فَالْخَوْفُ فَرْعُ العِلْمِ
امام ششم (عليه السلام) علم و آگاهى را ريشه خوف مى دانند و اين عين واقعيّت
و حقيقت است ; زيرا خوف از امور قلبى است و به دست آوردنش اختيارى نيست ، بلكه امرى
است قهرى كه حصولش با كمك مقدّمات اختيارى امكان دارد و بهترين مقدّمه يا مؤثّرترين
عامل براى به دست آوردن خوف و خشيت علم و آگاهى است .
انسان آگاه به مقام حق و عالم به گناه خويش ، بطور قطع از خدا خواهد ترسيد و به سوى
توبه و انابه روى خواهد آورد ، عالم به عذاب و جريمه ، سعى در ترك گناه مى كند ،
آگاه به نقصان در عبادت ، آن هم در برابر خداى بزرگ ، به جبران نقص خويش برخواهد
خواست و آن كس كه به وسيله ى تعليمات انبيا و مطالعه ى قرآن و فرهنگ اهل بيت (عليهم
السلام) خدا را شناخته و عظمت حضرتش را يافته و كوچكى و حقارت خود را درك كرده ،
البتّه دچار خشيت و ترس مى شود . چنانچه خداوند عزيز در قرآن كريم فرموده:
( اِنَّما يَخْشَى اللهُ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء ) .
« اين دانشمندان و آگاهانند كه در برابر الله دچار خشيت هستند » .
با توجه به اينكه دانش و علم ، آن هم دانش و علم به حق و شئون حضرت او ، پايه خوف
است ، به قسمتى از آيات و رواياتى كه در باب علم آمده است اشاره مى كنيم . قبل از
تذكّر اين نكته لازم است كه شرافت و برترى علم بسته به شرافت موضوع آن دارد و چون
خداوند عزيز و برنامه هايش اشرف از هر چيزى هستند ، علم به او و شئونش نيز اشرف
علوم است . مصداق كامل آيات و روايات علم ، علم به حق و برنامه هاى وابسته به حق
است ، كه آگاهى به الله و مسائل مربوط به او ريشه ى خوف و خشيت و عالى ترين علّت
براى پاكى و تربيت انسان است .
علم در قرآن
( فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَة مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي
الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ
يَحْذَرُونَ ) .
« چرا از هر طايفه اى ، جمعى براى فهم علوم دين به مراكز فراگيرى كوچ نمى كنند ، تا
پس از بيدارى و آگاهى و آشنايى با معارف حق به قوم خود بازگشته و آنان را خداترس
تربيت كنند ؟ » .
( أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِداً وَقَائِماً يَحْذَرُ
الآخِرَةَ وَيَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ
وَالَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُوا الأَلْبَابِ ) .
« آن كس كه در تاريكى شب به خاطر اطاعت از حق ، داراى سجود و قيام و از عذاب الهى
ترسان و به رحمت پروردگار اميدوار است (با آن كس كه شب و روز به كفر و عصيان مشغول
است) يكى است ؟! بگو آيا دانايان با نادانان مساوى اند ؟ آن كس كه از پرتو دانايى
و از بركت علم ، به تمام برنامه هاى بندگى اقدام مى كند و وجودش منبعى از بركت
و رحمت براى خلق خداست ، با آن كس كه جاله به مسير الهى است و جز ضرر و زيان براى
انسان ندارد ، در پيشگاه حق يكسانند ؟ فقط انديشمندان جهان متذكّر و بيدار اين
مسئله اند ، كه چه فرق بزرگى بين دانايان و نادانان است ، آرى فرق بين عالم و نادان
فرق بين حق و باطل ، نور و ظلمت و هدايت و گمراهى است » .
در اين آيه تمام آثار بندگى واقعى از پرتو علم و فهم عبد نسبت به خدا و شئون آن ذات
مقدّس است .
( وَمَا يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ * وَلاَ الظُّلُمَاتُ وَلاَ النُّورُ
* وَلاَ الظِّلُّ وَلاَ الْحَرُورُ * وَمَا يَسْتَوِي الأَحْيَاءُ وَلاَ
الأَمْوَاتُ ... ) .
