فيض العلام فى عمل الشهور و وقايع الايام

مرحوم آية اللّه آقاى حاج شيخ عباس قمى

- ۱۳ -


باب يازدهم : وقايع و اعمال ماه مبارك رجب
در آن دو فصل است :
فصل اول - در اعمال مشتركه اينماه شريف است .
بدانكه رجب ماه بزرگ خدا است و از ماههاى حرام است كه در جاهليت محترم بوده و در اسلام نيز تعظيم و احترام او وارد شده و آنرا (اصب ) ميگويند، زيرا كه رحمت خدا در اينماه برامت حضرت رسول بسيار ريخته ميشود و ماه استغفار امت آنحضرت است وار براى روزه گرفتن در اينماه ، خصوص روز اول و وسط و آخر آن ، فضيلت بسيار وارد شده و اعمال مشتركه اين ماه كه متعلق بهمه ماه است و خصوصيتى بروز معين ندارد چندامر است :
اول - در تمام ايام ماه ، خصوص روز اول ، بخواند: (( يامن يملك حوائج السائلين ، الخ ‌)) .
دوم - بخواند در هرروز: (( خاب الوافدون على غيرك ، الخ .))
سوم - بخواند: (( اللهم انى اسئلك صبر الشاكرين ، الخ .))
چهارم - بخواند دعاى مسجد صعصعه را: (( اللهم ياذلمنن السبغة ، الخ ‌)) .
پنجم - بخواند دعاى ناحيه مقدسه را: اللهم انى اسئلك بمعانى جميع مايدعوك ، الخ ‌)) .
ششم - بخواند دعائى را كه جناب (حسين بن روح ) نائب سوم امام عصر عليه السلام رسيده : (( اللهم انى اسئلك بالمولودين فى رجب ، الخ ‌)) .
هفتم - از آنجناب نيز رسيده كه در ماه رجب زيارت كن در هر مشهدى كه هستى باين زيارت : (( الحمدلله الذى اشهدنا مشهد اوليائه فى رجب ، الخ ‌)) .
هشتم - در عقب نمازهاى شبانه روز بخواند: (( يامن ارجوه لكل خير)) .
نهم - در اين ماه صد مرتبه بگويد: )) استغفر الله الذى لا اله الا هو وحده لا شريك له و اتوب اليه )) و ختم كند آنرا بصدقه تا خداوند ختم فرمايد براى برحمت و مغفرت و اگر چهار صد مرتبه بگويد، ثواب صد شهيد داشته باشد.
دهم - در اين ماه هزار مرتبه (لا اله الا الله ) بگويد تا صد هزار حسنه براى نوشته شود و صد شهر براى او در بهشت بنا شود.
يازدهم - در جميع ماه در وقت صبح هفتاد مرتبه و در وقت پسين نيز هفتاد مرتبه بگويد: (( استغفر الله و اتوب اليه )) و چون تمام كرد، دستها را بلند كند و بگويد: اللهم اغفرلى و تب على )) كه هر كه چنين كند اگر در ماه رجب بميرد خدا از او خوشنود باشد و آتش باو نرسد ببركت اين ماه و نيز در جميع ماه ده هزار مرتبه (قل هو الله احد) يا هزار مرتبه بخواند كه فضيلت بسيار دارد.
دوازدهم - در يك روز جمعه اين ماه صد مرتبه (( قل هو الله احد)) بخواند تا از براى او نورى باشد در قيامت كه او را ببهشت كشد.
سيزدهم - در يك روز جمعه اين ماه چهار ركعت نماز كند ما بين ظهر و عصر در هر ركعت (حمد) يكمرتبه و (آية الكرسى ) هفتمرتبه و (توحيد) پنجمرتبه ، پس ده مرتبه بگويد: (( استغفر الله الذين لا اله الا هو واسئله التوبة )) و از براى يكروز غير معين از اين ماه چهار ركعت نمازى (سيد) نقل كرده و كيفيت آن در (اقبال ) است .
چهاردهم - هر كه قادر نباشد كه در ماه رجب روزه بگيرد در هر روز آن صد مرتبه بگويد: (( سبحان الا اله الجيل سبحان من لا ينبغى التسبيح الاله سبحان الاعز الاكر سبحان من ليس العزو هو له اهل ) تا ثواب روزه آنروز را در يابد.
پانزدهم - در هر شب از اين ماه دو ركعت نماز كند در هر ركعت بعد از نماز (حمد) سه مرتبه (قل يا ايهاالكافرون ) و يكمرتبه (قل هو الله ) بخواند و بعد از سلام دستها را بلند كند و بگويد: (( لا اله الاالله وحده لا شريك له له الملك وله الحمد يحيى و يميت و هو حى لايموت بيده الخير و هو على كل شيى ء قدير و اله المصير و لاحول و لا قوة الا بالله العلى - العظيم اللهم صل على محمد النبى الامى و آله )) ، پس دستها را بصورت بكشد تا خداوند ثواب شصت حج و شصت عمره باو عطا فرمايد.
شانزدهم - در يكشب از اين ماه صد مرتبه (قل هوالله ) را در دو ركعت نماز بخواند كه ثواب بسيار دارد.
هفدهم - در يكشب از اين ماه ده ركعت نماز كند در هر ركعت (حمد) و عع قل يا ايهاالكافرون )) يكمرتبه و (توحيد) سه مرتبه كه فضيلت بسيار دارد.
هيجدهم - در جميع ماه هزار مرتبه بگويد: (( استغفرالله ذالجلال و الاكرام من جميع الذنوب و الاثام )) و وارد شده كه خدا فرموده اگر نيامرزم او را، پس نيستم پروردگار شما.
نوزدهم - آنكه سه روز از اين ماه كه پنجشبنه و جمعه و شنبه باشد روزه بدارد كه روايت است كه هر كه در يكى از ماههاى حرام اين سه روز را روزه بدارد، حق تعالى براى او ثواب نصهد سال عبادت بنويسد.
بيستم - (شيخ كفعمى ) در حاشيه (مصباح ) از اميرالمؤ منين (ع ) فضيلت و ثواب بسيار نقل كرده براى كسيكه در ماه رجب و شعبان و رمضان در هر روز و شب بخواند (فاتحه ) و (آية الكرسى ) و (چهار قل ) و (تسبيحات اربع ) و (لاحول ولا قوة الابالله ) و (صلوات ) را هر كدام سه مرتبه و سه مرتبه اللهم اغفر للمؤ منين و المؤ منات ) و بعد از فراغ از همه چهار صد مرتبه استغفار كند.
