اينجا، اصلا يك سفارتخانه نيست ، بـا اسـم سـفـارتـخـانـه يـك مـحـلى را درست كردند براى جاسوسى و توطئه منطقه نه تـوطئه تنها براى ايران ، اينها هم كه ديدند در آنجا هستند، آنها هم جاسوس هستند، اصلا مامور سياسى ما در ايران برايمان ثابت نيست كه يك ماءمور سياسى آمريكا داشته باشد. امريكا ما را يك دولت سياسى نمى دانسته كه يك مامور سياسى بخواهند بفرستند. دولت اينجا هم آنوقتى كه بود، رژيمى كه بود نوكرش بود، هر كارى مى خواست مى كرد. مى خـواسـت چـه كـنـد؟ يـك ديـپـلمـات بـيـاورد ايـنـجـا، مـگـر مـواجـه بـود بـا يـك مـمـلكـتى كه مـثـل خودش بود؟ يك مملكتى بود كه در قبضه او بود و همه چيز آن دست او بود، اين ديگر ديـپـلمات نمى خواست ، اين اينجا مى خواست كه يك مركزى درست بكند و عمده نظرش خارج بـود، دشـمـنـان خـارجـى او بـود، عـمـده نـظـر آقـاى كـارتـر در ايـن مـحـل كـه ايـن چـيزها را درست مى كرد شوروى بود نه اينكه ايران برايش يك چيزى بوده خـوب ايران در مشتش بود، كارى به او نبود، عمده نظر اين بود كه اينجا پايگاهى درست كنند، در مقابل يك قدرت بزرگى پايگاه نظامى درست كرده ، پايگاه همه چيز و پايگاه
جاسوسى هم درست كرد، كه اين مركز است جوان هاى ما رفتند، كشف كردند كه مركز، مركز جـاسـوسى است ، افراد، افراد جاسوسى و يك موجودى كه ، يك انسانى كه ، يك آدمى كه ديپلمات باشد و عرض بكنم كه از اجزاى سفارتخانه به اينكه سفارت باشد معلوم نيست در ايـنـجـا بـاشـد. بـنـابـرايـن همه ملت ما هم دنبال اينها هستند دولت هم مى توانست خلاف بكند، دولت اينجا هم ، ملت هست ، همه چيز دست ملت است ، دولت هم مخالفت نمى كرد براى ايـنكه دولت هم وقتى ببيند كه يك مركزى جاسوسى است كه نمى تواند بپذيرد كه به عنوان يك مركز ديپلماتيك وقتى اينطور شد راجع به آن را نگذاريد پهلوى آن شلوغ هايى كه كرده اند، آنها يك مسائلى است اين مساءله ديگر است ، اين يك مساءله ملى است كه ملت ما هـمـه شـان با هم موافقند در اينكه اين لانه بايد از بين برود و ما ديگر اجازه اين را نمى دهـيـم كـه در مـركز ما، در محل ما يك مركز جاسوسى براى جاهاى ديگر بشود، اين اجازه را نـخـواهـيم داد و ملت هم نخواهد داد، دولت هم نخواهد داد. پس قضيه آن گرفتن جوان ها آنجا را، اين را حساب نكنيد كه اين هم جزء شلوغى هاست ، اين اساسى است كه براى رهايى يك مـلت اسـت نـه ايـنـكـه جـزء شـلوغى هاست كه شما كردستان را يا چيز را يك چيز حساب مى كـنـيـد، آذربـايـجـان را اينجا همرديف او، رديف او نيستند. يك مساءله است آن يك مساءله است ، آنـها هم چيزى نيست آنها هم نه اهالى كردستان با ما مخالفند و نه اهالى آذربايجان ، همه شان اعلام همبستگى به جمهورى اسلامى . آخر چطور امكان دارد اين معنا كه يك طائفه اى از مـسـلمـيـن با اسلام بد باشند، يك طائفه اى كه مى روند نماز مى خوانند، يك طائفه اى كه قبله شان مكه است ، يك طائفه اى كه كتابشان قرآن است همه اينها را بگويند لكن شمشير بـكـشـنـد بر روى اسلام ؟ اين معقول نيست كه چنين چيزى ، آنها كه اين كارها را مى كنند يك اشـخـاصـى هـسـتـنـد كـه اغـفـال مـى كـنـنـد يـك دسـتـه را، تـوجـه بـه مـسـائل ديـگـر نـمـى گـذارنـد پـيـدا بـكـنـنـد، ايـنـهـا هـم مـهـم نـيستند، اينها چيزى است كه قابل حل است و شما از اين جهت هم متاسف نباشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 29/9/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى قم
شماها امروز فرزندان رسول خدا هستيد
بسم الله الرحمن الرحيم
چـقـدر مـن از ايـن صـورتـهاى نورانى ، ايمانى ، اسلامى ، خوشم مى آيد، (گريه حضار) چـقـدر مـن ايـن بـرادرهـا و فرزندانم را دوست دارم ، (گريه حضار) شماها امروز فرزندان اسلام هستيد، شماها امروز فرزندان رسول خدا هستيد، خدمت به ديانت اسلام مى كنيد و در راه خـدا قـيـام كـرديـد، پـاسـداران قـرآن كـريم هستيد، پاسداران اسلام مقدس هستيد، چه مجلس خـوبـى اسـت ايـن مجلسى كه من شما برادرها را همچو مى يابم كه صادقانه براى اسلام خـدمـت مى كنيد، چه چهره هاى خوبى شما داريد و چه جوانهاى برومندى براى اسلام هستيد، اسـلام عـزيـز بـه مـا خـيـلى حـق دارد و بـه شـمـا خـيـلى حـق دارد، اسـلام عـزيـز در طـول تـاريـخ مـخـفـى بوده است بر ما، نگذاشتند كه اسلام را، آنطورى كه هست در معرض نمايش عمومى بگذاريم .
ترس دشمنان از اسلام است
دشمنهاى اسلام كوشش كردند كه بين برادرهاى اسلامى جدائى بياندازند و كوشش كردند كـه تـعـليـمـات اسـلامـى را نـگذارند به گوش ‍ برادرهاى مسلم برسد چون از اسلام مى ترسيدند و از اجتماع مسلمين هراس داشتند. آنها امروز كه ضربه خوردند، ضربه اسلامى خـوردنـد، ديـدنـد كه ملتى به پاس اسلام قيام كرده است و يك جمعيت هاى زيادى ، جوانان برومندى ، براى خدا پاسدارى دارند مى كنند، آنها ديدند كه اين ملت ، اين پاسداران ملت آنـهـا را بـه عـقـب راند و قدرت هاى آنها را شكست و دست هاى آنها را از مخازن ايران كوتاه كرد، امروز كه آنها ضربه ديدند حيله هاى آنها بيشتر به كار افتاده است ، نوكرهاى آنها بـيـشـتـر مـشـغـول حيله شدند، در اطراف ايران نوكرهاى اينها آشوب مى كنند، ملت ما بايد هـشـيـار باشد و اتكال به خدا بكند و اين تتمه اى كه از آن ريشه هاى فساد بوده است از سر راه اسلام و قرآن بردارد.