كور و بينا ، تاريكى ها و روشنايى ، سايه و آفتاب و زندگان و مردگان يكسان نيستند .
امامان پاك شيعه اين آيه را اين گونه ترجمه كرده اند : كافر تاريك جان و كوردل ، با
مؤمن روشن روان و بينا يكسان نيست . زندگى روشن از پرتو هدايت ، با حياتِ آميخته ى
به كفر و شيطنت يكى نيست . بهره مند از سايه ى لطف حق ، يا قرار گرفته ى در سايه ى
ايمان به خدا ، با افتاده در آتش عصيان و شقاوت مساوى نيست . و زندگى همراه با علم
و ايمان و حيات آراسته به دانايى و آگاهى ، با حيات آلوده شده به جهل و نادانى
برابر نمى باشد .
مگر كسى كه به شناخت حق ، آگاهى به رسالت انبيا ، امامت امامان و علم به جهان آينده
اقدام كرده و از پرتو اين معرفت به تمام برنامه هاى لازم انسانى دست يافته است ، با
كسى كه چون حيوانات همّتى جز آب و علف ندارد يكى است ؟
( يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ
دَرَجَات ) .
« خداوند مقام اهل ايمان را رفيع قرار مى دهد و در ميان اهل ايمان صاحبان دانش
و علم ، داراى درجات برترند » .
علم در روايات
... عَنِ الصّادِقِ (عليه السلام) : إِنَّ رَسُولَ الله (صلى الله عليه وآله)
قالَ : أَعْلَمُ النّاسِ مَنْ جَمَعَ عِلْمَ النّاسِ إِلى عِلْمِهِ ، وَأَكْثر
النّاسِ قِيمةً أَكْثَرُهُمْ عِلْماً ، وَأَقَلَّ النّاسِ قيمَةً أَقَلُّهُمْ
عِلْم .
« امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد : پيامبر فرمود : داناترين مردم كسى است كه
دانستنيهاى مردم را به خود اضافه كرده باشد و بالاترين قيمت و ارزش از كسى است كه
از همه عالم تر باشد و كسى كه كمتر مى داند ارزش كمترى دارد » .
في خُطْبَة خَطَبَها أَمِيرُالمُؤْمِنينَ (عليه السلام) بَعْدَ فَوْتِ
النَّبيِّ (صلى الله عليه وآله) : وَلا كَنْزَ أَنْفَعُ مِنَ الْعِلْمِ .
« على (عليه السلام) پس از درگذشت رسول خدا (صلى الله عليه وآله) در يكى از
خطابه هايش فرمود : گنجى پر منفعت تر از دانش نيست » .
قالَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ عَلِيُّ بنُ أبي طالب (عليه السلام) : تَعَلَّمُوا
الْعِلْمَ فَاِنَّ تَعَلُّمَهُ حَسَنَةٌ ، وَمُدارِ سَتَهُ تَسْبيحٌ ، وَالْبَحْثُ
عَنْهُ جِهادٌ ، وَتَعْليمُهُ لِمَنْ لا يَعْلَمُهُ صَدَقَةٌ ، وَهُوَ أَنيسٌ في
الْوَحْشَةِ ، وَصاحِبٌ في الْوَحْدَةِ ، وَسَلاحٌ عَلَى الأَعْداءِ ، وَزَيْنُ
الأَخِلاّءِ ، يَرْفَعُ اللهُ بِهِ قوماً يَجْعَلُهُمْ في الخَيْرِ أَئِمَّةً
يَقْتَدي بِهِمْ ، تَرْمَقُ أَعْمالُهُمْ ، وَتُقْتَبَسُ آثارُهُمْ تَرْغَبُ
الْمَلائِكَةُ في خُلَّتِهِمْ ، تَمْسَحُونَهُمْ بِأَجْنِحَتِهِمْ في صَلاتِهِمْ
لاَِنَّ الْعِلْمَ حَياةُ القُلُوبِ وَنُورُ الأَبْصارِ مِنَ العِمى ، وَقُوَّةُ
الأَبْدانِ مِنَ الضَّعْفِ ، وَيُنَزِّلُ اللهُ حامِلَهُ مَنازِلَ الأَبْرارِ ،
وَتَمْنَحُهُ مُجالِسَةَ الأَخْيارِ في الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ ، بِالْعِلْمِ
يُطاعُ اللهُ وَيُعْبَدُ ، وَبِالْعِلْمِ يُعْرَفُ اللهُ وَيُوَحِّدُ ،
وَبِالْعِلْمِ تُوصَلُ الأَرْحامُ وَبِهِ يُعْرَفُ الْحَلالُ وَالْحَرامُ ،
وَالْعِلْمُ أَمامُ الْعَقْلِ ، وَالْعَقْلُ تابِعُهُ ، يُلْهِمُهُ اللهُ
السُّعَداءَ وَيُحَرِّمُهُ الأَشْقِياءَ .