بدانكه شب جمعه اول ماه رجب را (ليلة الرغائب )(80) ميگويند و از براى آن عملى از حضرت رسول (ص ) وارد شده با فضيلت بسيار كه از جمله آمرزش گناهان بسيار باشد و كيفيت آن چنانستكه روز پنجشنبه اول ماه را روزه ميگيرى چون شب جمعه داخل شود ما بين نماز مغرب و عشاء دوازده ركعت نماز ميگذارى هر دو ركعت بيك سلام و در هر ركعت از آن يكمرتبه (حمد) و سه مرتبه (اناانزلناه ) و دوازده مرتبه (قل هوالله احد) ميخوانى و چون فارغشدى از نماز هفتاد مرتبه ميگوئى : (( اللهم صل على محمد النبى الامى و على آله )) پس بسجده ميروى و هفتاد مرتبه ميگوئى : رب اغفر وارحم و تجاوز عماتعلم انك انت العلى الاعظم ، پس باز بسجده ميروى و هفتاد مرتبه ميگوئى : (( سبوح قدوس رب الملائكة و الروح )) ، پس حاجت خود را در ميطلبى كه بر آورده خواهد شد انشاءالله تعالى .
بدانكه در ماه رجب زيارت امام رضا(ع ) مندوب است و اختصاصى دارد، چناچنه عمره در اين ماه مستحب است و روايت شده كه تالى حج است در فضيلت و منقولستكه جناب على بن الحسين عليه السلام معتمر شده بود در ماه رجب و شبانه روز نماز در نزد (كعبه ) ميگذاشت و پيوسته در سجده بود در شب و روز و اين ذكر از آنحضرت شنيده ميشد كه در سجده ميگفت : (( عظم الذنب من عبدك فليحسن العفومن عندك )) .
فصل دوم - در ذكر ايام وليالى ماه رجب است :
شب : 1
شب شريفى است و در آن چند عمل سنت است :
1 - غسل .
2 - چون هلال اين ماه را به بيند بگويد: (( اللهم اهله علينا بالامن و الايمان والسلامة و الاسلام ربى و ربك الله عزوجل )) .
3 - زيارت كند امام حسين عليه السلام را.
4 - احياء كند اين شب را بدعا و تلاوت قرآن و نماز.
5 - بعد از نماز مغرب بسيت ركعت نماز بجا آورد، هر دو ركعت بيك سلام و در هر ركعت (حمد) و (توحيد) يكمرتبه بخواند تا محفوظ بماند خود او واهل و مال و اولاد او و از عذاب قبر در پناه باشد و از صراط مانند برق خاطف بگذرد.
6 - بعد از نماز عشاء اين دعا منقول از حضرت جواد عليه السلام را بخواند:
(( اللهم انى اسئلك بابك مليك ،الخ ‌)) .
7 - بعد از هشت ركعت نمازهاى شب در سجده بخواند دعاى موسوى (( لك الحمدة ان اطعمتك ،الخ ‌)) .
8 - بعد از نماز (وتر) اين شب ، چنانچه نشسته است اين دعا بخواند: الحمدالله الذى لا ينفذخزائنه ، الخ ‌)) . و بخواند نيز دعائى كه حضرت هادى عليه السلام ميخوانده : (يا نور النور)، الخ .
بدانكه علماء در كتب دعوات از براى هر شب اين ماه نماز مخصوصى ذكر كرده و من نيز متابعت ايشان نموده در اين مختصر ذكر مينمايم تا رجبيون از فيض آن بى بهره نمانند، پس از نماز امشب ، سى ركعت است به (حمد) و سه مرتبه (جحد) و سه مرتبه توحيد و نمازهاى ديگر از براى اين شب نيز وارد شده كه (سيد) در (اقبال ) ذكر فرموده : هر كه طالب است بآنجا رجوع كند.
روز : 1
روز شريفى است و در آن چند عمل سنت است :
1 - روزه گرفتن . از حضرت باقر و صادق عليهماالسلام مرويستكه در روز اول رجب حضرت نوح كشتى سوار شد و امر كرد جميع كسانى را كه با او بودند روزه بدارند و فرمود: هر كه اين روز را روزه بدارد آتش جهنم يكسال راه او او دور شود.
2 - غسل .
3 - زيارت امام حسين عليه السلام . از حضرت صادق عليه السلام منقولستكه هر كه زيارت كند امام حسين را در روز اول ماه رجب البته حق تعالى بيامرزد و او را و زيارت مخصوصه آنحضرترا در (هدية الزائرين ) ذكر كرده ام .
4 - بخواند: (( اللهم انى اسئلك ياالله ياالله ياالله ، الخ ‌)) . و اين دعاى بسيار طويلى است كه (سيد) در (اقبال ) از كتاب مختصر نقل كرده .
5 - شروع كند بنماز (سليمان ) بدينطريق كه ده ركعت نماز بجا آورد، هر دو ركعت بيك سلام و در هر ركعت يكمرتبه (حمد) و سه مرتبه (قل هوالله ) و سه مرتبه (قل يا ايهاالكافرون ) بخواند و بعد از هر سلام دستها بسوى آسمان بلند كند و بگويد:
(( لااله الاالله وحده لا شريك له له الملك و له الحمد يحى و يميت و هو حى لا يموت بيده الخير و هو على كل شئى قدير اللهم لامانع لما اعطيت و لا معطى لما منعت و لا ينفع ذا الجد منك الجد)) .
پس دستها را بر روى خود كشد و از براى اين نماز فضيلت بسيار روايت شده و از فوائد آن نبايد غفلت نمود و در روز نيمه آخر ماه نيز بايد بجا آورد بنحويكه خواهد آمد و (سيد) و در (اقبال ) از براى اين روز، چهار ركعت نمازى بكيفيتى مخصوص نقل كرده هر كه طالب است بآنجا رجوع كند.
بدانكه (محقق داماد) - عطرالله مرقده - در ساله اربعه ايام خود گفته در اعمال روز (دحوالارض ) كه 25 ذى العقده باشد فرموده كه زيارت حضرت امام رضا عليه السلام در اين روز افضل اعمال مستحبه واكد آداب منسونه است و همچنين زيارت آنحضرت در روز اول ماه رجب الفرد نيز بغايت موكد و محثوث عليه است .
