مومن دين خود را از خدا گرفته
حضرت علي ( عليه السلام ) در روايتي اسلام را
تعريف و تبيين مي كند و در ضمن آن مي فرمايد :
« البته مؤمن دين خود را با رأي و ميل خود انتخاب نكرده ، و
ليكن از طرف پروردگارش به او رسيده و دريافت كرده است . مؤمن اهل يقين است
و يقين او در عملش ديده مي شود . و كافر ، دستورهاي دين را انكار مي كند ،
و انكار عملي او در عملش ديده مي شود ؛ پس قسم به خدايي كه جانم در دست
اوست ، آن ها امر دين خود را نشناختند ، پس انكار كافران و منافقان را به
واسطه اعمال زشت و آلوده شان بيازماييد و بشناسيد . » 1
هشدار حضرت زهرا ( عليه السلام ) براي بازي
گرفتن دين
يگانه دختر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) كه حتي يك روز
خوش و سلامت پس از پدرش به خود نديد ، وقتي
بيماري اش شدت يافت ( همان بيماري كه با آن به
شهادت رسيد ) عده اي از زن هاي مهاجر و انصار
به عيادت او رفتند و عرض كردند :
« بيماري ات به كجا
رسيده و چگونه است ؟
آن حضرت در پاسخ ، ابتدا حمد و ثناي خداي را بجاي آورد و
بعد فرمود : حالم اينگونه است كه از دنياي شما بيزارم ، نسبت به مردان شما
خشمگينم ، آن ها را دور افكندم و از خود طرد كردم بعد از آن كه آن ها را
آزمودم و بغضشان را دارم بعد از آن كه امتحانشان كردم . چقدر قبيح و زشت شد
كارشان ، شمشيرهايي كه براي اسلام تيز بود ، كند شد و نيزه ها شكسته شد ،
بعد از آن همه جديت و جهاد براي دين ، آن را به بازي گرفتند . دين را با
حجت پذيرفتند و بدون حجت كنار گذاشتند . گويا شمشير بر سنگ مي زنند . آراي
فاسد و مفاخر غير اسلامي را پيش كشيدند ، در خواسته ها دچار لغزش شدند و بد
جزايي براي خود از پيش فراهم ساختند كه خدا بر آن ها غضب نمود و در عذاب
خدا جاويدانند و . . . » 2
اين روايت را بزرگان صدر
اسلام نقل كرده اند . و اين سخن همان فاطمه
است كه پيغمبر گرامي ( صلّي الله عليه وآله ) درباره اش
مكرر فرموده :
« خدا غضب مي كند به
خاطر غضب فاطمه و خشنود مي شود به خاطر خشنودي
فاطمه . هر كس فاطمه را اذيت كند ، مرا اذيت
كرده و هر كه مرا اذيت كند ، خدا را اذيت كرده
است . »
مسأله غدير خم را بيش از
پنجاه نفر از علماي بزرگ اهل سنت در كتاب هاي
خود نوشته اند كه در آن روز رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) علي ( عليه السلام ) را به جانشيني خود
منصوب كرد . و هم آن حضرت طبق ده ها و صدها
روايت اعلام فرمود كه بعد از من دوازده نفر بر
امت امام هستند تا قيامت فرا رسد . و كثيري از
آن ها كه زيارت را شرك مي خوانند ( ! ! ) همه
آن ها را كنار گذاشتند !
حال شما قضاوت كنيد ، چه
كسي دين را به شوخي و بازي گرفته است ؟ عده اي
تمام آيات مربوط به ولايت و امامت علي و اهل
بيت ( عليهم السلام
) را توجيه مي كنند و براي فريب مردم
مطابق ميل خود معني كرده ، همه توضيحات اهل
بيت را ردّ مي كنند . اما آيا در روز قيامت و
بعد از مرگ هم ميتوانند مثل اين دنيا توجيه
كنند ؟ .
