مقدمه
بهار، هميشه با تحفهِ سرسبزي وشادابي ونشاط همراه است. بنابراين،
طبيعت وتمام موجودات به بهار عشق ميورزند.
بررسي روايات نشان ميدهد، ترسيمي که از امام مهدي (عجل الله فرجه)
ودستاوردهاي آن بزرگمرد، صورت گرفته است؛ مملو از جلوههاي بهاري
است. حتي، از امام (عليه السلام)، به عنوان بهار نام برده شده است.
اين مقاله نه تنها به دنبال تبيين برخي شباهتهاي حضرت مهدي (عجل
الله فرجه) وبهار است بلکه با توجه به اين که امام احياگر جانهاست
وهيچ امري به اهميت احياي جانها نميرسد؛ چنين ندا سر ميدهد:
شاد از وي شو، مشو از غير وي |
|
او بهار است ودگر ها ماه دي |
يکي از ويژگي هاي بهار باران فراوان جوشش نهرها
وچشمه ساران است
يکم: يکي از ويژگيهاي بهار، باران فراوان، جوشش نهرها وچشمهساران
است:
مهدي فاطمه، خود ابر باران خيز، باران بهاري وچشمه
جوشان است
الامام السحاب الماطر والغيث
الماطل والشمس المضيئه والسماء الظليله والارض البسيطه والعين
الغريزه والغدير والروضه.(1)
امام، ابر بارنده، باران پياپي، آسمان سايه افکن، زمين گسترده،
چشمه جوشان، برکه وگلزار است.
او بر جايي قدم نمي گذارد جز آن که بهاري شدن را به
آن عرضه مي دارد
اسماعيل وار، چشمهها را جوشان ميسازد، چشمههايي که گرسنگان را
سير وعطش تشنگان را فرو مينشاند:
زو بخندد هم نهار وهم
بهار |
|
در هم آميزد شکوفه
وسبزهزار(2) |
فلا ينزل منزلاً الا ينبت منه
عيون فمن کان جائعاً شبع ومن کان ظماناً روي.(3)
در هيچ مکاني اقامت نميگزيند جز آن که از مقدم او چشمهها ميجوشد،
پس گرسنگان سير وتشنگان را سيراب ميگرداند.
به برکت او آسمان اشک شادي مي ريزد چشمه سارها
سرازير مي شود
فعند ذلک... وتفيض العيون وتنبت
الارض ضعف اکلها.(4)
در آن هنگام چشمهسارها، سرازير وزمين چندين برابر محصول خود ميروياند.
(تعطي السماء قطرها؛ آسمان، باران
خويش را فرو ميفرستد).(5)
فراواني نهرها وچشمه ها از جلوه هاي ديگر اين بهار
زيباست
(تزيد المياه في دولته وتمد
الانهار؛ آبها در عهد او فراوان ميشود، رودخانهها پرآب
ميگردد).(6)
وتعمر الارض وتصفو وتزهو بمهديها
وتجري به انهارها.(7)
زمين به وسيلهِ مهدي (عجل الله فرجه) آباد، خرم وسرسبز ميشود وبه
وسيلهِ آن چشمهسارها روان ميگردد.
ويژگي ديگر بهار سرسبزي دشت ودمن است...
دوم: ويژگي ديگر بهار، سرسبزي دشت ودمن است؛ هر کجا پا ميگذاري،
بوي طراوت وتازگي به مشام ميخورد:
هنگام ظهور، از کويرها، خشکي ها، سخني نبايد گفت
مسافتهاي طولاني، چون عراق تا شام، پاي بر سبزه بايد گذارد
وقدمها را با نوازش سبزهها وگياهان طراوت بايد بخشيد.
ولو قد قام قائمنا لانزلت السماء
قطرها ولاخرجت الارض نباتها و... حتي تمشي المراه بين العراق الي
شام لاتضع قدميها الا علي النبات.(8)
قائم ما که قيام کند، آسمان باران خويش را فرو ميفرستد وزمين، گياهان
خويش بيرون ميفرستد و... تا جايي که زن از عراق تا شام برود وپاي
خود را جز بر روي گياه نگذارد.