و در اين روز، سنه 57: بروايت (شيخ ) و (ابن شهر آشوب ولادت ) با سعادت حضرت باقر عليه السلام واقع شده و موجب زيادتى شرف اينروز گرديده و حقير ولادت آنجانبرا در سوم صفرا ايراد كردم .
و در مثل اين روز، سنه 110، (حسن بصرى ) وفات كرد و صوفيه و اهل سنت را اعتقاد تمامى است و باو و اكثر شيعه او را منحرف ميدانند. از اميرالمؤ منين و ائمه طاهرين عليهم السلام و از براى او مطاعن بسيار نقل كرده اند و گفته اند كه اميرالمومنين او را الفتى (81) گفت و سامرى امت لقب داد و هم دعا كرد در حق او كه هميشه محزون و غمين باشد لاجرم پيوسته وغمنده و حزين بود تا زنده بود و (( كان كمن رجع عن دفن حميم او كخر بند ج ضل حماره )) .
مكالمه (حسن ) با آنحضرت هنگام مراجعت آنحضرت از جنگ اهل (بصره ) معروفست .
(ابن ابى الحديد) گفته كه گفته اند (حسن بصرى )، على عليه السلام را مبغض بوده و مذمت ميكرده و بعد، چند چيزى از او در اين باب نقل ميكند، آنگاه ميگويد كه اصحاب ما منكرند اين مطلب را و ميگويند او از محبين على عليه السلام بوده و او را تعظيم نموده ، الخ .
و بالجمله ، مان بين (حسن ) و (ابن سرين ) منافرت تامى بوده بطوريكه مثل گشته (جالس الحسن او ابن سرين ) و لهذا بفاصله كمى بعد از او (ابن سرين ) نيز وفات كرد، چنانچه (فرزدق ) و (جرير) شاعر نيز با هم ضد و معاند بودند و چون خبر وفات (فرزدق ) به (جرير) رسيد بگريست و گفت : (( اوالله انى لاعلى انى قليل البقاء بعده و لقد كان نجمنا و احد او كان واحد منا مشغول بصاحبه و قل مامات ضد او صديق الاوتبعه صاحبه )) و اتفاقا در همان سال و بقولى بعد از چهل روز (جرير) وفات يافت .(82)
و بالجمله در شب وفات (حسن ) و (ابوعبيده معمر بن مشتى ) نحوى بصرى صاحب تصنيفات مفيده ، متولد شد و صد سال عمر كرد و در سنه 211، وفات كرد و گفته اند كه او چون راءى خوارج ميداشت و متهم بود بميل غلمان كسى بر جنازه او حاضر كرد و گفته اند كه او چون براى حمل جنازه اش حمال كرايه كردند و (ابوعبيده ) را در مسجد (بصره ) در پاى يكى از ستونها مقامى بود كه در پاى آن هميشه مى نشسته وقتى (ابونواس ) شاعر كه با (ابوعبيده ) خيلى مزاح ميداشت بر آن ستون نوشت :
(( صلى الاله على لوط و شيعته
ابا عبيدة قل بالله امينا
فانت عندى بلاشك بقيتهم
منذا حتلمت و قد جاوزت سبعينا))
(ابوعبيده ) چون داخل مسجد شد و آن شعر بديد گفت : اين كار (ماجن لواط ابونواس ) است او را محو كنيد اگر چه در آن صلوات بر پيغمبر است و نوادر او بسيار است و او است اول كسيكه غريب الحديث تصنيف كرد و او غير از (ابوعبيده قاسم بن سلام ) است .
شب : 2
نمازش ده ركعت است به (حمد) و (جحد).
روز : 2
در اين روز، سنه 212 يا سنه 214، بروايت (ابن عياش ) ولادت حضرت هادى عليه السلام واقع شد و در روز ولادت آنحضرت كه يا نيمه ذيحجه يا 27 آن يا در ايام اين ماه است اختلاف است و از دعاى (( اللهم انى اسئلك بالمولودين فى رجب )) چنين ظاهر شود كه ولادت در اين ماه بوده و مكان ولادت موضعى است در حوالى (مدينه ) كه آنرا (صريا) گويند و اسم آنجناب (على ) و كنيتش (ابوالحسن ) است و چون امام موسى و امام رضا را نيز ابوالحسن ميگفتند از جهت تعيين ، آنجناب را (ابوالحسن الثالث ) ميگويند و امام رضا را (ابوالحسن ثانى ) و گاهى هم مكان ثالث ماضى يا هادى يا عسكرى ذكر ميكنند.
مشهورترين القاب آنجناب نقى و هادى است و گاهى هم نجيب و مرتضى عالم و فقيه و ناصح و امين و موتمن و طيب و متوكل ميگفتند ولكن لقب اخير را آنحضرت مخفى ميكرد و اصحاب خود را فرموده بود كه از اين لقب اعراض كنيد، بجهت آنكه لقب خليفه (متوكل على الله ) بود در آنزمان و چون آنجناب و فرزندش امام حسن در (سامره ) سكنى فرمودند و در محله اى كه (عسكر) نام داشت از اين جهت اين دو امام را نسبت بآن مكان داده و عسكرى ميگفتند و آنجناب گندم گون بوده و نقش نگينش :
(( الله ربى و هو عصمتى من خلقه )) و بقولى (( حفظ العهود من اخلاق المعبود))
و در اين روز، سنه 368، (حسن بن عبدالله ) معروف به (سيرافى نحوى ) در (بغداد) وفات يافت و (شيرافى ) همانستكه (سيد رضى ) در زمان طفوليت بر او تملذ كرده و سؤ ال (سيرافى ) از او، از علامت نصب (عمر)، معروف است .
شب : 3
نماز ده ركعت است به (حمد) و پنج مرتبه (نصر).
روز : 3
در اين روز، سنه 254، بقول (ابن عياش ) و (على بن ابراهيم قمى )، وفات حضرت هادى واقع شده و من وفات آنحضرترا در روز 27 جمادى الاخرة نگاشتم .
شب : 4
نمازش صد ركعت است در ركعت اول (حمد) و (فلق ) و در دوم (حمد) و (ناس ).
شب : 5
نماز شش ركعت است به (حمد) و بيست و پنجمرتبه (توحيد).