پاسداران امروز مثل لشكرهاى صدر اسلام هستند
جـوانـان عزيز من ، برومند باشيد، قدرتمند باشيد كه پشتوانه شما خداست ، شما امروز مثل
لشـكـرهـاى صـدر اسـلام هـسـتـيـد، مـثـل آن اسـت كـه در ركـاب رسـول اكـرم (ص ) جـنـگ مـى كـنـيـد هـمـان طـور كـه آنـهـا بـا عـده هـايـى قليل به اذن خدا بر عده هاى كثير، بر لشكرهاى كثير غلبه كردند، شما هم غلبه خواهيد كـرد بر دشمن ها، هر چه بزرگ باشد، وقتى مقصد خدا باشد، مقصد اين باشد كه اسلام زنـده بـشـود، مـقـصـد ايـن بـاشد كه احكام اسلام در مملكت جارى بشود، مقصد كه الهى شد دنبالش ‍ پيروزى است .
به فيض الهى اعمال دشمن به نفع ما تمام مى شود
ايـن دسـت و پاهايى كه مى زنند اينها و كارهاى غير عقلائى كه مى كنند، مى بينيد كه به نـفـع مـا تـمـام مـى شـود، بـه نـفـع شـمـا تـمـام مـى شـود، تـرور مـى كـنـنـد بـه خـيال اينكه ما را بترسانند، ملت ما را بترسانند، مى بينيد كه شجاعتشان افزون مى شود و فـريـادشـان بـيـشـتـر و اجـتـماعاتشان بيشتر، اينها خداوند عقلشان را گرفته است كه كـارهـائى كـه مى كنند بر ضرر خودشان تمام مى شود، كارهائى كه مى كنند به نفع ما بـاشـد، شاه خائن را، شاه مخلوع را كه ملت ما عقب زده است با انهمه جرائمى كه براى اين ملت پيش آورده است و مرتكب شده است و با آنهمه جناياتى كه بر اين ملت كرده است ، آنها بـه خـيال توطئه ، يا به هواى ديگرى او را مى برند پناه مى دهند، براى اينكه به ملت خـودشـان حـالى كـنـنـد كـه ما انساندوست هستيم ، بر ضرر خودشان تمام مى شود. ملت ها بيدارند، مى دانند كه اين ابرقدرت ها چكاره اند، آنقدر پافشارى مى كنند و از اينطرف ، مـلت قـدرتـمـنـد مـا در مـقـابـل ايـسـتـاده اسـت كـه مـى بـيـنـنـد نمى شود او را نگه داشت در محل خودش ، به اسم اينكه ما مى خواهيم او را بيرون كنيم مى برندش به يك جاى ديگرى كه باز تحت حمايت خودشان است ، غافل از اينكه عقب نشينى باز اثرى ندارد و ملت ما آماده است براى اينكه تا آخر نهضت قيام خودش را حفظ كند، كارهائى كه اينها مى كنند كارهائى است كه به خيال خودشان ، براى خودشان است ، لكن ضرر خودشان در اوست .
شما امروز وقتى كه مطالعه كنيد، بشنويد قشرهاى مختلف ملت ها را، نه دولت ها، ملت هاى جهان الان به نفع شما هستند، دولت ها هر چه مى خواهند باشند، از دولت ها هم كم كم دارند به نفع شما مى شوند، در خود آمريكا هم ملت آمريكا كم كم بيدار مى شوند، خواهند شناخت ايـن ابـرقـدرت هائى كه تحميل مى كنند خودشان را بر ملت ها، قبلا اينطور نبود كه ملت آمـريـكـا بـا مـا بـاشـد، حـالا بـسيارى از آنها با ما شده اند، حالا وقتى كه خودشان اقرار كـردنـد كـه وقـتى كه آراء ملت را شمارش كردند، به يك ارزيابى فهميدند كه پنجاه و پـنـج درصـد اجازه نمى دهند كه آمريكا دخالت نظامى بكند و شايد اجازه ندهند كه دخالت اقتصادى بكند، حصر اقتصادى را كه او خيال مى كرد بر ضرر ملت ماست ، ملت هاى ديگر هـمـه از ايـن انتقاد كردند، بلكه بسيارى از دولت ها هم ، ما مصمميم ، ملت ما مصمم است كه ايـن راهـى كـه رفـتـه اسـت تا آخر برود، من در چهره هاى نورانى و دوست داشتنى شما كه نـگـاه مـى كـنـم تـصميم را مى فهمم ، شما مصمميد، ما هم مصمميم ، ما از نظامى آمريكا و از حصر اقتصادى اش هيچ باكى ندارم و گمان نكنيد كه موفق بشود و اجازه بدهد ملت آمريكا و مـجـلس آمـريـكـا بـر ايـنـكه يك دخالت نظامى بكند، براى اينكه مى داند ملت آمريكا كه دخالت نظامى به ضرر ملت آمريكاست و به ضرر دولت
آمريكا است و از حصر اقتصادى هم ابدا خوفى نداشته باشيد، براى اينكه ملت هاى ديگر و دولت هـاى ديـگـر تـابـع آمـريكا نيستند، در دنيا به روى ما بسته نخواهد شد، ما خدا را داريم ، در دنيا به روى ما بسته بشود، در رحمت خدا به روى ما باز است . ما براى خدا مى خـواهـيـم اقـدام كـنيم ، ما قيام كرديم براى خداى تبارك و تعالى ، ما ديديم كه ظلم در اين مملكت هست ، ما ديديم كه چپاولگرى در اين مملكت هست ، ما ديديم كه مستكبران ، مستضعفان را دارند از بين مى برند، قيام كرديم ، ما براى خدا قيام كرديم ، در همه اهالى ممالك هم به روى مـا بـسـتـه بـشـود، در رحـمـت خـدا بـه روى مـا بـاز اسـت و مـا اتـكـال بـه رحـمـت خـدا و اتـكال به قدرت خدا مى كنيم و شما قدرتمند باشيد و به پيش برويد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 29/9/58
بـــيـــانـــات امـــام خـــمـــيـــنـــى در جـــمــع راهپيمايان كفن پوش كورانده و دانش آموزان دبيرستانالفتح نهاوند
قيام براى خدا شكست ندارد
بسم الله الرحمن الرحيم
از هـمـه آقـايان محترم ، برادرهاى عزيزم كه از اطراف ، پاى پياده آمديد تشكر مى كنيم . مـلتـى كـه ايـنـطـور تـحول پيدا كرده است كه در سرماى اين راه ها، با رنج ، جوان هايش پـياده مى آيند و غسل شهادت مى كنند و پيشقدم براى شهادت هستند، پيروزند. شما جوانان پـيـروزيـد انـشـاءالله و آنـهـا كـه گـمـان مـى كنند كه با يك ترورى ، با يك راه انداختن ناراحتى هائى مى توانند اين ملت را از راه خودش ‍ منحرف كنند اشتباه مى كنند.