آداب زيارت اهل قبور
يكي از همين نويسندگان ،
بدون دليل و از پيش خود مي گويد :
« از ديگر آداب زيارت قبور اين است كه روي قبر ننشينند ،
قبر را لگدمال نكنند ، در قبرستان نماز نخوانند ، از خداوند غافل نشوند ،
از مردگان كمك و نياز نخواهند و غيره . » 3
از اين آدم كوته فكر ،
مي پرسيم كه منظورش از اين تعبيرات ، زيارتِ
قبورِ چه كساني است ؟ اگر مقصود زيارت قبورِ
معمولي اهل ايمان است كه كسي براي نشستن روي
قبرها و لگدمال كردن و نماز خواندن به آنجا
نمي رود و كسي از آن ها حاجت نمي خواهد ! در
قبرستان كه در هر نقطه اي ده ها قبر قرار
گرفته ، مگر مي شود كسي قدم بگذارد و روي
قبرها پا نگذارد ؟ و به همين جهت اگر روي قبر
بنشيند يا راه برود هم اشكالي ندارد ! امام
هفتم موسي بن جعفر ( عليهم السلام ) فرمود :
« وقتي وارد قبرستان مي شوي ، روي قبرها پا بگذار 4
پس اگر صاحب قبر مومن باشد از پا گذاشتن تو بر قبرش راحتي مي جويد ، و اگر
منافق باشد ، احساس درد و ناراحتي مي كند . » 5
علاوه بر اين شما كه
مي گوييد مرده چيزي نمي فهمد و دركي ندارد ،
پس چرا پا گذاردن بر قبرهايشان را ممنوع
مي دانيد ؟ ! و اگر مقصود شما زيارت قبور
انبيا و ائمه طاهرين ( عليهم السلام ) است ـ كه طبق روايات
بسيار محل آمد و شد ملائكه مقرب خداست ـ آداب
خاصّ خود را دارد و خود ائمه طاهرين ( عليهم السلام ) ، به زيارت آن مشاهد
مشرفه و دعا و نماز در كنار آن قبور مقدس
سفارش كرده اند ؛ چرا كه مقام انبيا و ائمه ( عليهم السلام ) از مقدس ترين اماكن
براي عبادت و دعا و مناجات است . و قبرستان
ناميدن اين اماكن ملكوتي ، معلول واماندگي از
معرفت مقام آنان !
كج روي مغرضانه
اين نويسنده كه با نام «
مستعار » و دروغين مطالبي را مي نويسد ، در
مقام خرده گيري و ايراد گرفتن نسبت به زيارت
قبور ائمه طاهرين ( عليهم السلام ) از حدود 600 روايت
6 كه در ابواب زيارت هاي انبيا و
ائمه ( عليهم السلام
) در كتب معتبر وارد شده ، چشم پوشيده
و حتي به يك روايت از آن ها نيز اشاره نكرده و
به سراغ روايات مربوط به زيارت قبور معمولي
مؤمنان رفته است و از ميان حدود 15 روايت ،
چند روايت را انتخاب كرده و مطابق ميل خود ( و
نه آنچه روايت مي گويد ) معني كرده است و
آن ها را براي ادعاهاي خود دليل آورده و گفته
:
« نبايد قبور ائمه
طاهرين را زيارت كرد . نبايد در زيارت آن ها
گريه كرد . نبايد در كنار قبر آن ها نماز
خواند . نبايد دعا كرد و نبايد دست روي آن
قبرها گذاشت ـ و نبايد قبور ائمه طاهرين ( عليهم السلام ) را تعمير كرد . »
و اين كه مردگان چيزي
نمي فهمند و نبايد از آن ها چيزي انتظار داشت
. اين بيچاره با تفكر خام خود خيال مي كند كه
زيارت قبور ائمه و پيامبران ( عليهم السلام ) مثل زيارت قبور مردم
معمولي است ! !
نكته ها در زيارت قبور
در صورتي كه در همان
روايات مربوط به زيارت قبور معمولي ( غير از
پيغمبران و امامان ـ عليهم السلام ) نيز
دستوراتي آمده كه برخلاف تفكر امثال اين
نويسنده است و او همه آن ها را ناديده گرفته
است :
در همان روايات آمده كه در
هنگام زيارت قبور ، مستحب است دعا كردن آنگونه
كه در روايات رسيده ، مخصوصاً در زيارت قبور
پدر و مادر ، فرموده اند : حوائج خود را نزد
قبر آنان از خدا بخواهيد .