روز : 5
در اين روز، سنه 244، (يعقوب بن اسحق ) معروف به (ابن السكيت نحوى ) وفات كرد و او مؤ دب اولاد (متوكل ) بود. روزى متوكل از او پرسيد كه دو پسر من (معتز) و (مؤ يد) نزد تو بهتر است يا (حسن ) و (حسين ) و (ابن السكيت ) جواب داد: كه قنبر خادم على بهتر است از تو و پسران تو. متوكل امر كرد زبانش را از قفايش بيرون كشيدند و او را (ابن السكيت ) ميگفتند بجهت كثرت سكوت او.
شب : 6
نماز دو ركعت است به (حمد) و (آية الكرسى ) هفتمرتبه .
روز : 6
در اين روز بقول (شيخ كلينى ) وفات حضرت موسى بن جعفر واقع شده و مشهور 25 اين ماه است .
و در اين روز، سنه 516، (قاسم بن على بصرى ) معروف به (حريرى ) صاحب مقامات معروف و درة الغواص ‍ وفات كرد و كسيكه احاطه داشتند باشد بمقامات ميداند كه (حريرى ) در چه مقامى از فضل و كمال و كثرت اطلاع بوده و پيوسته اهل فضل بآن كتاب عناياتى داشته اند و شروحى بر آن نگاشته اند و (زمخشرى ) در مدح آن گفته :
(( اقسم بالله و آياته
ومشعر الخيف و ميقانه
ان الحريرى حرى بان
تكتب بالتبر مقاماته ))
و اين كتاب مشتمل بر پنجاه مقامه است كه براى (عميدالدوله شرف الدين ) شيعى وزير (مسترشد) نوشته .
شب : 7
نماز چهار ركعت است به (حمد) و (توحيد) و (معوذتين ) سه مرتبه و بعد از نماز ده مرتبه صلوات و ده مرتبه تسبيحات اربع .
شب : 8
نماز بيست ركعت است به (حمد) و هر يك از (چهارقل ) را سه مرتبه .
روز : 8
در اين روز، سنه 218، بقولى وفات (ماءمون ) واقع شده .
و در اين روز، سنه 1033، متولد شد شيخنا الاجال المحدث المتبحر (شيخ محمد بن الحسن العاملى ) معروف به (شيخ حر) يكى از محمدين ثلثه ، اواخر جامع كتاب وسائل الشيعه احوال خود را در (امل الامل ) نوشته وفاتش در خراسان واقع شده و قبر شريفش در صحن حضرت رضا عليه السلام در يكى از ايوانها واقع است و بيت (بنى الحر) بيتى بزرگ از علما ميباشند.
و در اين روز، سنه 1191، وفات يافت : سيد اجل (سيد حسين بن سيد جعفر خونسارى ) استاد (بحرالعلوم ) و (ميرزاى قمى ) شارح دعاء ابى حمزه ثمالى و زيارت عاشوراء و غيره .
شب : 9
نمازش دو ركعت است به (حمد) و پنج مرتبه (الهيكم ).
روز : 9
در اين روز، در حدود سنه 930، براريكه سلطنت قرار گرفت (شاه طهماسب صفوى ).
بدانكه سلاطين صفويه نه نفر بودند و قريب دويست و بيست سال سلطنت كردند و ترويج بسيار از دين شيعه و مذهب جعفرى نمودند.
اول ايشان ، شاه اسمعيل اول ، بود.
2 - پسر او، شاه طهماسب معاصر (شيخ بهائى ) و والدش (شيخ حسين ) و دارالسطنة او (قزوين ) بوده و مدت سلطنتش پنجاه و چهار سال .
3 - پس شاه شاه اسمعيل ثانى سنى مذهب .
4 - برادرش شاه خدابنده ثانى .
5 - فرزندش شاه عباس اول معروف بماضى مدت چهل و چهار سال سلطنت كرد.
6 - حفيد او، شاه صفى اول چهارده سال سلطنت كرد و در (قم ) وفات نمود.
7 - پسرش شاه عباس ثانى صاحبقران .
8 - فرزندش شاه صفى دوم معروف بشاه سليمان .
9 - فرزندش شاه سلطان حسين و متصل شد دولت ايشان بفتنه افاغنه كه شايد در هشتم شعبان بآن اشاره شود و نسب ايشان منتهى ميشود به (شيخ صفى الدين ابى الفتح اسحق اردبيلى موسوى ) كه منتهى ميشود نسب او بحمزه بن موسى الكاظم عليه السلام .
شب : 10
نماز دوازده ركعت است بعد از مغرب به (حمد) و سه مرتبه (توحيد).
روز : 10
در اين روز، سنه 195، بنابر روايت (ابن عياش ) ولادت حضرت امام محمد تقى واقع شده ، والده آن حضرت ام ولدى بوده نوبيه از اهل بيت ماريه قبطيه مادر ابراهيم فرزند رسولخدا و افضل زنهاى زمان خود بوده و رسولخدا اشاره باين مخدره و پسرش نموده در آنجا كه فرموده :
(( بايى ابن خيرة الاماء النوبية الطبية يكون من والده الطريد الشريد الموتور بابيه وجده صاحب الغيبة فيقال مات اوهلك اواى وادسلك )) .
و اما كيفيت ولادت آنحضرت چنانستكه (ابن شهر آشوب ) از (حكميه خاتون ) دختر امام موسى روايت كرده است كه روزى امام رضا عليه السلام مرا طلبيد و فرمود: اى (حكيمه )! امشب فرزند مبارك (خيزران ) متولد ميشود بايد كه در وقت ولادت او حاضر شوى .
من در خدمت آنحضرت ماندم ، چون در شب در آمد مرا با (خيزران ) و زنان قابله در حجره در آورد و از حجره بيرون رفت چراغى نزد ما افروخت و در را بر روى ما بست ، چون او را درد زائيدن گرفت و او را بالاى طشت نشانيديم چراغ ما خاموش شد و ما بخاموشى چراغ مغموم شديم كه ناگاه ديديم كه آن خورشيد فلك امامت طالع گرديد و در طشت نزول فرمود بر آنحضرت پرده نازكى مانند جامه احاطه شده بود و نورى از آنجناب ساطع بود كه تمام آن حجره منور شد و ما از چراغ مستغنى شديم ، پس آن نور مبين را بر گرفتم و در دامن خود گذاشتم و آن پرده را از خورشيد جمالش دور كرده . ناگاه امام رضا(ع ) بحجره در آمد بعد از آنكه ابوجعفر را در جامه هاى پاكيزه پوشانده بوديم ، پس آن گوشواره عرش امامت را از گرفت و در گهواره عزت و كرامت گذاشت و آن مهد شرف و عزت را بمن سپرد و فرمود كه از اين گهواره جدا مشو.