ملت ما بيدار شده است و قيام كرده است و قيام براى خدا، كسى كه قيام براى خدا كرده است ايـن شـكـسـت ندارد و كشته شدن بعضى افراد هر چه هم شخصيتى باشد، در روحيه ملت ما تـاءثـيـر بد ندارد بلكه بيشتر تهييج مى كند. ملت ما ملتى است كه مى خواهد كار بكند، دانشجوئى كه براى خدا مى خواهد اين نهضت را برساند به آخر، كشاورزى كه براى خدا اين نهضت را به آخر برساند هر چه هم با او مقابله كنند، هر چند ناراحتى ايجاد كنند و هر چـه هـم جار و جنجال كنند دشمن هاشان ، فايده براى آنها ندارند اينها بيشتر به ميدان مى آيـنـد. عـمده اين است كه راه ، راه خداست و اسلام است و جوان هاى ما اين راه اسلامى را رفته انـد و مـثـل سـابـق ديگر نيستند كه از يك تشر دولت ، از يك پاسبان وحشت داشته باشند، اينها ديگر از هيچ چيز ترس ندارند، چنانچه در خيابان ها رفتند و در پشت بام ها رفتند و مـقـابله كردند با دشمن ها، مقابله كردند با توپ و تانك و پيش بردند و از اين به بعد هم انشاءالله پيش مى برند.
شما نهضت تان براى خدا بوده است
لكـن دو شـرط در پـيـشرفت هست . يك شرط اين است كه براى خدا باشد، اگر چنانچه يك قـيـامـى بـراى خـدا بـاشد خداى تبارك و تعالى كمك مى كند. از كمى جمعيت نترسيد، ولى بـحـمـدالله جـمـعـيـت هـاتـان زيـاد اسـت . در صـدر اسـلام يـك جـمعيت سى هزارى به دو تا امـپـراطـورى كـه بـه هـمـه جـهـازهـاى سلاحى مجهز بودند و يكى شان هفتصد هزار نفر يا هـشـتـصـد هـزار نـفـر نظامى مجهز به جنگ آورده بود، اينها با سى هزار نفر غلبه كردند. يكى از سردارهاى اسلام آنوقت گفت كه شصت هزار نفر
جـلو آمدند پيشاهنگند از دشمن و دنبال آنها هم هشتصد يا هفتصد هزار نفر دشمن هست ، ما اگر يك ضربه اى به اينها نزنيم اينها جرى مى شوند. اين سردار گفت كه سى نفر همراه من بـيـايـد شـب مـى رويـم و بـه ايـن شـصـت هـزار نـفـر شـبـيـخـون مى زنيم ، سى عدد. تمام لشـگـرشـان هـزار نـفـر بـود گـفـتـنـد كـه آخـر شـصـت هـزار نـفـر هـم آدم مـقابل دو هزار نفر نمى شود. بالاخره راضى اش كردند اين را كه شصت نفر ببرد، هر آدم مقابل هزار نفر. شب ، شبيخون زدند و تار و مارشان كردند، شكست شان دادند، شكستى كه بعد منتهى شد به اينكه آن لشكر بعد را هم اينها شكست دادند.
چـه بـود كه شصت نفر آدم ، شصت هزار نفر آدم را، شصت نفر آدمى كه مجهز به آن جهازها نـبـودنـد، شـصت هزار آدم را كه به آن جهازها مجهز بودند شكست دادند. براى اين بود كه ايـنـهـا يافته بودند اين مطلب را كه ما اگر كشته بشويم به شهادت مى رسيم . با اين روحـيـه قـوى ، كـه ما بكشيم سعادتمنديم ، كشته بشويم هم سعادتمنديم ، با اين روحيه قوى با همچو روحيه اى پيش رفتند و شكست دادند. در عين حالى كه لشكر اسلام در آنوقت يك لشكر بسيار ضعيفى از حيث قواى مادى ، و تجهيزات جنگى هم نداشتند، هر چند نفرشان گاهى يك شمشير، يك شتر، اسب كم و گاهى وقت ها يك روز، يك شبانه روز را با يك خرما يـك نـفـر آدم زندگى مى كرد و در يك نقلى هست كه در يك جنگى يك خرما را اين مى گذاشت دهن خودش يك قدرى شيرين مى شد، مى داد به رفيق خودش ، او مى داد به رفيقش ، او به رفـيـقـش ، او مى داد، او مى داد تا آخر، اما روحيه قوى بود. قدرت روحى ، آن قدرت روحى است كه انسان را پيروز مى كند، هر چه تجهيزاتشان زياد باشد و هر چه هى عيش و نوش داشـتـه بـاشـنـد، روحـيـه شان ضعيف است . ملت ما الان روحيه قوى است . بحمدالله در اين كـشـاورزهـاى مـا، ايـن دانـشـجـوهـاى مـا، ايـن طـلاب عـلوم ديـنـيـه مـا و امـثـال ايـنها آنطور نيست كه مشغول عيش و نوش باشند. عيش و نوش پيش آنها !!! چيز نيست مطرح نيست ، دلشان قوى است ، زندگى شان در اينجا هر چه مى خواهد باشد طرف هاى ما ايـنـطـور هـسـتـنـد كـه در عيش و نوش هستند. دشمن هاى ما مى خواهند براى دنيا بزنند، شما براى خدا مى خواهيد جنگ بكنيد يا نهضت تان براى خدا بوده است ، آنها براى دنيا بوده . اين دو تا