شيخ طوسي با سند خود از
محمد بن مسلم روايت كرده كه گفت :
« به حضرت صادق ( عليه السلام ) عرض كردم : شما اموات
را زيارت مي كنيد ؟
فرمود : آري . عرض كردم
: آن ها مي دانند كه ما به زيارتشان رفته ايم
؟ فرمود : آري والله ، آن ها مي دانند و
مي شناسند و از شما شادمان مي شوند و با شما
انس مي گيرند . عرض كردم : چه چيزي بگوييم ؟
فرمود ، بگو :
« اللَّهُمَّ جَافِ
الاَْرْضَ عَنْ جُنُوبِهِمْ وَصَاعِدْ
إِلَيْكَ أَرْوَاحَهُمْ وَلَقِّهِمْ مِنْكَ
رِضْوَانا وَأَسْكِنْ إِلَيْهِمْ مِنْ
رَحْمَتِكَ مَا تَصِلُ بِهِ وَحْدَتَهُمْ
وَتُونِسُ بِهِ وَحْشَتَهُمْ إِنَّكَ عَلَي
كُلِّ شَيْء قَدِيرٌ » . 11
د : طلب حاجت از خدا
كنار قبر والدين :
در روايتي ديگر ، شيخ
كليني با سند خود از حريز و او از محمد بن
مسلم ، از امام صادق ( عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود :
حضرت اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) فرموده است : اموات
خودتان را زيارت كنيد ؛ زيرا آنان به واسطه
زيارت شما خوشحال مي شوند . و مستحب است 12 هر كس از شما نزد قبر پدر و مادرش
، بعد از آن كه براي آنان دعا مي كند ، حاجت
خود را ( از خدا ) بخواهد . 13
از اين روايات چه مي فهميد
؟
اين نويسنده مغرض با سليقه
خود ، از روايات سه چيز استخراج كرده كه ادعا
مي كند ائمه طاهرين ( عليهم السلام ) از آن نهي كرده اند :
اول : نماز خواندن بر قبر
، يعني سجده بر آن .
دوم : اين كه قبر را قبله
قرار دهند و به سوي آن سجده و دعا كنند .
سوم : ساختن مسجد بر روي
قبر و نماز خواندن در آن .
حال ، ابتدا بايد روايات
را بنگريم كه چه مي گويد و از آن ها چه
استفاده اي مي شود ؟ در مرحله دوم ، دقت كنيم
كه اگر كسي در كنار قبري نماز بخواند ، آيا
معنايش آن است كه بر قبر سجده كرده ؟ و قبر را
به جاي كعبه ، قبله قرار داده ؟ و به سوي قبر
سجده مي كند ؟ و از قبر استجابت دعا را
مي خواهد ؟
اما روايات
1 . روايت شيخ صدوق از
سماعه كه از امام صادق ( عليه السلام ) درباره زيارت قبور و
ساختن مساجد بر قبور سؤال كرد . امام فرمود :
« اما زيارت قبور
اشكالي ندارد ، ليكن نزد قبرها و روي قبرها
مسجد ساخته نشود . » 14
2 . روايت ديگري را شيخ
صدوق در كتاب علل الشرائع از زراره نقل مي كند
كه گفت : از امام باقر ( عليه السلام ) پرسيدم : نماز خواندن
بين قبرها چگونه است ؟ فرمود :
« بين خلل قبرها ( جاهاي خالي ) اشكالي ندارد ، ليكن هيچ
قبري را قبله قرار مده ؛ زيرا رسول خد ( صلّي الله عليه وآله ) از آن نهي
كرده و فرموده : « قبر مرا قبله و مسجد قرار ندهيد ؛ زيرا خداوند متعال لعن
نموده آنان را كه قبور پيغمبران را مسجد قرار دادند . » 15
صدوق در روايتي مرسله ذيل
روايت را اينگونه آورده :
« . . . زيرا خداوند عزوجل لعن نموده يهود را به جهت آن كه
قبور پيغمبرانشان را مسجد قرار دادند . » 16
همانطور كه ملاحظه مي كنيد
در اين دو روايت ، دو چيز ذكر شده : يكي نماز خواندن
در كنار و در جاهاي خالي بين قبرها ، كه در
روايت صريحاً مي گويد كه : « اشكالي ندارد » و
جايز است و جايز بودن نماز در كنار قبرها در
چند روايت ديگر هم آمده . مانند روايت علي بن
جعفر از برادرش حضرت امام موسي بن جعفر ( عليهم السلام ) و روايت معمّربن
خلاد از حضرت امام رض ( عليه السلام ) و روايت علي بن يقطين
از حضرت امام موسي بن جعفر ( عليهم السلام ) . 17
آري نماز در ميان قبور غير
انبيا و ائمه ( عليهم السلام ) منع شده ولي لحن روايت
مي فهماند كه آن منع و نهي به معناي كراهت است
. و همه روايات جواز نماز در بين قبور نيز
دليل بر همين منع كراهتي است .