چون روز سوم ولادت آنجناب شد، ديده حق بين خود را بسوى آسمان گشود و بجانب راست و چپ نظر كرد و بزبان فصيح گفت : (( اشهدان لااله الااله و اشهدا ان محمد رسول الله )) .
چون اينحالت غريبه را از آن نور ديده مشاهده كردم ، بخدمت پدر شتافتم و آنچه ديده و شنيده بودم عرضكردم . حضرت فرمود كه آنچه بعد از اين از عجائب احوال او مشاهده خواهى كرد زياده است از آنچه اكنون مشاهده كرده اى .
از (كلثم بن عمران ) روايت شده كه بخدمت امام رضا عليه السلام عرض كردم كه دعا كن حق تعالى فرزندى بتوكرامت فرمايد، فرمود: كه حق تعالى بمن يك پسر كرامت خواهد كرد و او وارث امامت من خواهد بود، چون امام محمد تقى متولد شد حضرت فرمود كه حق تعالى بمن فرزندى عطا كرده كه شبيه است به موسى بن عمران كه درياها را ميشكافت و نظير عيسى بن مريم است كه حق تعالى مقدس گردانيده بود ما در او را و طاهره مطهر آفريده شده بود، پس حضرت فرمود كه اين فرزند من بجور و ستم كشته خواهد شد و بر او خواهند گريست اهل آسمانها و حق تعالى غضب خواهد كرد بر دشمن او و كشنده او و ستم كننده بر او بعد از قتل او از زندگانى بهره خواهد ديد و بزودى بعذاب الهى واصل خواهند گرديد و در شب ولادت آنحضرت تا صبح در گهواره با او سخن ميگفت و اسرار الهى را باو ميفرمود.
بالجمله ولادت حضرت جواد(ع ) باعث شرافت اين روز شده و (علامه مجلسى ) فرموده كه بعضى از روايات در فضيلت خصوص روز دهم واقع شده است ، انتهى .
(وسيد) فرموده كه روايتى يافتم كه از براى حق تعالى در دهم هر يك از ماههاى حرام ، امرى است ، پس دهم ذيحجه روز نحر است و دهم محرم عاشورا است و دهم رجب يمحوالله ما يشاء و يثبت ، الخ .
شب : 11
نماز دوازده ركعت است به (حمد) و دوازده مرتبه (آية الكرسى ).
روز : 11
در اين روز، سنه 271، ولادت (ابن انبارى ) واقع شده و كثر حفظ او در 10 ذيحجه گذشت .
شب : 12
نمازش دو ركعت است به (حمد) و ده مرتبه (آمن الرسول ).
روز : 12
در اين روز، سنه 32، (عباس بن عبدالمطلب ) عموى رسولخدا - صلى الله عليه وآله - وفات كرد. (عبدالله )، پسرش او را بخاك سپرد قبرش با قبور ائمه بقيع عليهم السلام در يك بقعه است .
شب : 13
نمازش ده ركعت است در هر ركعت اول (حمد) و (العاديات ) و در دوم (حمد) و (تكاثر) و بدانكه مستحب است در هر يك از ماه رجب و شعبان و رمضان آنكه در شب سيزدهم هر يك از اين سه ماه دو ركعت نماز بگذارند، در هر ركعت (حمد) و (يس ) و (تبارك الملك ) و (توحيد) بخوانند و در شب چهاردهم چهار ركعت بدو سلام بهمين كيفيت و در شب پانزدهم شش ركعت بسه سلام بهمين كيفيت . از حضرت صادق (ع ) روايت شده كه هر كه چنين كند جميع فضيلت اين سه ماه را بيابد و جمعى گناهانش آمرزيده شود، بغير از شرك .
روز : 13
اين روز، اول (ايام البيض ) است و ثواب بسيار براى روزه اينروز و دو روز بعد وارد شده و اگر كسى خواهد عمل (ام داود) بجاى آورد بايد از امروز، روزه بگيرد.
و در اين روز، بنابر مشهور، بعد از سى سال از (عام الفيل ) ولادت حضرت اميرالمؤ منين در ميان كعبه معظمه واقع شده است .
روايت شده كه روزى (عباس بن عبدالمطلب ) با (يزيد بن قعنب ) با گروهى از بنى هاشم و جماعتى از قبيله بنى عبدالعزى در برابر كعبه نشسته بودند، ناگاه (فاطمه بنت اسد) بمسجد در آمد در حاليكه حامله بود باميرالمؤ منين و نه ما از حملش گذشته بود، او را در زائيده گرفت و آنمخدره در برابر خانه كعبه ايستاده و نظر بجانب آسمان افكند و گفت پرودگارا! من ايمان آورده ام بتو و بهر پيغمبرى و رسولى كه فرستاده اى و بهر كتابى كه نازل گردانيده اى و تصديق كرده ام گفته هاى جدم ابراهيم خليل كه خانه كعبه را بنا كرده است ، پس سؤ ال ميكنم از تو بحق اين خانه و بحق آنكسى كه اين خانه را بنا كرده است و بحق فرزندى كه در شكم من است و با من سخن ميگويد و بسخن گفتن خود مويس من گرديده است و يقين دارم كه او يكى از آيات جلال و عظمت تو است كه آسانى كنى بر من ولادت را.
(عباس ) و (يزيد بن قعنب ) گفتند كه چون (فاطمه ) از اين دعا فارغ شد ديديم كه ديوار عقب خانه كعبه شكافته شد، (فاطمه ) از آن موضع داخل خانه شد و از ديده هاى ما پنهان گرديد و شكاف ديوار بهم پيوست باذن خدا، پس خواستيم در خانه را بگشائيم چندانكه سعى كرديم در گشوده نشد، دانستيم كه اين امريست از جانب خدا واقع شده و (فاطمه ) سه روز در اندرون كعبه ماند و اهل (مكه ) در كوچه و بازار و زنها در خانه اينواقعه را نقل ميكردند و تعجب مى نمودند تا روز چهار رسيد، ديگر باره همان موضع از ديوار خانه شكافته شد، (فاطمه ) بيرون آمد در حاليكه اميرالمؤ منين را در دست خود داشت و ميگفت ايگروه مردم بدرستى كه حق تعالى بر گزيده مرا از ميان خلق خود و فضيلت داد مرا بر زنان برگزيده كه پيش از من بوده اند، زيرا كه حق تعالى برگزيد (آسيه ) دختر (مزاحم ) راو او عبادت كرد خدا را پنهان در موضعيكه عبادت خدا در آنجا سزاوار نبود، مگر در حال ضرورت يعنى خانه (فرعون ) و برگزيد (مريم ) دختر (عمران ) را و ولادت عيسى را بر او آسان گردانيد و در بيابان درخت خشك را جنبانيد و رطب تازه از براى او از آن درخت فرو ريخت و حق تعالى مرا بر آن هر دو، زيادتى داد و همچنين بر جمعى زنان عالميان كه پيش از من گذشته اند، زيرا كه من فرزندى آورده ام در ميان خانه برگزيده او و سه روز در آن خانه محترم ماندم و از ميوه ها طعامهاى بهشت تناول كردم ، الخ .