آري، خداوند با باران رحمتش، بهار مردمان، مهدي زهرا (عليها
السلام) را سيراب ميسازد، زمين گياه خويش را بيرون ميفرستد،
دامها فراوان ميشوند.
يسقيه اللّه الغيث وتخرج الارض
نباتاتها وتکثر الماشيه.(9)
خداوند با باران رحمتش، او را سيراب ميسازد، زمين گياه خود را
بيرون ميفرستد، دامها فراوان ميشوند.
تخرج الارض نباتها وتنزل السماء
برکاتها وتظهر له الکنوز.(10)
زمين گياهان خود را خارج ميکند، آسمان برکاتش را فرو ميفرستد،
گنجهاي نهفته در دل زمين براي او آشکار ميشود.
امام صادق (عليه السلام):
ينتج اللّه في هذه الامه رجلاً
مني وانا منه يسوق اللّه به برکات السماوات والارض فتنزل السماء
قطرها ويخرج الارض بذرها وتأمن وحوشها وسباعها.(11)
خداوند به اين امت، مردي عطا ميکند که از من است ومن از اويم. به
برکت او، برکات آسمان وزمين را عنايت ميکند، آسمان، باران خويش را
فرو ميفرستد وزمين، بذر خويش را بيرون ميفرستد.
زمين براي اهل خود، چون عروسي زينت مي بندد وزيبا مي
شود
تعطي السماء قطرها والشجر ثمرها
والارض نباتها وتزين لاهلها.(12)
آسمان بارانهايش را فرو ريزد، درختان ميوههاي خود را آشکار ميسازد.
زمين گياهان خود را بيرون ميفرستد وبراي ساکنان خود آرايش ميکند.
تازگي، نو وجديد شدن از ديگر ويژگي هاي بهار است
سوم: تازگي، نو وجديد شدن از ديگر ويژگيهاي بهار است، که جان را
صفا ميبخشد:
بهار جانها، مهدي زهرا نيز، با تازگي توام است، جاهليتها را
زدوده واسلام را از نو بنا مينهد.
امام صادق (عليه السلام):
يصنع کما صنع رسول اللّه يهدم ما
کان قبله کما هدم رسول اللّه امر الجاهليه ويستأنف الاسلام جديدا
بعد ان يهدم ما کان قبله.(13)
او چون پيامبر عمل ميکند، چنانکه پيامبر آنچه در قبل بوده را از
بين برده، جاهليت را نابود ساخته واسلام را بنا نهاد، او نيز گذشته
را نابود وپس از ريشه کن ساختن بدعتها، اسلام را از نو پياده
ميکند.
امام جواد (عليه السلام):
يقوم بامر جديد وسنه جديده وقضاء
جديد.(14)
امر، سنت وقضاي جديدي را اقامه ميسازد.
بهار يعني رفتن تمام مظاهر سردي، خشکي ومردگي ...
چهارم: بهار يعني رفتن تمام مظاهر سردي، خشکي ومردگي وفرج وگشايش
براي تمام آنها که آرزوي روييدن را به سر داشتهاند.
پيش از ظهور بهار، سوز سرما، رنج
آور وتلخ است؛ (ظهر الفساد في البر والبحر
بما کسبت ايدي الناس).(15)
بيعدالتي، ظلم وستم، دوري از معنويات ورخت بر بستن حيا وامانت
و... اين اوضاع يخبندان چنان خواهد بود که آروزي بهار به فرياد
وناله ميکشد؛ واشتد الطلب.