روايات منع و كراهت
1 . شيخ صدوق از امام صادق ( عليه السلام ) و او از حضرت
رسول خد ( صلّي الله عليه وآله ) نقل كرده كه آن حضرت نهي فرموده از گچ
كاري قبور و نماز در ميان قبور ، و نماز در سر راه و آسياب و رودخانه و
جايگاه شتر و بام كعبه . 18
2 . در حديث ديگري امام
صادق ( عليه السلام ) فرموده : ده مكان است كه در آنجاها
نماز خوانده نمي شود ؛ زمين گل ، زمين آب
گرفته ، حمام ، قبور ، مسير رفت و آمدها ،
خانه مورچگان ، جايگاه شتران ، محل جريان آب (
جوي ، رودخانه ) ، شوره زار ، روي برف و يخ . 19
3 . و موارد بسيار ديگري
را هم ذكر فرموده اند كه نماز در آن ها كراهت
دارد ، 20 و همه مراجع بزرگ دين
نيز طبق اين روايات فتوا داده اند كه نماز
خواندن در اينجاها مكروه است ، همچنانكه تصريح
فرموده اند اگر هنگام نماز ، روبرو و مقابل
نمازگزار ، قرآن يا كتابي باز باشد ، يا
انساني رو به نمازگزار باشد ، يا دري گشوده
باشد ، يا قبري ، يا روي قبر نماز بگزارد ،
تمام اين ها مكروه است ، و كراهت با پرده يا
حائل ديگر يا فاصله ده زارع ، رفع مي شود .
21
اگر حرام بود كه با حائل
رفع نمي شد ، و از هيچ كدام اين روايات حرام
بودن استفاده نمي شود . و عدم جواز در اين
روايات به معناي كراهت است چنانكه راه فني آن
در « علم اصول » و « فقه الحديث » توضيح داده
شده است . و بايد بدانيم كه كراهت در عبادات
به معناي ثواب كمتر است نه آن كه بهتر باشد به
طور كلي ترك گردد ؛ يعني اگر نمازگزار غير اين
جاها ، جاي ديگري داشته باشد ، بهتر است ،
آنجا نماز بخواند .
قبله قرار دادن قبور حرام است
در پاره اي از روايات آمده
كه قبور را قبله قرار ندهيد ؛ به دو نمونه
اشاره مي شود :
الف : روايت صدوق در علل الشرائع كه در صفحات پيش ذكر شد
. 22
ب : روايت معمربن خلاد از
حضرت امام رض ( عليه السلام ) كه فرمود : « نماز در
بين قبور اشكالي ندارد ، مادامي كه قبر ، قبله
انتخاب نشود . » 23 معلوم است
كه قبله قرار دادن قبور ، غير از آن است كه در
كنار آن مسجد بسازند كه دانستيم كراهت دارد .
از اين رو محدث بزرگ شيخ حرّ عاملي به كمك
همين روايات ، روايات قبله ساختن قبور را هم
به معناي مسجد ساختن بر آن ، دانسته و عنوان
كراهت بر آن نهاده است . 24
و شاهد روشن بر اين برداشت
آن است كه ، در روايات نقل شده از پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) آمده : «
لاَ تَتَّخِذُوا قَبْرِي قِبْلَةً وَلَا
مَسْجِداً . . . » . 25
بدون ترديد ، مسجد ساختن
كنار قبر پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) حرام نيست ،
بلكه مكروه هم نيست ، پس قبله قرار دادن قبر
هم مثل همان است ؛ زيرا هر دو در يك عبارت
قرار گرفته اند .
و آنچه به شكل علمي و
استدلالي از همه اين روايات به دست مي آيد و
بعضي صراحت هم دارد ، اين است كه اگر كسي رو
به قبري نماز گزارد و هيچ ديوار و پرده اي
نباشد ، كراهت دارد . ليكن ، هيچ قبري از
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و امامان ( عليهم السلام ) و امام زادگان و علما
در جايي نيست كه اطراف آن ها ديواري يا
پرده اي نباشد و مردم رو به آن ها نماز
بخوانند .
نكته روشن
يك مطلب براي هر مسلماني
واضح و روشن است و آن اين كه ، هرگز جايز نيست
و حرام است كه كسي قبري از پيغمبران ( عليهم السلام ) و يا امامان ( عليهم السلام ) را به جاي كعبه قبله
قرار دهد و نيت كند كه به جاي رو به قبله كعبه
، رو به قبر ، نماز مي خواند ! ولي هيچ زائري
و هيچ حاجي و يا معتمري چنين كاري نمي كند .
البته ممكن است ، نمازگزار كه براي نماز ، رو
به كعبه مي ايستد ، در پيش روي او ، ساختمان
قبر پيغمبر باشد ؛ مانند مسجدالنبي ( صلّي الله عليه وآله ) براي
نمازگزاران سمت شمال قبر مطهر آن حضرت ، و يا
در پيش روي او قبر امام يا ديگري باشد . ولي
آن را قبله قرار دادنِ قبور نميتوان نام گذاشت
، آن گونه كه اين نويسنده كج رفتار ادعا كرده
است .