و در بعضى از رواياتست كه چون حضرت اميرالمؤ منين (ع ) متولد شد، (ابوطالب ) او را بر سينه خود گرفت و دست (فاطمه ) را گرفته بسوى (ابطح ) آمد و ندا كرد باين اشعار:
(( يارب ياذا الغسق الدجى
والقمر المبتلج المضئى
بين لنامن حكمك المقضى
ماذاترى فى اسم ذا الصبى ))
يعنى اى پروردگاريكه شب تا و ماه روشنى دهنده را آفريده ، بيان كن از براى ما كه اين كودك را چه نام گذاريم . ناگاه مانند ابر، چيزى از روى زمين پيدا شد نزديك (ابوطالب )، (ابوطالب ) او را گرفت و با (على ) بسينه خود چسبانيد و بخانه برگشت ، چون صبح شد ديد كه لوح سبزى در آن نوشته شده است :
(( خصصتما بالولد الزكى
والطاهر المنتخب الرضى
فاسمه من شامخ على
على اشق من العلى ))
حاصل آنكه مخصوص گرديديد شما اى (ابوطالب ) و اى (فاطمه ) بفرزند ظاهر و پاكيزه پسنديده ، پس نام برزگوار او (على ) است كه از نام خداوند على اعلى گرفته شده است .
(ابوطالب ) آنحضرترا (على ) نام كرد و آن لوح را در زاويه راست كعبه آويخت و چنان آويخته بود تا زمان (هشام بن عبدالملك ) كه آنرا از آنجا فرود آورد و بعد از آن ناپيدا شد.
وبالجمله ولادت باين كيفيت و فضيلت از خصايص آن حضرت است چه اشرف بقاع ، حرم مكه است و اشرف مواضع حرم ، مسجد است و اشرف مواضع مسجد، خانه كعبه است واحدى غير از اميرالمؤ منين (ع ) در چنين مكانى متولد نشده و متولد نشد مولودى در روز جمعه ، سيد ايام ، در ماه رجب ، شهر الله الحرام در خانه كعبه ، بيت الله الحرام ، سواى اميرالمؤ منين ابوالائمه الكرام عيه و على اولاده افضل التحية و الاف السلام .
(( هذه من علاه احدى المعالى
و على هذه فقس ما سواها))
اى سنائى بقوت ايمان
مدح حيدر بگو پس از عثمان
با مديحش مدائح مطلق
زهق الباطل است و جاء الحق
در پس پرده آنچه بود آمد
اسدالله در وجود آمد
(( مالف خرق القوابل مثله
الا ابن امنته النبى محمد))
ياابا الحسن يا اميرالمؤ منين ! ميخواستيم در آن مقام بذكر چند حديثى از فضايل تو تبرك جويم ، لكن كلام (خليل بن احمد) را بخاطر آوردم و با خود گفتم چه منقبتى بنويسم از كسيكه دشمنانش پيوسته سعى ميكردند در خاموش ‍ كردن نور در فضائل او و دوستانش را ياراى ذكر مناقب او نبود و از ترس اعداء و تقيه از دشمنان كتمان فضائل او مى نمودند، با اين حال اينقدر از مناقب و فضائل آن نور عالم تاب بر مردم ظاهر شد كه شرق و غرب عالم را فرا گرفت و دوست و دشمن بذكر مدائحش رطب اللسان و عذب البيان گشتند.
(( شهد الانام بفضله حتى العدى
والفضل ماشهدت به الاعداء )) (83)
(ابن شهر آشوب ) نقل كرده كه اعرابيه را در مسجد كوفه ديدند كه ميگفت اى آنكسيكه مشهورى در آسمانها و مشهورى در زمينها و مشهورى در آخرت ، سلاطين جور و جبابره زمان همت بر آن گماشتند كه نور ترا خاموش كنند خدا نخواست و روشنى آنرا زيادتر گردانيد.
گفتند: از اين كلمات چه كس را قصد كرده اى گفت : اميرالمومنين عليه السلام را. اين بگفت و از ديده ها غائب گشت .
بروايات مستفيضه از (شعبى ) روايت شده كه مى گفت پيوسته ميشنيدم كه خطباى بنى اميه بر منابر سب اميرالمؤ منين ميكردند و از براى آنحضرت بد ميگفتند با اين حال گويا كسى بازوى آن جناب را گرفته و بآسمان ميبرد و رفعت و مرتبت او را ظاهر مينمود و نيز ميشنيدم كه پيوسته مدائح و مناقب اسلاف و گذشتگان خويش را مى نمودند و چنان مينمود كه مردارى را بر مردم مينمودند و جيفه را ظاهر ميكردند كه بدى و عفونت آنها بشتر ظاهر ميشد.
يا اباالحسن يا اميرالمؤ منين ! بابى انت وامى ، فضائل ترا هيچ بيان و زبان بر نسنجد و در هيچ باب و كتاب در نگنجد و چگونه توان كلمات الله و نعمة الله را احصاء كرد (( و ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها)) و فى الحقيقه فضائل ترا احصاء نمودن آب دريا را بغرفه پيمودن است .