فرق ، فرق بين اين دو تا خيلى زياد است كه يك دسته اى براى خدا قيام كنند، يـك دسـتـه اى بـراى دنـيـا. آن كـه بـراى دنـيـاسـت تـا بـبـيـنـد شـايـد دنـيـايـش متزلزل مى شود فرار كند. آن كه براى خداست تا آخر هم فرار نمى كند. در اين جنگ هائى كـه از صـدر اسـلام واقـع شده يك امور آموزنده است ، خيلى امور آموزنده براى ماهاست . در يـكـى از افـرادى كـه بـه حـسـب تـاريـخ يـك فـرد بـا يـك فـرد ديـگـرى مقابل شده بود، آن طرف كه دشمن بود نيزه را زد به سينه يا شكم اين مسلمان از آن طرف بـيـرون و او توى اين نيزه دويد و او را كشت ، يعنى نيزه تو شكمش بود فشار داد و همان تـو نـيـزه آمـد ايـنـجـا رسـيـد و او را كشت . در يك جنگ قلعه اى كه قلعه داشتند آنها، مسلمين بـيـرون قـلعـه بـودنـد و آنها در داخل قلعه مى خواستند اين مى خواستند اينها فتح كنند آن قلعه را، راه نبود درها بسته در و ديوارها بلند، يكى شان داوطلب شد كه من روى سپر مى نشينم و سپر و نيزه ها را بگذاريد زيرش و بلند كنيد تا من برسم به ديوار، من مى روم تو اين قلعه و راه را باز مى كنم . همين كار را كردند،
رفـت آن طـرف و در عـيـن حـالى كه اهل قلعه هم ، خوب ، افرادى بودند، قلعه را باز كرد. وقـتـى روحـيـه قـوى بـاشـد، اعـتماد به خدا داشته باشد، وقتى يك جمعيتى به خدا اعتماد داشته باشد اين جمعيت پشتوانه اش خداست و جمعيتى كه پشتوانه اش خداست شكست ندارد. يـكـى ايـن اسـت كـه بـايـد همين روحيه را تقويت كرد. هرچه نصرت مى خواهيد دست اوست . گـمـان نـكنيد كه ايران ، ملت ايران خودش يك همچو قدرت بزرگى را، يك همچو قدرتى كه همه هم دنبالش بودند خودش بدون تاييدات غيبى كه شد شكست داد. ايران چه از بچه هـاشـان تـا پـيرمردشان و تا جوان هاشان ، همه ، همه قشرها با سلاح الله اكبر پيش مى رفتند و مى گفتند ما جمهورى اسلام را مى خواهيم .
خـداى تـبـارك و تـعـالى وضـعـى پيش آورد كه دشمن هاى ما همچو ترسيدند كه نتوانستند بـمـانند، دست به سلاح به آنطورى كه مى خواستند ببرند، نبردند يعنى يك مانع غيبى مـانع شد از اينكه اينها مثلا با آن سلاح هائى كه داشتند بيايند همه تهران را، همه قم را و سـايـر جاها را بمباران كنند و آنها را همچو ترساند كه اين سلاح را به كار نتوانستند بـبـرنـد. از آن طـرف وقـتـى كـه هـجـوم آورد بـه آنـهـا، تـمام قشرهائى كه مادون آن طبقه اول فـاسد بود پيوستند به ملت . اينها كارهائى بود كه خداى تبارك و تعالى كرد كه دشمن را برگرداند، دوست كرد و آنها هم كه در راس بودند همچو خوفى در دلشان انداخت كه ديگر نتوانستند مقابله كنند.
حافظ الهيت نهضت و وحدت كلمه باشيد
ايـن روحـيـه اسـلامـى اگر بخواهيد و مى خواهيد كه انشاءالله پيروز بشويد و مملكت تان مال خودتان باشد، شما تا حالا مملكت خودتان نبود، شما زحمت مى كشيديد ديگران نفعش را مـى بـردنـد، زحـمـت هـا مـال خـودتـان باشد، ديانت تان محفوظ، همه حيثيت مملكت تان محفوظ باشد، اين جهت الهيتش را حفظ كنيد، اين خدائى بودن را حفظ كنيد و مرتبه اجتماعتان را حفظ كنيد اين اختلافاتى كه گاهى وقت ها مثلا توى دهات پيدا شود، توى شهرستان مى شود، وقـتـى بـررسـى كـنـيـد اختلافات سر چيزهاى جزئى است كه ارزش اين ندارد كه با آنها براى چيزهاى جزئى اختلاف كنيد كه حالا زياد هست براى ايجاد اختلاف ، حالائى كه از هر جهت ماءيوسند و ديدند كه قدم به قدم اين ملت دارد پيش مى رود نمى خواستند كه اين ملت پيش برود و اين مرد خائن از ايران برود، تا بيرونش كرديد، بعدش نمى خواستند كه آن جـانـشـين هاى فاسدش بيرون بروند، آن هم اقدام كرديد تا بيرونش كرديد، بعد هم نمى خـواسـتـنـد كه اين جمهورى اسلامى را مردم به آن راءى بدهند، اقدام كرديد پيروز شديد، بـعـد هـم نـمـى خـواستند مجلس خبرگان پيدا بشود، باز هم راءى داديد تا پيروز شديد، بـعـد هـم نـمـى خـواسـتـنـد كـه قـانون اساسى را مردم راءى بدهند، باز هم راءى داديد تا پيروز شديد.