« امير مؤمنان على بن ابى طالب (عليه السلام) مى فرمايد : دانش را فرا گيريد ، زيرا
ياد گرفتن مسائل لازم ، نيكى است ، تحقيق وكاوش در علم تسبيح و بحث وگفتگوى از آن
جهاد است . ياد دادن به كسى كه نمى داند صدقه در راه خداست ، دانش انيس انسان ، به
هنگام وحشت و رفيق آدمى به وقت تنهايى است . علم اسلحه انسان عليه دشمنان و زينت
دوستان است .
خدا به وسيله ى دانش ، گروهى را به مقامات عالى رسانده و آنان را در برنامه هاى
خير ، پيشواى ديگران قرار مى دهد . اعمال دانشمندان مورد نظر ديگران است و آثار
آگاهان قابل پيروى است . ملائكه در دوستى با دانشمندان راغبند و وقتى عالمان به
نماز مى ايستند ، ملائكه بال و پر خود را به بدن آنان مى كشند ; زيرا دانش حيات
دلهاست . براى اجراى دستورات حق علم ، مايه ى روشنى ديدگان دل از كورى است و قدرت
بدنها از ضعف و ناتوانى در عمل است . خدا دانشمندان را در جايگاه ابرار و نيكان
بندگانش قرار مى دهد و در دنيا و آخرت همنشينى با خوبان را به آنان عطا مى نمايد .
آرى در سايه ى دانش ، خدا اطاعت و عبادت مى شود و از بركت علم خداى بزرگ شناخته شده
و انسان به توحيد واقعى مى رسد . از منافع علم صله رحم است و به واسط آن آدمى حلال
و حرام خدا را خواهد شناخت . دانش ، رهبر عقل است و خرد در تصحيح برنامه هايش تابع
علم است . اين علم تنها نصيب اهل سعادت است و مردم شقى از آن بهره اى ندارند » .
اين روايت يكى از بهترين روايات باب علم است . در اين روايت نشان داده شده است كه
درجات روحى وعملى انسان بستگى به علم دارد . شريف ترين علوم علم به الله ، علم به
آخرت ، علم به حلال و حرام است . علمى كه آدمى را با ويژگى هاى هستى آشنا مى كند
و چون نردبان ترقى انسان به سوى كمالات واقعى است .
عَنْ رَسُولِ اللهِ (صلى الله عليه وآله) قالَ : أَفْضَلُ الْعِبادَةِ الفِقْهُ
وَأَفْضلُ الدِّينِ الوَرَعُ .
« از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) نقل شده است كه فرمود : بهترين عبادت فهم
و برترين دين پاكدامنى است » .
عَنْ أَبي جَعْفَر (عليه السلام) قالَ : ما مِنْ عَبْد يَغْدُو في طَلَبِ
الْعِلْمِ وَيَرُوحُ إِلاّ خاضَ الرَّحْمَةِ خَوْض .
« بنده اى شب و روز در به دست آوردن دانش حركت نمى كند ، مگر اينكه در رحمت الهى
خود را غرق مى كند » .
قالَ النَّبِيُّ (صلى الله عليه وآله) : فَقيهٌ واحِدٌ أَشَدُّ عَلى إِبْلِيسَ
مِنْ أَلْفِ عابِد .
« رسول خدا فرمود : يك نفر داناى به اسلام ، وجودش براى ابليس از هزار عابد
سنگين تر است » .
قالَ النَّبيُّ (صلى الله عليه وآله) : مَنْ يُرِدِ اللهُ بِهِ خَيْراً
يُفَقِّهَهُ في الدّينِ .