كتاب فضل ترا آب بحر كافى نيست
كه تر كنى سرانگشت و صفحه بشمارى
(( تعاليت عن مدح فابلغ خاطب
بمدحك بين الناس اقصر قاصر
اذا طاف قوم فى المشاعر والصفا
فقبرك ركنى طائف و مشاعرى
و ان ذخر الاقوام نسك عبادة
فحبك اوفى عدتى و ذخائرى ))
و اين احقر كه بمورى دقيق نيارزم چگونه خود را در اين بحر عميق اندازم قلم بر دست گيرم و در اين باب چيزى نويسم و لنعم ماقيل :
(( قيل لى قل فى على مدحة
ذكرها يخمد نارا مؤ صده
قلت لااقدم فى مدح امرء
حارذوا للب الى ان عنده
والنبى المصطفى قال لنا
ليلة المعراج لما صعده
وضع الله على كتفى يدا
فاحسن القلب ان قد برده
و على واضع اقدامه
فى محل وضع الله يده ))
و در اين روز: سنه 378، وفات كرد (امير نوح سامانى ) و بعد از او پسرش (منصور) بجاى وى نشست و در سنه 389، وفات كرد و دولت سامانيان منقرض شد.
شب : 14
نمازش سى ركعت است به (حمد) و (توحيد) و آيه (( قل انما انا بشر)) .
شب : 15
شب بسيار شريفى است و در آن چند عمل است :
1 - غسل .
2 - احياء آن .
3 - زيارت امام حسين عليه السلام .
4 - شش ركعت نماز بنحويكه در شب سيزدهم ذكر شد.
5 - سى ركعت نماز در هر ركعت (حمد) و ده مرتبه (توحيد) و اين نماز را (سيد) از رسولخدا نقل كرده بافضيلت بسيار.
6 - دوازده ركعت نماز هر دو ركعت بيك سلام و در هر ركعت هر يك از سوره (حمد) و (توحيد) و (فلق ) و (ناس ) و (آية الكرسى ) و (قدر) را چهار مرتبه بخواند و بعد از سلام چهار مرتبه بگويد: (( الله الله ربى لا اشرك به شيئا و لا اتخذ من دونه وليا)) و هر چه ميخواهد، بخواند و اين نماز را بدينطريق (سيد) از حضرت صادق روايت كرده و (شيخ ) بطريق ديگر از آنجناب نقل كرده و احتمال كلى ميرود كه دو عمل باشد و آنچنان است كه دوازده ركعت را به (حمد) و هر سوره كه خواهد بخواند و چون از نماز فارغ شود هر يك از سوره (حمد) و (معوذتين ) و (توحيد) و (آية الكرسى ) را چهار مرتبه بخواند، پس تسبيح اربع را چهار مرتبه بگويد، آنگاه بخواند: (( الله الله ربى لااشرك به شيئا و ما شاءالله لاقوة الا بالله العلى العظيم )) .
و در شب بيست و هفتم مثل اين را نيز بجا آورد و شيخ از (ابن ابى عمير) بطريق ديگر نيز نقل كرده و نماز امشب و شب شانزدهم و هفدهم ، سى ركعت است به (حمد) و يازده مرتبه (توحيد).
روز : 15
روز مباركى است و در آن چند عمل وارد است :
1 - غسل .
2 - زيارت امام حسين .
3 - ده ركعت نماز سلمان بكيفيتى كه در روز اول ماه گذشت ، لكن در اين روز بعد از هر سلام دستها را بسوى آسمان بلند كند و بگويد:
(( لا اله الاالله وحده لاشريك له له الملك و له الحمد يحى و يميت و هو حى لايموت بيده الخير و هو على كل شيئى قدير الها احدا فردا صمدا لم يتخذ صاحبة ولا و لدا))
پس دستها را بر روى خود كشد.
4 - چهار ركعت نماز بخواند و بعد از سلام دستها را پهن كند و بگويد:
(( اللهم يا مذل كل جبار، الخ )) و اين دعا را هر كه بخواند براى رفع شدت و غمش ، انشاء الله رفع ميشود.
5 - عمل (ام داود) كه عمده اعمال اين روز است و براى بر آمدن حاجات و كشف كربات و رفع ظلم ظالمان ، مجرب است و (سيد) براى اين روز پنجاه ركعت نمازى از حضرت رسول روايت كرده است در هر ركعت (حمد) و (توحيد) و (فلق ) و (ناس ) هر كدام يكمرتبه و در روز 27 دوازده ركعت نمازى ذكر شود كه در اينروز نيز خوانده مى شود.
بدانكه شيخ فرموده كه در مثل اين روز پيغمبر خدا از شعب بيرون آمد و در چنين روز در ماه پنجم از هجرت عقد بست رسولخدا، فاطمه را براى امير المؤ منين عليه السلام .
و در اين روز، تحويل قبله شد از بيت المقدس بسوى (كعبه معظمه ) و مردم در بين نماز، بودند كه تحويل كردند، پس بعض نماز ايشان بجانب (بيت المقدس ) بوده و بعضى بجانب (مكه ).
فقير گويد: كه رسولخدا صلى الله عليه وآله در (مكه ) سيزده سال رو به (بيت المقدس ) نماز ميكرد لكن (كعبه ) را مابين خود و (بيت المقدس ) قرار ميداد و چون به (مدينه ) هجرت فرمود، هفده ماه رو به (بيت المقدس ) نمازگذارد: يهوديان سرزنش كردند آنحضرت را و گفتند: تو تابع قبله مائى .
آنجناب از اين جهت مغموم بود و بآفاق آسمان نظر مى نمود و منتظر امر پروردگار بود در اين باب .
روز نيمه رجب در مسجد (بنى سالم ) نماز ظهر ميگذاشت و دو ركعت نماز گذاشته بود كه جبرئيل نازل شد و بازوى مباركش را گرفت و آنحضرت را بجانب كعبه گردانيد و اين آيه آورد: (( قدترى تقلب و جهك فى السماء الاية )) ، و مردم كه در جماعت حاضر بودند نيز تحويل كردند، پس دو ركعت از نمازشان بجانب (بيت المقدس ) واقع شد و دو ركعت ديگر بجانب (كعبه ) و بهمين جهت اين مسجد را (ذى القبلتين ) ناميدند.