ايـنـها مى بينند شما در هر قدم پيروزى با شماست ، هر چه آنها جديت مى كنند و سمپاشى كـنـنـد در اين ملت تاءثير ندارد حالائى كه سمپاشى كردند و اين بساط درست كردند، يك قـشـر بـزرگـى از مـلت مـا هـمـه هـم مـسـلمـان هـسـتـنـد و مـيـل دارنـد كـه ايـن اسـلام در اين عالم پيدا بشود، در اين محيط پيدا بشود، بعد بازيشان دادنـد كـه آنـهـا قـهـر كـنـنـد و راءى نـدادنـد، در عـيـن حال شانزده ميليون راءى دادند به اين قانون
اسـاسى شانزده ميليون معنايش آن است كه آن مقدارى كه حق داشتند راءى دادند يك عده كمى هـم راءى خـلاف دادنـد، صـد نـود راءى ، شـايـد يـك قدرى بيشتر. اينها مى بينند كه همچو سـنـگـر بـه سـنـگـر ايـنـهـا پيش مى برند و آنها خالى مى كنند سنگر را. چه بكنند؟ حالا شخصيت ها را ترور كنند، خيال مى كنند، در عين حالى كه ديدند يك شخصيتى كه ترور مى كنند سرتاسر ايران تظاهر مى كنند و قوى تر مى شود معذلك از بى عقلى شان باز اين كار را انجام مى دهند. الان در ترور مرحوم آقاى مفتح رحمة الله عليه مى بينيم كه باز مردم بـه هـيـجـان آمـدنـد. ايـنـهـا از امـورى اسـت كـه خـدا وسـيـله اش را فـراهم مى كند منتها اينها خـيـال مـى كـنـنـد كـه اگـر ايـن كـار بـشود ديگر اين ملت عقب مى نشيند. ملت از چى چى مى تـرسـد، مـلت تـرس ديـگـر نـدارد. لكـن ايـن دو جـهت را حفظ كنيد، برادر باشيد، در دهات هـوشيار باشيد كه اين اشخاص فاسد خصوصا در آن طرف هاى شما، اين اشخاص فاسد نـيـايـنـد بـيـن شـمـا و بـرادرهـاتان فتنه كنند، كه هر كس آمد يك كارى مى خواهد بكند با برادرانتان كه بينتان اختلاف بيندازد، اين از همان هائى است كه مى خواهد اين نهضت پيش ‍ نـرود. بـا بـرادرانـتـان دوسـت بـاشـيـد. شـمـا هـمـه اهـل يـك مـذهـب ، يـك ديـن ، اهـل يـك كتاب ، براى خاطر يك امر جزئى دنيا نبايد انسان برادرش را، قوت ايمانش را از دسـت بـدهـد، خـصـوصـا در يـك هـمـچـو چيزى كه دشمن پشت سر ما ايستاده است . انشاءالله خداوند همه تان را حفظ كند و موفق باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
تاريخ : 29/9/58
بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان دانشگاه شيراز
در اسلام و پيش من رهبرى مطرح نيست ، برادرى مطرح است
بسم الله الرحمن الرحيم
دانـشـجـويـان عـزيـزى كـه پـيـشروان انقلاب بودند و انشاءالله كسانى هستند كه مقدرات كـشـور بـعـد از ايـن در دسـت آنـهـاسـت ، دانشجويان عزيزى كه در اين انقلاب همدوش تمام برادران ، در راه اسلام قدم برداشتند، خوش آمدند.
عـزيـزان مـن ! در اسـلام و پـيش من رهبرى مطرح نيست ، برادرى مطرح است . خداى تبارك و تعالى در قرآن كريم ما را برادر خوانده است (انما المومنون اخوه ) بزرگان اسلام ما هم در همين حالى كه رهبرانى معذور بودند، در عين حالى اين موضوع نزد آنان به اين معنا مـطـرح نـبوده است . اميدوارم اين چند روزى كه در ميان شما هستم در خدمت شما باشم . ما همه در صف واحد، در صف برادران دينى ، برادران اسلامى ، برادران ايمانى براى آرمان هاى بزرگ اسلام بايد كوشش كنيم و به پيش برويم . اگر ما برادرى خودمان را حفظ كنيم و بـا حـفـظ برادرى و اتكال به خداى تبارك و تعالى در صف واحد پيش برويم ، پيروزى نـصـيـب ما خواهد بود. خداى تبارك و تعالى به مستضعفان وعده پيروزى داده است و نمونه هاى پيروزى نصيب مستضعفان يكى بعد از ديگرى پيدا مى شود. من اميدوارم اين نقطه عطفى از ايـران بـه كـليـه مـمـالك اسـلامـى و بـه هـمه مستضعفان جهان پرتو افكن شود و شما جـوانـان و عـزيـزان بـبـيـنيد كه دولت اسلامى مبنايش بر اساس برادرى و محبت ، اخوت و اينكه فردى بالا و پايين و يا طبقه اى فوق طبقه اى نباشد و نه بر اساس حاكم و محكوم را ادراك كـنـيـد. امـيد است با اين تحول و وضع روحى كه در جوان هاى عزيز ما ايجاد شده اسـت و ايـن وحـدت و تـوجـهـى كـه قشرهاى ما به اسلام و احكام اسلام پيدا كرده اند ما به زودى پيروزى را ببينيم .
با اتكال به خدا و قرآن كريم به پيش برويد كه پيروزيد
فرزندان محترم ! خواهران و برادران من ! كوشش كنيد كه وحدتتان را حفظ كنيد. از اغراض جـزئى كـه تـمـامـش بـا اغراض دنيويه و به كارهاى شيطانى بر مى گردد احتراز كنيد. امـروز اسـلام و قـرآن در دسـت شـمـاسـت و شـمـا مى توانيد قرآن را ترويج كنيد و در همه قـشـرهـاى دنيا پرچم اسلام را بالا ببريد و اگر خداى نخواسته در اين حالى كه در اثر قدرت ايمانى و وحدت كلمه يك نحو پيروزى پيدا شده
است ، سستى پيدا بشود، اگر بخواهيم پيروز هم گرديم ، راهمان طولانى خواهد شد. الان در هـمـه جا توطئه ها در دست تحقق است و ريشه هاى گنديده با هم مجتمع مى شوند و شما عزيزان و دانشجويان و همه قشرهاى ملت بايد به هم بپيونديد. دست هاى كثيفى پيدا شده كـه بـيـن قـشـرهـاى مـلت جـدايـى ايجاد كنند تا از جدايى و افتراق ما بهره بردارى كنند. كـوشـش كـنـيـد كـه ايـن وحـدت كـلمـه از دسـت نـرود و مـهـم ايـنـكـه اتـكـال بـه خـدا از دسـت نـرود. بـه اتـكـال بـه خـدا و قـرآن كـريم به پيش برويد كه پيروزيد. و من اميدوارم كه به زودى شما پيروزى را در آغوش بگيريد و اسلام اين رژيم عـدل كـه بـرنـامـه هـايـش تـاكـنـون تحقق نيافته است با دست برومند جوانان ما، با دست بـرومـنـد بـرادران و خـواهران ما تحقق پيدا بكند. خداوند به همه شما نصرت عنايت كند و همه شما را در پناه اولياء اسلام حفظ كند. به پيش برويد و شياطين را برانيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
تاريخ : 30/9/58
فرمان امام خمينى به شوراى انقلاب در مورد دعوت از كشيش هاى متعهد
بسم الله الرحمن الرحيم
شوراى انقلاب اسلامى ايران
بـه مناسبت فرا رسيدن عيد سعيد ميلاد مسيح پيامبر عظيم الشان عليهم السلام لازم است از چـنـد كـشـيـش متعهد و مسؤ ول دعوت به عمل آوريد تا امريكائيانى كه در اختيار دانشجويان مـسـلمـان قـرار دارنـد بـتـوانـنـد مـراسـم مـذهـبـى شـان را بـا كـمـال آرامـش انـجـام دهـنـد. بـديـهـى اسـت بـه مـنـاسـبت موضع خاص كشيشان سياهپوست در مقابل جنايات آمريكا، آنان از اولويت خاصى برخوردارند.