انشاءالله با توفيق خداي
متعال ، در صفحات آتي توجه خواهيم داد به
روايات بسياري كه از اهل بيت پيغمبر ( عليهم السلام ) رسيده و سفارش
فرموده اند كه هر چه بيشتر به زيارت قبور ائمه برويد و در كنار قبور
آن ها نماز بخوانيد و دعا كنيد . حال اين
نويسنده كه نمي داند روايات را چگونه بايد
معني كرد ، از پيش خود نوشته و برداشت كرده كه
:
ـ نماز خواندن بر قبر يعني
سجده كردن بر آن ! !
ـ قبر را قبله قرار ندهيد
و به سوي آن نماز نخوانيد و دعا نكنيد ! !
ـ روي قبر مسجد نسازيد و نماز نخوانيد ! !
چشم پوشي از حقيقت
ترديدي نيست كه اساس همه
كمالات معنوي معرفت است . و در آنجايي كه
معرفت به مقام اوليا نباشد ، نمي توان انتظار
داشت كه شخص بي معرفت ، با آداب و بركات زيارت
حجج الهي آشنا باشد . حضرت امام خميني ، آن
فقيه و عالم رباني و عارف مجاهد و واصل فرموده
است :
« انكار مقامات اوليا و بزرگان ، سدّ راه انسانيت است . »
26
مشكل اصلي امثال اين
نويسنده آن است كه ، به مقام بسيار والاي ائمه ( عليهم السلام ) معرفت نيافته ، و
آنان را مانند انسان هاي عادي پنداشته و آنگاه
به سراغ چند روايت از ميان صدها روايت رفته و
با استفاده ناقص از آن ها ، همان ناقص را
معياري براي اظهار نظر نسبت به زيارت همه
اوليا و ائمه ( عليهم السلام ) قرار داده و از حقيقت
مهم جايگاه آن ها عمداً يا جهلاً چشم پوشي
كرده است .
حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :
« أَشَدُّ النَّاسِ
عَميً مَن عَمِيَ عَنْ حُبِّنَا وَفَضْلِنَا
وَ نَاصَبَنَا
الْعَدَاوَةَ بِلاَ ذَنْب سَبَقَ مِنَّا
إِلَيْهِ إلاَّ أَنَّا دَعَوْنَاهُ إِلَي
الْحَقِّ وَدَعَاهُ سِوَانَا إِلَي
الْفِتْنَةِ وَالدُّنْيَا فَآثَرُوها
وَنَصَبُوا الْعَدَاوَةَ لَنا » . 27
« كورترين مردم كساني
هستند كه : نسبت به محبت و فضيلت ما كورند .
رسماً با ما دشمني ميورزند ، بدون اين كه
گناهي از ما متوجه آن ها شده باشد . ما آن ها
را به سوي حق دعوت كرديم ، و ديگران آن ها را
به فتنه و گرايش دنيا دعوت كردند . پس دنيا را
برگزيده و دشمني با ما را وجهه همت خود قرار
دادند » .
تفاوت قبرها و زيارتگاه ها
اهل معرفت و آشنايان با
معارف آسماني و اسلامي ، مي دانند كه زيارت
قبور اوليا ، با زيارت قبور معمولي بسيار
تفاوت دارد ؛ چرا كه طبق روايات و مطابق آيات
قرآن اوليا و شهدا مرده حساب نمي شوند و زيارت
آن ها پس از مرگ ، مانند زيارت آن ها در حال
حيات است . 28 شهيد آية الله
مطهري مي گويد :
« مطلق زيارت اهل قبور براي طلب رحمت و نثار فاتحه و دعا
براي مغفرت آن هاست . ولي زيارت اوليا شكل طلب رحمت و مغفرت ندارد ، بلكه
نوعي ستايش و درود است ؛ سلام است ، تمجيد و ثناست . . . . در مذهب ، با
اولياء الله از دنيا رفته ، همچنان عمل مي شود كه با زنده ، بلكه زنده تر
از زنده هاي معمولي ؛ چون در آنِ واحد هزاران نفر با او سخن مي گويند و
درود مي فرستند و در عالم ضمير خود يك ارتباط واقعي برقرار مي كنند . » 29
مگر قرآن را فراموش
كرده ايد كه مي فرمايد :
« كساني را كه در راه خدا كشته مي شوند ، مرده مپنداريد ،
بلكه زندگانند و ليكن شما درك نمي كنيد . » 30
يعني به حواس ظاهري درك
نمي كنيد . 31 و در جاي ديگر
بالاتر از اين مي فرمايد :
« گمان نكنيد آنان را
كه در راه خدا كشته شدند ، مردگانند ، بلكه
زندگانند و در نزد پروردگار روزي مي خورند .