بر هر دياري بگذري،
بر هر گروهي بنگري |
|
با صد بيان با صد
زبان در ذکر او غوغا بود(16) |
اين المعد لقطع دابر الظلمه، اين
المنتظر لاقامه الامت والعوج، اين المرتجي لازاله الجور والعدوان.(17)
کجاست آنکه براي برکندن ريشهِ ظالمان وستمگران عالم مهيا گرديده
است. کجاست آنکه منتظر(يم) اختلاف وکجرفتاريها را به راستي
اصلاح کند؟ کجاست آنکه اميد (داريم) اساس ظلم وعدوان را از عالم
براندازد؟
اين قاصم شوکه المعتدين، اين هادم
ابنيه الشرک والنفاق اين مبيد اهل الفسوق والعصيان والطغيان، اين
حاصد فروع الغيّ والشقاق، اين طامس آثار الزيغ والاهواء اين قاطع
حبائل الکذب والفتراء.(18)
کجاست آنکه شوکت ستمکاران را در هم شکند؟ کجاست آنکه بنا وسازمانهاي
شرک ونفاق را ويران ميسازد؟ کجاست آنکه اهل فسوق وعصيان وظلم
وطغيان را نابود ميگرداند؟ کجاست آنکه نهال (شاخههاي) گمراهي
ودشمني وعناد را از زمين برميکند؟ کجاست آنکه آثار انديشهِ باطل
وهواهاي نفساني را محو ونابود ميسازد؟ کجاست آنکه حبل ودسيسههاي
دروغ وافترا را از ريشه قطع خواهد کرد؟
بهار رخ مينمايد، سرديها را ميزدايد. آنان که به سرديها خو
کرده واز عادات زشت سرما جدايي ناپذيرند، سرنوشت سرما را خواهند
داشت وآنان که در اوج سرما، روح خويش را به گرماي انتظار، تقوي
وانجام وظيفه، زنده نگه داشتهاند، به ديدن بهار خوشنود ميگردند
وبه يارياش به جنگ سرما واهل سرما ميروند. براي بشريّت، هيچ سوز
سرمايي بدتر از ظلم، تبعيض وبيعدالتي نيست وبهار واقعي زماني است
که از اين امور، خبري نباشد.
عدالت برپا شده، احدي به ديگري ستم روا نمي دارد
امام رضا (عليه السلام):
فاذا خرج اشرقت الارض بنور ربها
وضوح الميزان بالعدل بين الناس فلا يظلم احدا احدا.(19)
به هنگام ظهورش جهان با نور پروردگارش ميدرخشد. او ميزان را به
عدل در ميان مردم قرار ميدهد. ديگر کسي در حق کسي ستم نميکند.
(يبيد الظلم واهله؛ ستم وستمگران
را نابود ميسازد).(20)
(فتستبشر الارض بالعدل؛ جهان با پياده
شدن عدالت، خوشحال ميشود).(21)
لا يقرع احداً في ولايته بسوطٍ
الا في حد.(22)
در تمام دوران حکومتش، جز به هنگام اجراي حدود الهي، کسي را مورد
ضرب قرار نميدهد.
حق برقرار وباطل نابود مي گردد
هو الذي يجمع الکلم ويتم النعمه
ويحق اللّه به الحق ويزهق الباطل وهو مهديکم المنتظر.(23)
اوست که سخنها را يکي ميکند (وحدت کلمه ايجاد ميکند) نعمتها را
کامل ميگرداند. خداوند به وسيلهِ او حق را تحقق ميبخشد وباطل را
ريشهکن ميسازد. او مهدي منتظر شماست.
زدودن بدعت ها وباطل ها با کمک ياران بهاري
هذه لال محمد الي آخر الائمه
والمهدي واصحابه يملکهم اللّهُ مشارق الارض ومغاربها ويظهر الدين
يميت اللّه عزوجل وباصحابه البدع والباطل کما امات السفهه الحق حتي
لايري اثر من الظلم يامرون بالمعروف وينهون عن المنکر.(24)
امام باقر (عليه السلام) در ذيل آيهِ (الذين
ان مکناهم في الارض..).
(آنانکه اگر آنها را در روي زمين امکانات بدهيم، نماز را به پاي
دارند وزکات را ميپردازند وامر به معروف ونهي از منکر ميکنند
وعاقبت امور از آنِ خداست)، فرمود:
اين آيه در حق آل محمد (صلى الله
عليه وآله وسلم) است. در حق امامان معصوم وحضرت مهدي (عليهم
السلام) وياران اوست که خداوند آنها را مالک شرق وغرب جهان نموده،
آيين اسلام را پيروز کرده، بدعتها وباطلها را به دست او ويارانش
نابود ميسازد، چنانکه سفيهان حق را لگدمال کرده باشند. ديگر از
ستمها وبدعتها نشانهاي نميماند.(25)
زمان سختي ها سپري مي گردد
رسول گرامي اسلام: (به يفرج اللّه
عن الامه؛ خداوند به وسيلهِ او از امت، رفع گرفتاري مينمايد).(26)
به يمحق اللّه الکذب ويذهب الزمان
الکلب ويخرج ذل الرق من اعناقکم.(27)
خداوند به وسيله او، دروغ ودروغ گويي را نابود ميسازد، روح درندگي
وستيزهجويي را از بين ميبرد وذلّت بردگي را از گردن آنها برميدارد.