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 30/9/58
بيانات امام خمينى در جمع راهپيمايان كفن پوش مراغه
با اتكال به خدا غلبه بر دشمن ممكن است
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن نـمـى دانـم از شـمـا جـوان هـا كـه ايـنـهـمـه راه از مـراغـه تـا اينجا پياده آمديد و اينهمه تـحـمل زحمت كرديد تشكر كنم يا اظهار خجالت . من وقتى كه اينطور احساسات را از جوان هاى وطن مى بينم و اينطور مهيا بودن از براى شهادت ، مهيا بودن از براى دفاع از اسلام ، غـرور مـى گـيـرد مـرا كـه مـا هـمـچـو جـوان هـائى داريـم . آذربـايـجـان هـمـيـشـه در صـف اول بـوده . و شـمـا جـوان هـا كـه از ايـن راه دور و پـرمـشقت آمديد، آذربايجانى هستيد، همان مردانى كه هر وقت براى ايران يك حادثه اى پيش مى آمد، آنها جلوتر از ديگران براى او قيام مى كردند و شما بدانيد حادثه اى كه حالا ما در آن هستيم از بزرگترين حوادث كشور مـاسـت چـنـانـچـه پـيـروزى اى كـه شـما جوان ها با اتحاد با ساير قشرهاى ملت به دست آورديد در طول تاريخ اينطور پيروزى با اين كيفيت پيدا نشده بود. پيروزى يك ملت مسلم بدون اتكاء به غير خدا، بدون تجهيزات نظامى ، بدون تعليمات نظامى ، بر يك قدرت هـاى مـجـهز، داراى تجهيزات نظامى ، داراى تعليمات نظامى ، علاوه بر آن يك ملتى ، يك قـدرتـى كـه هـمـه قـدرت هـا هم دنبال او بودند. اينطور غلبه غلبه اسلام بود بر كفر، غـلبـه مـتـن اسـلام بـر مـتـن كـفر. شماها همان سربازهاى صدر اسلام هستيد، همان ها كه با مـشـركـيـن مـقـابـل بـودنـد و بـا آنهائى كه مى خواستند اسلام تحقق پيدا نكند، توطئه مى كـردنـد، امثال ابوسفيان و دوستان ابوسفيان ، آنها هم مى خواستند كه پيغمبر اسلام موفق نشد به اينكه اسلام را در جزيره العرب تحقق بدهد. تمام همشان اين بود كه اسلام تحقق پيدا نكند براى اينكه اسلام را با همه منافع خودشان مخالف مى ديدند. اينطور مى ديدند كـه اگـر پيغمبر اسلام غلبه كند، آنها ديگر آن ظلم ها را، آن غارتگرى ها را نمى توانند بـكـنـنـد، از ايـن جـهـت مـجـهـز شـدنـد و هـمـه قـشـرهـا را تـجـهـيـز كـردنـد بـر ضـد رسـول اكـرم (ص ) و بـحـمدالله موفق نشدند و امروز همان معنى است ، همان معنائى كه در صـدر اسـلام بـود و مـواجـهه اسلام بود با كفر و پيغمبر اكرم تجهيزاتى نداشتند، اينها تـعدادشان كم ، تجهيزاتشان كم و آن طرف داراى ثروت هاى زياد، تجهيزات زياد معذلك چون خدا مى خواست ، چون اتكال شان به خدا بود، از اين جهت غلبه كردند، افراد كم بر افـراد زياد غلبه كردند و افرادى كه هيچ تجهيزات صحيحى نداشتند، بر افرادى كه ، قـشـرهـاى مـخـتـلفـى كه از اطراف جزيره العرب جمع شده بودند كه نگذارند اسلام محقق بـشود، افراد كم و تجهيزات كم و افراد زياد و تجهيزات زياد غلبه كردند براى اينكه اتكال شان
به خدا بود. يك نفر از اينهائى كه با اراده تابع اراده خدا مى رفت ، عده اى از آنها را از بـين مى برد. شما الحمدلله الان جمعيت تان زياد است و بايد طورى كنيد كه هر روز زياد بشود، قدرت ايمانى هر روز زياد بشود. با توجه به خداى تبارك و تعالى خودتان را تـربيت كنيد كه يك انسانى بشويد متقى و يك انسانى بشويد مجاهد براى خداى تبارك و تـعـالى ، بـا تـقـوا. اگـر چنانچه اتكال به خداى تبارك و تعالى بكنيد، و به تربيت روى خـودتـان عـمـل بـكـنـنـد شـمـا پـيـروز هستيد. و ما اميد اين را داريم كه اين اسلام امروز هـمانطور كه ابتلائى در صدر اسلام داشت و سربازهاى اسلام جانبازى كردند، فداكارى كـردنـد و اسـلام را پـيـش بـردنـد، حـالا در دسـت مـاسـت ايـن اسـلام و در مـقـابـل ما هم قدرت هاى بزرگ ايستاده است . ما الحمدلله جمعيت مان الان خوب است ، لكن در مـقـابـل قدرت هاى بزرگ ، اگر منهاى اسلام ، قدرت اسلام باشد، چيزى نيستيم ، لكن با اسلام همه چيز هستيم . با اتكال به خدا همان سربازهاى صدر اسلام هستيم ، كه سى نفر، سـى و يـك نـفـر بـا شـصـت هـزار نـفـر غـلبـه كـردنـد، شـصـت نـفـر بـا شـصت هزار نفر، اول مـى خـواستند سى نفر بروند بعد شصت نفر شدند، شصت نفر مجاهد، مجاهد براى خدا زدند شبيخون ، بر شصت هزار نفر غلبه كردند، اسلام غلبه داد آنها را.