و در اين روز، سنه 60، (معاويه ابن ابى سفيان ) وفات كرد و او را در شهر (دمشق ) در باب صفير دفن كردند سنين عمرش به هشتاد رسيده بود و قريب به چهل سال مدت امارت او بوده كه نوزده سال و هشت ماه بال استقلال خلافت كرده ، پدرش (ابوسفيان صخربن حرب بن اميه ) است كه حال او در نفاق و معادات بارسولخدا اظهر من الشمس است ، تابود در عداوت خدا و رسول و در اجلاب حروب و سوق جنود بر آن حضرت كوشش داشت و هيچ فتنه در قريش بر پا نشد مگر آنكه ويرا، در او قدمى راسخ وسعى بالغ بود، اينكه در عام الفتح قهرا اسلام آورد و با نفاق بزيست تا سنه 30، با چشم كور و قلب اعمى از دنيا گذشت ، انكار او حشر و آخرت را در چهارم محرم ذكر كرديم و بالجمله كفر و نفاق وى واضحتر از آنست كه انكار تواند شد و نص كتاب كريم در آيه رؤ يا، شاهد لعن او است چه او فى الحقيقه اصل شجره ملعونه است و مادر (معاويه )، (هند بنت عتبه ) و از زوانى معروفه بوده است و در زمان (عمر) با (ابوقحافه ) در يكروز وفات كردند و از آنروز كه جگر عموى پيغمبر (حمزه ) را مكيد، (آكلة الاكباد) لقب گرفت و اين طعن تا دامنه قيامت دامن گير فرزندانش شد و عار و آلايشى شد كه بهيچ آبى شسته نگرديد، چنانچه عقليه خدر رسالت و هدايت ، در ضيعه ثدى نبوت و ولايت عليا مكرمه زينب بنت على عليه السلام در آن خطبه شريفه كه در شام در محضر يزيد خواند باين مطلب اشاره فرمود در اين فقره :
(( و كيف يرتجى مراقبة من لفظ فوه اكباد الازكياء و نبت لحمه من دماء الشهدا ء و لقد اجاد الحكيم النسائى :
داستان پسر هند مگر نشنيدى
كه از ووسه كس او به پيغمبر چه رسيد
پدر او در دندان پيمبر بشكست
مادر او جگر عم پيمبر بمكيد
او بناحق حق داماد پيمبر بستاد
پسر او سر فرزند پيمبر ببريد
بر چنين قوم تو لعنت نكنى شرمت باد
لعن الله يزيدا و على آل يزيد.
و آثار و اخبار وارده بر ذم (معاويه ) بسيار است و او است صاحب سلسله و بروايات مستفيضه وارد شده كه رسولخدا (ص ) فرمود: (( اذا رايتم معويه على منبرى افقتلوه )) و هم در حق او فرموده :
(( اللعين بن اللعين الطليق بن الطليق )) .
و از بعض فضلاى (هند) حكايت شده كه دويست خبر از طريق معتمده اهل سنت در مذمت او نقل كرده و (ابن خلكان ) در ترجمه (نسائى ) آورده كه از او پرسيدند كه در رفضايل معاويه چه روايت دارى ؟ گفت : )) لا اعرف له فضيلة الا لا اشبع الله بطنك )) و در فرمان (معتضد عباسى ) فهرستى از مطاعن و مثالب او ذكر شده اين مقام گنجايش اين مطالب ندارد طالبين رجوع كنند بهشتم (بحار الانوار).
و در اين روز، سنه 148، بقول بعضى شهادت حضرت صادق (ع ) واقع شده و اكثر علماء عمر شريف آنجناب را شصت و پنج گفته اند، چنانچه از ابو بصير نيز روايت شده و بعضى شصت و هشت و در (كشف الغمه ) هفتاد و يك نيز روايت شده .
(شيخ صدوق ) وديگران گفته اند كه بامر (منصور) آنحضرت را بزهر شهيد كردند و گويند كه انگور زهر آولدى بآنحضرت خورانيدند و باتفاق آن امام رفيع ، در قبرستان بقيع در جنب والدبزرگوار مدفون گرديد.
(مسعودى ) در (مروج الذهب ) فرموده كه در سنه 148، شهادت آنحضرت واقع شد و در بقيع در نزد قبر پدر وجد خويش مدفون گشت و بر قبور مباركه ايشان سنگى است كه اين كلمات بر آن نقش است :
(( بسم الله الرحمن الرحيم الحمد الله مبيدالامم و محيى الرمم هذا قبر فاطمه بنت رسول الله صلى الله عليه و سلم سيدة نساء العالمين و قبر الحسن بن على بن ابيطالب و على بن الحسين بن على بن ابيطالب و محمد بن على و جعفر بن محمد رضى الله عنهم بل صوالت الله عليهم )) .
و مشايخ حديث روايت كرده اند كه چون هنگام وفات حضرت صادق (ع ) شديده هاى خود گشود و فرمود كه خويشان مرا جمع كنيد، چون همه جمع شدند بسوى ايشان نظر كرد و فرمود كه شفاعت ما نميرسد بكسيكه نماز را سبك شمار دو اعتناء بشاءن آن ننمايد، پس فرمود كه هفتاد دينار به (حسن افطس ) بدهيد و براى هر يك از اقارب خود وصيتى كرد، (سامله ) آزاد كرده آنحضرت گفت كه براى افطس وصيت ميكنى و او كارد بر تو كشيد واراده قتل تو كرد، حضرت فرمود كه تو ميخواهى كه من قطع رحم كنم و از آنها نباشم كه خدا مدح كرده است ايشانرا بصله رحم و در شاءن ايشان گفته است :
(( والذين يصلون ماامرالله به ان يوصل و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب )) .
پس گفت : اى (سالمه )! براى او وصيت ميكنم ، زيرا كه حق تعالى بهشت را آفريد و آنرا خوشبو گردانيد و بوى آن تا دو هزارسال راه ميرسد و نميشنود بوى آنرا عاق پدر و مادر و قطع كننده رحم .
(شيخ كلينى ) از امام موسى روايت كرده است كه گفت پدر خود راكفن كردم در دو جامه سفيد مصرى كه در آنها احرام مى بست و در پيراهنى كه ميپوشيد و در عمامه اى كه از امام زين العابدين باو رسيده بود و در برديمنى كه بچهل دينار طلا خريده بود و اگر امروز ميبود بچهارصد دينار مى ارزيد.
ايضا روايت كرده است كه بعد از وفات حضرت صادق امام موسى ميفرمود كه هر شب چراغ برافروزند در حجره اى كه آنحضرت ، در آن حجره وفات يافته بود.
و در اين روز، سنه 276، (عبدالله مسلم ) معروف به (ابن قتيبه ) نحوى لغوى بمرگ فجاءه وفات كرد و او از معاريف و صاحبان تصنيف است و مدتى در (دينور) كه از بلاد (جبل ) و نزديك (كرمانشاهان ) بود، قضاوت كرده .

next page

fehrest page

back page