فتنه ها وغارت ها رخت برمي بندد
امام باقر (عليه السلام): (وتعدم
الفتن والغارات؛ فتنهها وچپاولگريها از بين ميرود).(28)
زمين از هرگونه آلودگي پاک وپاکيزه مي گردد
(وتکون الارض کفاتور الفضه؛ زمين
همانند نقره از هرگونه تيرگي پيراسته خواهد بود).(29)
بهار به همراه خويش، خير وبرکت ارزاني مي کند
پنجم: بهار به همراه خويش، خير وبرکت ارزاني ميکند، به هنگام حلول
بهار اهل بيت، نيز چنين خواهد شد:
فحينئذٍ تظهر الارض کنوزها وتبدي
برکاتها.(30)
آن هنگام، زمين گنجهاي خود را نمايان وبرکات خويش را آشکار ميسازد.
(يکثر الخير والبرکات؛ خيرات وبرکات
بسيار ميشود).(31)
بهار، عصر فراواني سرسبزي هاست وبي حد وحساب گياهان
است
ششم: چنان که بهار، عصر فراواني سرسبزيهاست وبيحد وحساب گياهان
است. بهار آنچه از زيبايي در درون دارد، عرضه، ميدارد، همه چيز
در خدمت امام قرار ميگيرد وامام بيحد وحساب بخشش ميکند تا آنجا
که غنا وبينيازي رخ مينمايد.
همه چيز در خدمت امام
تجمع اليه اموال الدنيا کلها من
بطن الارض وظهرها.(32)
تمام اموال دنيا، از برون ودرون زمين، در اختيار او گرد ميآيند.
(تظهر له کنوز الارض؛ گنجهاي
زمين، براي او نمايان ميگردد).(33)
(يستخرج الکنوز؛ گنجها را
استخراج ميکند).(34)
حضرت علي (عليه السلام):
السماوات والارض عند الامام کيده
من راحته، يعرف ظاهرها من باطنها ويعلم برها من فاجرها.(35)
آسمانها وزمين در نزد امام (عليه السلام) همچون کف دست اوست ظاهر
وباطن آنها را ميفهمد. نيک وبد آنان را ميشناسد.
ان الدنيا لمتمثّل للامام مثل
فلقه الجوز فلا يعزب عنه منها شي وانه ليتناولُها من اطرافها کما
يتناول احدکم من فوق مائدتهِ ما يشاء.(36)
همه دنيا مثل حبه گردو در برابر امام نمايان ميشود؛ چيزي از آن
براي او پوشيده نميباشد. از هر طرف بخواهد در آن تصرف ميکند. آن
چنان که يکي از شما در سفرهاي که در برابرتان گسترده است از هر
طرف بخواهد دست ميبرد واز آن بهره ميگيرد.
ينزل له من السماء قطرها وتخرج له
الارض بذرها.(37)
به خاطر او از آسمان باران ميبارد وزمين براي او، بذرهاي خويش را
عرضه ميداد.
تفي الارض افلاذ کبدها امثال
الاسطوان من الذهب والفضه.(38)
زمين جگرپارههاي خود را چون قطعات طلا ونقره بيرون ميريزد.
بهار سرسبز آروزها، بي حساب مي بخشد
فيعطيکم في السنه عطاءين ويرزقکم
في الشهر رزقين.(39)
سالي دوبار وما هي دو مرتبه، عطايايش شامل حالتان ميشود.
پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم):
ثم يبعث اللّه رجلاً مني ومن
عترتي....يحثوالمال حثوا لايعده عداً وذلک حين يضرب الاسلام بجرانه.(40)
اموال را چون سيل ميريزد، ثروت را کلان کلان ميبخشد وآن را نميشمارد؛
اين هنگامي است که اسلام به طور کامل اجرا شود.
چنان مي بخشد که تا حال چنين نعمتي نديده اند
تنعم امتي في زمانه نعيماً لم
ينعموا مثله قط البر منهم والفاجر، يرسل السماء عليهم مدراراً
ولاتحبس الارض شيئاً من نباتها والمال کدوس ياتيه الرجل فيسأله
فيحثوله.(41)
در دولت او مردم آن چنان در رفاه وآسايش به سر ميبرند که هرگز
نظير آن ديده نشده، مال به قدري فراوان ميشود که هر کس نزد او
بيايد، درخواست کند، اموال فراواني زير پايش ميريزد.
يفيض المال فيضاً؛ ويحثو المال
حثواً ولا يَعدُّهُ عَدّا.(42)
اموال را چنان سيل ميريزد، ثروت را کلان کلان ميبخشد وآن را نميشمارد.
امام صادق (عليه السلام):
المهدي سمح بالمال، شديد علي
العمال رحيم بالمساکين.(43)
مهدي، بخشندهايست که مال را به وفور ميبخشد، بر مسئولين کشوري
بسيار سخت ميگيرد وبر بينوايان بسيار رئوف ومهربانست.
فيعطي شيئاً لم يعطه احد کان
قبله.(44)
آن گاه آنچنان عطاياي کلان به آنها ميدهد که هرگز در تاريخ بشري
سابقه نداشته است.
(يکون عطاياه هنيئاً؛ عطايايش گوارا ميباشد).(45)
پاورقى:
(1)
کافي، ج 1، ص 198؛ تحف العقول، 439.
(2)
مثنوي معنوي، دفتر دوم، 246.
(3)
کمال الدين، 2، 67، باب 58؛ غيبت نعماني، ص 238، باب 13.
(4)
ينابيع الموده، ج 3، ص 136؛ روزگار رهايي، 601.
(5)
بحار الانوار، 53، ص 85 باب 29.
(7)
ينابيع الموده، ج 3، ص 78 و132.
(8)
خصال / 2 / 626.
(9)
مستدرک علي الصحيحين؛ ج 4، ص 557، کتاب الفتن والملاحم؛
منتخب الاثر، ص 591.
(12)
بشاره الاسلام، ص 71؛ روزگار رهايي، ص 639.
(13)
غيبت نعماني، باب 13، ص 230.
(14)
غيبت نعماني، باب 13، 234.
(16)
ديوان امام خميني (ره)، ص 103.
(17)
دعاي ندبه، مفاتيح الجنان، ترجمه الهي قمشهاي.
(19)
اعلام الوري، فصل ثاني، 434؛ کمال الدين ج 2، باب 35، 372.
(20)
بشاره الاسلام، 297؛ روزگار رهايي، ص 524.
(21)
بشاره الاسلام، ص 71؛ روزگار رهايي، ص 639.
(22)
الملاحم والفتن، 66؛ روزگار رهايي، 603.
(23)
ينابيع الموده، ص 92؛ روزگار رهايي، ص 500.
(24)
بحار الانوار، 51، 47؛ الزام الناصب، ص 25 و237.
(28)
ينابيع المودّه، 3، 78.
(29)
الملاحم والفتن، 66؛ روزگار رهايي، 603.
(31)
ينابيع الموده، 3، 78؛ روزگار رهايي، 602.
(32)
علل الشرايع، 1، 161 باب 129.
(34)
کشف الغمه، ج 2، 470.
(38)
ينابيع الموده، ج 3، ص 86؛ روزگار رهايي، 601.
(39)
غيبت نعماني، باب 13، 338.
(40)
امالي طوسي، باب 18، 512.
(41)
روضه الواعظين، 2، 485.
(43)
الملاحم والفتن، ص 137؛ روزگار رهايي 598.
(44)
غيبت، نعماني، باب 13، 237.
(45)
کشف الغمه، ج 3، 262؛ روزگار رهايي، 596.