توطئه گران در پى ضربه زدن به اسلام و نهضت براى عدم تحقق آن
الان وضـعـيـت كـشـور مـا و وضـعـيت اسلام در كشور ما همان وضعيت صدر اسلام است ، يعنى همانطورى كه ابوسفيان و دارودسته ابوسفيان و كسانى كه با او متحد بودند و با او هم پيوند بودند بر ضد اسلام قيام كردند كه نگذارند اسلام تحقق پيدا بكند، حالا هم همان قضايا هست . الان هم اينهائى كه در مقابل اسلام ايستاده اند و ضربه از اسلام خورده اند و فـهـمـيـده اند كه اگر اسلام تحقق پيدا بكند به آنطورى كه بايد تحقق پيدا بكند، دست اجـانب و دست آنهائى كه دنبال اجانب هستند و تاءييد از آنها مى كنند، از ذخائر ما كوتاه مى شـود، نـمى توانند ديگر در مملكت ما حكومت كنند، اينها اينطور ادراك كردند و در اين نهضت ضربه ديدند و دست بردار نيستند و مى خواهند نگذارند اسلام تحقق پيدا كند همانطور كه در صدر اسلام دارودسته ابوسفيان نمى گذاشتند به بهانه هائى مختلف ، به اشكالات مختلف ، با اشكال مختلف توطئه مى كنند كه نگذارند در ايران يك رژيم جمهورى اسلامى مـتـكـى بـر قـانـون اسـاسـى اى كـه از روى اسـلام اسـت ، مـتكى بر اسلام ، احكام اسلام ، نگذارند اين تحقق پيدا كند، هر روز به يك بهانه اى ، يك بساط درست كنند. و من اميدوارم كـه شـمـا جوان هاى عزيز مراغه و همه جوان هاى عزيز آذربايجان توجه بكنند به اينكه امـروز وضـع اسـلام ، وضـع همان روزى است كه پيغمبر قيام كرد و نهضت كرد و اسلام را خـواسـت محقق كند. امروز هم شما جوان ها نهضت كرديد براى خدا، براى اسلام و با تكبير، بـا الله اكـبـر ايـن نـهـضت را به پيش برديد و از اين به بعد هم با همين تكبير، با همين اراده مـصـمـم و قـوه ، اسـلام را به پيش ‍ خواهيد برد. با هم اتحاد داشته باشيد. دست هاى خائن از راه نفاق افكنى ، خلل مى خواهند وارد كنند بر نهضت ما، از راه اينكه يك دسته اى را در مقابل دسته ديگر قرار بدهند، اغفال كنند يك دسته اى از جوان ها، يك دسته از روستائى هائى كه دل صاف دارند، قلوب
الهـى صـاف دارنـد، از آنها استفاده كنند و بر ضد شما جوان ها كه پاسدار اسلام هستيد و بـراى اسـلام قـيـام كـرديـد و بـراى اسـلام ايـن مـشـقـت هـا را مـتـحمل شديد، آنها را مى خواهند در مقابل شما قرار بدهند و نگذارند اين مسائلى كه الان ما مـبـتـلا بـه آن هستيم به پيش ‍ برود. آذربايجان توجه بكند به اين قضايا، توجه بكند بـه ايـنـكـه امـروز هـر كـس بـرخـلاف ايـن مـسـيـر بـخـواهـد يـك حـركـتـى بـكـنـد، مـثـلش مـثـل هـمـان ابـوسـفـيان و همان اشخاصى كه در آنوقت با هم پيوند مى كردند كه نگذارند پيغمبر اسلام يك حكومتى تشكيل بدهد. آنها از اسلام مى ترسيدند براى منافع خودشان ، اينها هم كه الان دارند مخالفت مى كنند از اسلام مى ترسند براى منافع خودشان و براى مـنـافـع اربـابـان خـودشـان . خـدمـتـگـزار اجـانـب هـسـتـنـد. آنـهـا از ايـنـهـا حـال شـان بهتر بود، براى اينكه آنها براى اجانب نبود، آنها براى خودشان مى خواستند قـيام كنند و برخلاف اسلام قيام كردند براى اجانب ، اينها براى اجانب دارند قيام مى كنند و براى اجانب فعاليت مى كنند كه قيام شما مردان خدا را فلج كنند.
بـايـد هـمـه ايـران اين توجه را داشته باشند و خصوص آنجاها كه در معرض اين است كه خـداى نـخـواسـتـه يـك آسـيـبـى بـبـيـنـد نـهـضـت ، مـثـل آذربـايـجـان ، مـثـل كـردسـتـان ، مـثـل بـلوچـستان كه در معرض آسيب است به واسطه اينكه اجانب در آنجاها بـيـشـتر مى توانند فعاليت بكنند، بايد همه ايران خصوصا اين مناطق مرزى و اين مناطقى كـه آن اشـخـاص بـيـشـتـر مـى تـوانند فعاليت بكنند، بايد بيدار بشويم ما و همه بيدار بـشـونـد و بـراى خـدا و بـه اذن خـدا ايـن جـهـاد را كـه هـمـان جـهـاد زمـان رسول الله هست به پيش ببرند. خداوند همراه شماست و همراه شما باشد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 1/10/58
فرمان امام خمينى به تيمسار شادمهر
بسم الله الرحمن الرحيم
تيمسارهادى شادمهر
بـنـابـر اصـل قـانون اساسى جمهورى اسلامى ايران ، تيمسار به خدمت اعاده و به درجه سـرلشـكـرى مـفـتـخـر و بـه ريـاسـت سـتـاد مـشـتـرك مـنـصـوب مـى گـرديـد. از پرسنل ارتش جمهورى اسلامى ايران انتظار دارم كه براى اداره امور ارتش و پاسدارى از انقلاب و استقلال ايران در كمال صميميت ، اخلاص و ايثار همكارى نمايند.
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 1/10/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان تبريز
اتكال به ذات مقدس حق و اجتماع اقشار در زير يك پرچم از رموز پيروزى نهضت
بسم الله الرحمن الرحيم
از شـمـا دانشجويان عزيز كه از راه دور آمديد و از ساير گروه هائى كه آمده اند و در اين هـواى سـرد، در ايـن مـنـزل مـحقر با من ملاقات كردند متشكرم . شما مى دانيد كه ما امروز در مـقـابـل چـه قـدرتـى واقـع شـده ايـم ، مـا در قـدم اول كـه مـقـابـل ايـن قدرت ها واقع بوديم ، آن چيزى كه رمز پيروزى ما بود چه بود و از اين به بعد بايد چه باشد.