شادمانند به آنچه خدا از فضلش عطايشان فرموده
و اعلام بشارت مي كنند به آنانكه در قفايشان
هستند و هنوز به آن ها نپيوسته اند كه هيچ خوف
و اندوهي برايشان نيست . » 32
وقتي قرآن با صراحت شهدا
را زنده مي نامد ، چگونه افراد بي معرفت ،
زنده بودن اوليا را انكار مي كنند . قرآن
حجت هاي الهي را شاهدان و ناظران بر اعمال
معرفي مي كند كه مفسران بزرگ بيان كرده اند كه
هر يك از حجج الهي ( عليهم السلام ) از اعمال تمام امت آگاه
هستند ؛ گر چه به ظاهر از دنيا رفته اند .
33
گفت و گو با مقتولان بدر
در پايان جنگ بدر ، به
دستور رسول خدا كشته هاي دشمن را در چاه بدر
افكندند ، مگر « امية بن خلف » كه در همانجا
كه بود او را زير خاك و سنگ كردند .
رسول خد ( صلّي الله عليه وآله ) بر سر چاه بدر
ايستاد و فرمود :
« اي به چاه افتادگان ،
اي عتبة بن ربيعه و اي شيبة بن ربيعه و اي
امية بن خلف و اي ابوجهل بن هشام ، ( همه
آن ها را كه در چاه افكنده بودند نام برد و
شمرد ) بدخويشاني براي پيغمبر خود بوديد ؛
مردم مرا راستگو دانستند ، و شما مرا دروغگو
خوانديد ؛ مردم مرا پناه دادند و شما مرا
بيرون كرديد ؛ مردم مرا ياري كردند و شما به
جنگ با من برخاستيد ! »
سپس فرمود :
« آيا آنچه را پروردگار
به شما وعده داده بود حق يافتيد ؟ من آنچه را
پروردگارم به من وعده داده بود حق يافتم . »
كساني از صحابه گفتند :
« اي رسول خدا ، آيا با
لاشه هاي مردگان سخن مي گوييد ؟ »
فرمود :
« شما گفتار مرا از
ايشان شنواتر نيستيد ، ليكن ايشان نمي توانند پاسخ
دهند ، آنچه را گفتم شنيدند و دانسته اند كه
وعده پروردگارشان حق است . » 34
قياس احمقانه
مطابق معارف اسلام ، يكي
از اركان كفر و انكار ، تكبر است . چنانكه از
پيغمبر و ائمه ( عليهم السلام ) نقل شده كه فرمودند :
« أُصُولُ الْكُفْرِ
ثَلاَثَةٌ الْحِرْصُ وَالاِسْتِكْبَارُ
وَالْحَسَدُ » ؛ 35 «
پايه هاي كفر سه چيز است : حرص ، استكبار و
حسد ورزيدن . »
تكبر و استكبار سه گونه
است :
1 . استكبار در مقابل خدا ؛ مثل كار شيطان و بي نمازها .
36
2 . استكبار در مقابل
پيغمبران كه شخص مستكبر خود را بالاتر از آن
مي داند كه از آن ها تبعيت كند .
3 . استكبار بر عامه
بندگان خدا كه بسياري بدان مبتلا هستند .
در مورد استكبار در مقابل
پيغمبران و امامان ( عليهم السلام ) قرآن به موضع و
گفته هاي آنان توجه مي دهد كه چه مي گويند .
( . . . أهؤُلاءِ مَنَّ
اللهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنا . . . ) ؛
37 « اين ها هستند كه خدا آنان
را از ميان ما برگزيده و فقط بر آن ها امتنان نموده
است ؟ . »
و يا در جاي ديگر
مي فرمايد :
( . . . أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنا . . . ) ؛ 38
« آيا ما ايمان آوريم به دو نفر كه مثل
خودمان هستند ؟ »
و نيز :
( وَلَئِنْ أَطَعْتُمْ
بَشَراً مِثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذاً
لَخاسِرُونَ ) ؛ 39 « و هر گاه
شماها اطاعت كنيد ، بشري را كه مثل شماست ،
حتماً زيانكار خواهيد بود . »
شما خواننده گرامي ،
ملاحظه مي كنيد كه مشكل منكران مقام انبيا ،
آن بود كه مي گفتند : اين ها هم مثل ما بشر
هستند ! خيلي از كساني كه مقام امامان ( عليهم السلام ) را قبول ندارند ، نيز
همين را مي گويند . و غافل اند از اين كه
خداوند به پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) مي فرمايد : «
بگو آري من بشري مثل شما هستم ، ولي به من وحي
مي شود . . . » 40 پس منافات
ندارد كه اوليا و امامان بشر باشند ، ولي مقام
آن ها از بسياري از مردم بالاتر باشد .