« نبى مكرّم اسلام فرمود : خداوند براى كسى كه خير بخواهد او را داناى در دين
مى كند » .
وقالَ (صلى الله عليه وآله) : مَنْ لَمْ يَصْبِرْ عَلى ذُلِّ التَعلُّمِ ساعَةً
بَقِيَ في ذُلِّ الْجَهْلِ أَبَد .
« پيامبر بزرگ اسلام فرمود : كسى كه يك ساعت سختى يادگيرى را تحمّل نكند ، براى
هميشه در بدبختى جهل بماند » .
قالَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ (عليه السلام) : الشاخِصُ في طَلَبِ الْعِلْمِ
كَالْمُجاهِدِ في سَبيلِ اللهِ ، إِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَريضَةٌ عَلى كُلِّ
مُسْلِم وَكَمْ مِنْ مُؤمِن يَخْرُجُ مِنْ مَنْزِلَة في طَلَبِ الْعِلْمِ فَلا
يَرْجِعُ إِلاّ مَغْفُور .
« كسى كه براى فراگيرى دانش عزيمت كند ، همانند مجاهد در راه خداست . به دست آوردن
دانش بر هر مسلمانى واجب است ، چه بسيار مؤمنى كه براى يادگيرى دانش از خانه
درآيد ، برنگردد مگر اينكه مورد بخشش حق قرار گيرد » .
وَقالَ (عليه السلام) : لا عِلْمَ كَالتَفَكُّرِ وَلا شَرَفَ كَالْعِلْمِ .
« و نيز آن حضرت فرمود : دانشى به مانند انديشه در امور نيست و شرفى براى انسان
بالاتر از علم نيست » .
قالَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ (عليه السلام) : يا مُؤْمِنُ إِنَّ هذَا الْعِلْمِ
وَالأَدَبِ ثَمَنُ نَفْسِكَ ، فَاجْتَهِدْ في تَعَلُّمِهَا فَما يَزيدُ مِنْ
عِلْمِكَ وَأَدَبِكَ يَزيدُ في ثَمَنِكَ وَقَدْرِكَ ، فَإِنَّ بِالْعِلْمِ تَهْتَدي
إِلى رَبِّكَ وَبِالاَْدَبِ تَحْسُنُ خِدْمَةَ رَبِّكَ وَبِأَدَبِ الْخِدْمَةِ
يَسْتَوْجِبُ الْعَبْدُ وِلايَتَهُ وَقُرْبَهُ ، فَأَقْبَلِ النَّصيحَةَ كَيْ
تَنْجُوا مِنَ الْعَذابِ .
« اميرمؤمنان (عليه السلام) فرمود : اى مؤمن ! اين دانش و ادب قيمت وجود توست ، هر
اندازه به دانش و ادبت اضافه شود ، به قيمت و ارزشت اضافه مى گردد . به كمك علم ،
به پروردگارت راه مى يابى و به ادب نيكو خدمت حق را به جاى آورى و به ادب در خدمت ،
عبد لايق ولايت و قرب حق مى گردد . پس اين نصيحت را بپذير تا از عذاب الهى برهى » .
عَنْ أَبي عَبْدِاللهِ عَنْ آبائِهِ (عليهم السلام) قالَ : قالَ رَسُولُ
اللهِ (صلى الله عليه وآله) : طالِبُ الْعِلْمِ بَيْنَ الجُهّالِ كَالْحَيِّ بَيْنَ
الأَمْواتِ .
« امام ششم از پدرانش از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) نقل مى كند : خواهنده ى
علم ، بين مردم نادان ، همانند زنده در ميان مردگان است » .
قالَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ : إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِالاَْنْبِياءِ
أَعْلَمُهُمْ بِما جاؤُوا بِهرِ ثُمَّ تَلا (عليه السلام) : ( اِنَّ اَوْلَى
النّاسِ بِاِبْراهيمَ لَلَّذينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذينَ
آَمَنُوا ) ، ثُمَّ قالَ : إِنَّ وَلِيَّ مُحَمَّد مَنْ أَطاعَ اللهَ وَإِنْ
بَعُدَتْ لُحْمَتُهُ ، قران عَدُوِّ مُحَمَّد مَنْ عَصَى اللهَ وَإِنْ قَرُبَتْ
قَرابَتُهُ .