شـمـا مـى دانـيد كه ما نه قدرت نظامى داشتيم و نه ملت ما تعليمات نظامى ، شما جوانان عـزيـز مـشـغـول تـحـصـيـل دانـش بـوديـد و سـايـر قـشـرهـا هـم مـشـغـول كـارهـاى مـخـصـوص خـودشـان بـود روحـانـيـون هـم مـشـغـول تـحـصـيـل عـلوم خـودشان بودند، ما نداشتيم يك جمعيتى كه تعليمات نظامى ديده بـاشـد و نـه يـك تـجـهـيـزاتـى داشـتـيـم لكـن يـك چـيـز داشـتـيـم و دنـبـال آن يـك چـيـز ديـگـر، عـقـيـده بـه اسـلام ، ايـمـان بـه خـدا، قـيـام بـراى خـدا كـه دنـبـال آن جـمع شدن همه قشرها در زير بيرق اسلام بود. اين دو نيروى عظيم را ما داشتيم كـه يـكـى اصـيـل و يـكـى دنـبـال او نـيـروى اصـيـل ، نـيـروى ايـمـان ، تـوجـه بـه خـدا، اتـكـال بـه ذات مـقـدس حـق . از هـمـه زبان ها ذكر خدا بيرون مى آمد، با الله اكبر جلو مى رفـتـنـد و دنـبال اين مطلب اصيل همه قشرها با هم مجتمع شدند و همه اغراض كنار رفت يك صـدا و آن ايـنـكـه ما جمهورى اسلامى مى خواهيم ، اين يك صدا كه از حلقوم شما فرزندان اسـلام در آمـد و اين صداى اسلام بود. صداى ملكوت بود، صداى عالم غيب بود و اين صدا هـمـچـو اين ملت را منسجم كرد و همچو قدرتى به ملت داد كه با دست خالى بر قدرت هاى بـزرگ غـلبـه كـردند. از اين به بعد هم ما، احتياج به اين صداى ملكوتى الهى داريم و احتياج به اين انسجام .
اين كه همه يكصدا جمهورى اسلامى را مى خواستند، ضربه اى بود به آمريكا و رفقاى آمريكا
دشـمـن هـاى مـا مـى خـواهـنـد ايـن دو چـيـز را از مـا بـگـيـرنـد مـا را اول از هم جدا كنند، هر جائى يك صدائى درآورند. ملت اسلام كه به تبع اسلام ، به تبع قرآن كريم بايد همه با هم باشند و متحد باشند و برادر باشند، مؤ منين سرتاسر دنيا برادرند به حسب حكم قرآن و برادرها برابرند و در شادى و غم هم
مـشـتـركـنـد. در اسـلام هـمـين برادرى است كه مبداء همه خيرات است و اينها كه مى خواهند اين بـرادرى را از مـا بـگـيرند غائله بپا مى كنند. برادرها را مى خواهند از هم با لهجه مختلف كـنـنـد، يـك وقـت هـم غـائله آذربايجان را به كار مى آورند كه آنجا هم فرياد مى زنند كه جمهورى آذربايجان ، يعنى جمهورى آذربايجان جمهورى غير از جمهورى اسلام است ، يعنى بـه حسب فهم آنها آذربايجان جدا از اسلام . اين هم توطئه است براى اينكه برادرها را از هم جدا كنند. اسلام ، قرآن ، عقد اخوت بين ما انداخته است (المومنون اخوه ) مؤ منون ، همه ، نـه تـرك و نـه فـارس و نـه عرب و نه عجم نه از چه ، همه مؤ منين برادرند. اين قرآن اسـت . ايـنـهـا كـه مى خواهند اين برادرها را از هم جدا كنند در هر جا با يك نغمه اى وارد مى شـونـد و اذهـان صـاف جـوان هـا را و اذهـان صـاف اشخاصى كه در روستاها هستند اينها را تـبليغ مى كنند و برضد برادرهاى خودشان آنها را تجهيز مى كنند، اين دست آنهائى است كـه تـمـام حـيـثـيـات ايـن مـمـلكـت را در طـول تـاريـخ و خـصـوصـا در ايـن پـنـجـاه سـال از بـيـن بـردنـد و تـمـام غـارتگرى ها را آنجا كردند و حالا چون از اين جهت ماءيوس شـدنـد دنـبـال ايـنـطـور تـوطـئه ها برآمدند آنها فهميدند كه ضربه را از اخوت اسلامى كشور ما خوردند، اخوت اسلامى عملى . همه يك كلام مى گفتند، همه يك صدا درآوردند، همه الله اكـبر مى گفتند، همه اتكال به خدا داشتند، همه جمهورى اسلامى مى خواستند. اين جهت كـه هـمـه بـا هـم بـودنـد و يـكصدا جمهورى اسلامى مى خواستند، ضربه اى بود كه بر آمـريكا و رفقاى آمريكا خورد. آنهائى كه تبع بودند. آنها الان يافته اند كه ضربه را از كـجا خوردند، همان نقطه اى را كه از آن ضربه خوردند هدف قرار دادند، همان چيزى را كه موجب شكست آنها شده است حالا هدف قرار دادند، به همان موضعى كه شما پيروز شديد آنـهـا حـمـله كـردنـد. مـوضع پيروزى اتفاق كلمه بود وحدت بين آذربايجان و كردستان و بـلوچـسـتـان و ايـران ، هـمـه جـا بـود، هـمـه جـاى ايـران بـود و اتكال به خدا آن جهت را كه وحدت كلمه و طرح نبودن در انقلاب اينكه من از كدام طايفه ام ، شـمـا از كـدام طـايـفـه ايـد، مـن چـه مـسلكى دارم ، شما چه مسلكى داريد. اين در انقلاب ، در ابتداى انقلاب كه همه با هم متوجه بوديد به اينكه آن سد شيطانى را بشكنيد آنوقت اين مـسـائل اصـلا طـرح نـبود، مساءله احتياجات هم طرح نبود مساءله اينكه ما امشب وقتى برويم منزل آيا شاممان چيست ؟ منزلمان كجا است ؟
رمز پيروزى نهضت (گسستن از خود و پيوستن به خدا) بود
شـمـا شـايـد در تـلويـزيـون ديده باشيد آن كنار شهر تهران كه اين زاغه نشينان هستند، خوب اينها معلوم است كه منازلشان چى هست و زندگى شان چى در تلويزيون كه نشان داد گـفـت شـمـا چه مى كنيد روزها يا چه مى كرديد. گفت ما صبح كه مى شد زن و بچه مان را بـر مـى داشـتيم براى تظاهرات مى رفتيم . اصلا به فكر اينكه من در اين زاغه زندگى مى كنم ، به فكر اينكه من بچه هايم چه حالى دارند در اين فكر نبودند. شما هم در فكر ايـنـكه ما گرفتارى مان چيست مدرسه مان چه گرفتارى داريم معلممان چه آدمى است ، شما هم اين فكر را نمى كرديد. اين القاه افكار متعدد و پشت كردن بر خود و روكردن به خدا، حقيقت اين است كه ملت ما به خودش پشت كرد به خدا رو آورد، آن چيزهائى كه نفسش خواهش

next page

fehrest page

back page