انسان متكبر به خاطر تكبرش
از درك بسياري از حقايق بازمانده و دريچه فهم
او مهر شده است . 41 از اين رو
در بينش دچار اشتباهات مداوم است و همان
اشتباهات او را به هلاكت رسانده است .
مثَل متكبران در مقابل
اوليا و امامان ـ كه خيال مي كنند آدميت فقط
به صورت است ـ مَثل آن طوطي است كه به خاطر
روغن ريختن او ، ضربه بر سرش خورده و سرش تاس
شد و بعد خيال مي كرد كه هر كس تاس است ، او
هم روغن ريخته است :
طوطي اندر گفت آمد در
زمان * * * بانگ بر وي زد بگفتش كاي فلان
كز چه اي كَل 42
با كلان آميختي * * * تو مگر از شيشه
روغن ريختي
از قياسش خنده آمد خلق
را * * * كو چو خود پنداشت صاحب دلق را
كار پاكان را قياس از
خود مگير * * * گر چه باشد در نوشتن شير ، شير
جمله عالم زين سبب
گمراه شد * * * كم كسي زابدال حق آگاه شد
همسري با انبياء
برداشتند * * * اوليا را همچو خود پنداشتند 43
افراد بي معرفت به همه
آيات و روايات مربوط به شهدا و اوليا و
حجت هاي الهي كفر ورزيده ، پوشيده مي دارند و
ناديده مي انگارند و برخلاف دستور صريح قرآن
به طور مكرر از آنان با تعبير مردگان ياد
مي كنند . توسلات و تقاضاي شفاعت را كه قرآن به صراحت بيان
مي كند و نيز دعا كردن را در كنار قبور ، كاري
حرام مي شمرند .
اماكن و بقعه هاي مقدس
در تفاوت بقعه ها و اماكن
نيز جاي ترديد نيست . قطعاً دعا در كنار قبر
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) با دعا در كنار گور ابوجهل
فرق دارد . رسول خد ( صلّي الله عليه وآله ) از كنار بعضي
قبور با سرعت مي گذشتند و در كنار بعضي قبور
توقف مي كردند . دعاي در كعبه ، با دعاي در
خانه متفاوت است . پيامبر گرامي ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود :
« أَحَبُّ الْبِقَاعِ
إِلَي اللَّهِ الْمَسَاجِدُ وَأَبْغَضُهَا
إِلَيْهِ الاَْسْوَاق » ؛ 44 « محبوب ترين بقعه ها نزد خدا ، مساجد و
مبغوض ترين آن ها بازارهاست . »
قرآن مي گويد :
« وقتي موسي ( عليه السلام ) به وادي طور رفت ، از جانب
راست آن وادي ، در بقعه مباركه از ميان درخت ندا داده شد كه اي موسي ! به
راستي ، من ، الله ؛ پروردگار عالمين هستم . » 45
آن مكاني كه موسي ( عليه السلام ) به شرف نبوت رسيد «
بقعه مباركه » ناميده شده است .
فضيلت دعا و نماز در
مسجدالنبي ( صلّي الله عليه وآله ) را همه مسلمانان
اعتراف دارند ، مخصوصاً فضيلت ميان قبر و منبر
رسول خد ( صلّي الله عليه وآله ) را كه همه ، از
پيغمبر و اهل بيت او فرا گرفته اند .
چنانكه پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود :
« مَا بَيْنَ قَبْرِي
وَمِنْبَرِي رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ
» ؛ فاصله ميان قبر و منبر من باغي از
باغ هاي بهشت است . » 46
و برخلاف ديدگاه وهابي ها
، امام صادق ( عليه السلام ) فرمود :
« وقتي از دعا در نزد
قبر پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) فارغ شدي ، به سوي
منبر برو و آن را با دست مسح كن و دو قبّه دو
طرف پايين منبر را بگير و به چشمان و صورت خود
بمال كه گفته مي شود ، شفاي چشم است ؛ در آنجا
بايست حمد و ثناي خداي را به جا آور و حاجت
خود را بخواه كه رسول خد ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : بين قبر و منبر من باغي از باغ هاي
بهشت است . »
47
پىنوشتها:
1 . اصول كافي ، كتاب الايمان و الكفر ، باب 22
2 . فقالت بعد الحمد والثناء : « اصبحتُ عايفة لِدُنيا كُنّ قالية لرجالكنّ ،
لفَظتُهُم بَعد اَن عَجَمتُهُم و شَنَئتُهُم بعدَ اَن سَبَرتُهُم ، فَقُبحاً
لِفُلولِ الحَدِّو خَوَر القَناةِ و اللَّعِب بَعدَ الجِدّ و قَرعِ الصَّفاةِ و
صَدعِ القَناةِ و خطل الآراءِ و زلل الأهواء و بئس ما قدمت لهم انفسهم ان سخط الله
عليهم و في العذاب هم خالدون ؛ ( معاني الاخبار صدوق ، ص356 و احتجاج طبرسي )
3 . المزار عند الأئمه ، ص 7
4 . يعني مانعي ندارد و مجاز است .