« امام على (عليه السلام) مى فرمايد : نزديك ترين مردم به انبياء آگاه ترين آنان به
فرامين و قوانين و برنامه هاى آنها است . سپس اين آيه را تلاوت كرد : ] نزديك ترين
مردم به ابراهيم ، تابعين او هستند و اين پيامبر و مردم مؤمن اند كه به خاطر شناخت
و عمل ، نزديك ترين مردم به ابراهيم اند [ سپس فرمود : دوست محمّد (صلى الله عليه
وآله) كسى است كه خدا را اطاعت كند گرچه هيچ گونه خويشاوندى با پيامبر نداشته باشد
و دشمن پيامبر كسى است كه از برنامه هاى خدا سرپيچى كند گرچه با پيامبر خويشاوند
باشد » .
قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله) : مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ فَهُوَ
كَالصَّائِمِ نَهارَهُ الْقائِمُ لَيْلَهُ وَإِنَّ باباً مِنَ الْعِلْمِ
يَتَعَلَّمَهُ الرَّجُلُ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَبُو قُبَيْسُ
ذَهَباً فَأَنْفَقَهُ في سَبيلِ اللهِ .
« پيامبر اسلام فرمود : آن كس كه طالب علم است مانند كسى است كه روزش به روزه و شبش
به عبادت بگذرد ، فراگيرى يك رشته علم براى انسان بهتر است از اينكه به اندازه ى
كوه « ابو قبيس » در راه خدا طلا انفاق كند » .
فَقَالَ (صلى الله عليه وآله) : مَنْ جاءَهُ الْمَوْتُ وَهُوَ يَطْلُبُ
الْعِلْمَ لِيُحْيِيَ بِهِ الاْسْلامَ كانَ بَيْنَهُ وَبَيْنَ الأَنْبِياءِ
دَرَجَةً واحِدَةً في الْجَنَّةِ .
« و نيز آن حضرت فرمود : اگر در حال اندوختن دانش مرگ كسى برسد ، دانشى كه براى
زنده كردن اسلام فرا مى گرفت ، بين او و بين انبياء در بهشت يك درجه تفاوت است » .
دقّت در آيات و روايات باب علم نشان مى دهد كه منظور از علم در درجه ى اوّل « علم
دين » است ; چنانچه در بعضى از آيات و روايات به طور صريح به آن اشاره شده و اين
علم است كه انسان را در درجه ى عارفين ، عاملين ، متّقين ، خاشعين و خائفين قرار
مى دهد و با توجّه به اين علم است كه انسان علاوه بر آگاهى به حلال و حرام و قوانين
و مقررات الهى ، حضرت حق را شناخته ، به عظمت و بزرگى او پى مى برد و نيز خود را
شناخته و كوچكى اش را در برابر بزرگى حق مى يابد و براى جبران كوچكى اش كه سخت او
را به وحشت مى اندازد ، اقدام به بهترين عبادت براى رسيدن به مقام قرب كرده ، تا در
آن مقام به جبران نقص و نيازمندى و ذلّت و حقارت خويش نايل آيد . همچنين به سبب اين
علم ، به عاقبت اعمال نيك آگاه شده و در پى انجام هر كار نيكى برمى آيد و از نتايج
اعمال بد مطلع شده و از هر گونه بدى اجتناب كرده ، يا براى جبران بديهاى گذشته اش
به توبه آراسته مى گردد . چنين شخصى ، كه به اين علم مى رسد از خوف گناه و نتيجه اش
هميشه نگران و اشك ريزان است ، و براى ترس از كوچكى اش در برابر خداوند دچار خشيت
شده و متوسّل به عبادت و جهاد و هر كوششى در راه خدا مى گردد . او از اين راه وجودش
همانند وجود انبياء منبع خير و بركت مى شود . و به همين خاطر است كه حضرت
صادق (عليه السلام) هرگونه خوف مثبتى را نتيجه اين علم دانسته و مى فرمايد [فَالْخَوْفُ
فَرْعُ الْعِلْمِ].