5 . وسائل الشيعة ، ج2 ، ص885 ، باب 62 ، به نقل از من لايحضره الفقيه .
6 . ر . ك : وسائل الشيعة ، ج10 ، ص251 ـ 469 ، ( ابواب المزار ) .
7 . وسائل الشيعة ، ج2 ، ص878 ، حديث 5
8 . همان ، ص881 ، باب 57 ، حديث 1 ـ 4 و 6
9 . در سوره انبيا ، آيه 103 و سوره نمل ، آيه 89 ، به آن اشاره شده است
10 . وسائل الشيعة ، ج2 ، ص881 ، حديث 3
11 . همان ، ص882 ، باب 58
12 . در روايت « وَلْيَطْلُبْ » آمده كه امر غايب است دلالت بر استحباب مي كند .
13 . وسائل الشيعة ، ج2 ، ص878 ، حديث 5
14 . وسائل الشيعه ، ج2 ، ص887 ، باب 65 ، حديث 1
15 . اين يك روايت در سه جا نقل شده و بعضي خيال كرده اند كه چند روايت است ؛ وسائل
الشيعة ، ج2 ، ص887 ، باب 65 ، حديث 2 ؛ ج3 ، ص455 ، باب 26 ، مكان مصلّي ، حديث 3
و 5
16 . همان ، ج3 ، ص456 ، حديث 3
17 . وسائل الشيعة ، ج3 ، باب 25 ، مكان مصلّي ، حديث 1 و 3 و 4
18 . همان ، باب 25 ، حديث 2
19 . وسائل الشيعة ، ج3 ، باب 15 ، مكان مصلّي ، حديث 6 و 7
20 . سي و دو مورد را ذكر كرده اند .
21 . العروة الوثقي ، مرحوم آيت الله سيد محمد كاظم يزدي ، فصل 14 مكان مصلّي .
22 . وسائل الشيعة ، ج2 ، ص887 ، باب 65
23 . همان ، ج3 ، ص453 ، باب 25 ، مكان مصلي ، حديث 3
24 . همان ، ج2 ، ص887 ، باب 65 ، ( باب كراهت بنا كردن مساجد در نزد قبرها ) .
25 . همان ، باب 65 ، حديث 2
26 . صحيفه نور ، ج 20 ، ص 88 .
27 . غررالحكم ، ج2 ، ص1803 . اين روايت با مضمون آيه 46 سوره حج ، مطابق است .
28 . اعجاز القرآن
29 . در صفحات ديگر ، اين روايات را خواهيم ديد .
30 . البقره : 154
31 . الميزان ، ج1 ، ص351
32 . آل عمران : 169 و 170
33 . ر ، ك : تفسير الميزان ، ج1 ، ص322 . تفسير آيه « امة وسطاً » البقرة : 143
) وج 9 ، ص399 ، تفسير آيه الرّؤية ( التوبة : 105 ) .
34 . دكتر آيتي ، تاريخ پيغمبر اسلام ، ص248 ، نقل از سيرة النبي ، ج2 ، ص282
35 . وسائل الشيعة ، ج11 ، ص293 ، ( باب 55 جهادالنفس ) .
36 . در غافر آيه 60 و نساء آيه 172 و 173 ذكر شده است .
37 . انعام : 53
38 . المؤمنون : 47
39 . المؤمنون : 34
40 . كهف : آيه آخر .
41 . ( خَتَمَ اللهُ
عَلي قُلُوبِهِمْ وَعَلي سَمْعِهِمْ وَعَلي
أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ ) ( بقره : 7 ) .
42 . كل يعني كچل ، كلان يعني كچل ها .
43 . ديوان مثنوي مولوي ( چاپ اسلاميه ) ص9
44 . مستدرك سفينة البحار ، ج1 ، ص345
45 . القصص : 30
46 . وسائل الشيعة ، ج10 ، ص270 ، باب 7 . ابواب المزار حديث 1 ـ 4
47 . همان ، باب 7 ، حديث 1 ، نقل از فروع كافي .