شگفتى ها وعجايب دنيا در بعد از ظهور امام زمان (ع)

محّدث نورى

- ۴ -


پيدا شدن تمام مراتب علوم

سى وهشتم: تمام علوم در زمان حضرت قائم (عليه السلام) بيرون مى آيد. چنانكه قطب راوندى در (خرايج) از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده است كه فرمود: (علم، بيست وهفت حرف است. تمام علومى كه پيامبران آورده اند دو حرف بود ومردم تا امروز بيش از اين دو حرف را نشناختند.

پس زمانى كه قائم ما (عليه السلام) خروج مى كند بيست وپنج حرف را بيرون مى آورد. سپس تمام بيست وهفت حرف علم را در ميان مردم منتشر مى كند).

شيخ صفا در (بصائر) از آن جناب روايت كرده است كه فرمود: (در انتهاى شمشير رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) صحيفه كوچكى بود كه حضرت على (عليه السلام)، پسرش امام حسن (عليه السلام) را خواست وآن صحيفه را به او داد وفرمود: (آن را باز كن).

امام حسن (عليه السلام) نتوانست آن را باز كند، پس آن را براى او باز كرد وفرمود: (بخوان).

پس امام حسن (عليه السلام) حرفى را بعد از حرفى خواند: (الف، با، سين، لام و.)..

سپس حضرت على (عليه السلام) آن را بست وبه پسرش امام حسين (عليه السلام) داد، پس او هم نتوانست آن را باز كند. حضرت على (عليه السلام) آن را براى او باز كرد وفرمود: (بخوان).

پس امام حسين (عليه السلام) نيز مانند برادرش، آن را به همان صورت خواند).

سپس حضرت على (عليه السلام) آن صحيفه را بست وبه پسرش محمّد بن حنفيّه داد، او هم نتوانست آن را باز كند. پس آن را براى او باز كرد وفرمود: (بخوان).

ولى او نتوانست چيزى از آن را بخواند.

سپس حضرت على (عليه السلام) آن را گرفت وبست وبر شمشير رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) آويزان كرد).

راوى پرسيد: (در آن صحيفه چه بود؟)

حضرت فرمود: (در آن حروفى بود كه از هر حرفى از آن هزار درب باز مى شود. تا كنون فقط دو حرف از آن بيرون آمده است).

به سند ديگرى از ابوبصير روايت است كه از آن حضرت پرسيده شد: (در انتهاى شمشير رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) چه بود؟

پس به همان صورت كه در روايت قبل گفته شد، بيان فرمود وظاهراً بقيّه حروف اين صحيفه نبويّه از ويژگيهاى دولت مهدويّه باشد

آوردن شمشيرهاى آسمانى براى اصحاب امام زمان (عليه السلام)

سى ونهم: براى ياران واصحاب امام زمان (عليه السلام) شمشيرهايى از آسمان آورده مى شود. چنانكه نعمانى در كتاب (غيبت) از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده است كه فرمود: (هر گاه حضرت قائم (عليه السلام) خروج كند شمشيرهاى جنگ، فرود مى آيد كه بر هر شمشيرى اسم مرد واسم پدر او نوشته شده است

اطاعت حيوانات از ياران حضرت قائم (عليه السلام)

چهلم: در آن زمان حيوانات از ياران امام زمان (عليه السلام) اطاعت مى كنند. چنانكه قبلاً به نقل از امير المؤمنين (عليه السلام) بيان شد

جارى شدن نهرى از آب ونهرى از شير از پُشت شهر كوفه

چهل ويكم: دو نهرِ آب وشير از پُشت شهر كوفه كه محلّ سلطنت آن حضرت است از سنگ حضرت موسى (عليه السلام) كه با ايشان است جارى مى شود.

در كتاب (خرايج) از حضرت باقر (عليه السلام) روايت است كه فرمود: (وقتى حضرت قائم (عليه السلام) خروج كند وقصد رفتن به كوفه را بنمايد، منادى آن حضرت ندا مى كند كه: كسى، آب وغذا با خود حمل نكند.

وسنگ موسى را با خود حمل كنند، همان سنگى كه از آن دوازده چشمه آب جارى شده بود. پس در هر منزلى كه فرود مى آيند آن را نصب مى كنند وآن چشمه ها از آن جارى مى شود.

پس هر كس گرسنه باشد سير مى شود وهر كس تشنه باشد سيراب مى شود وآن سنگ توشه آن ها مى باشد تا اينكه وارد نجف (پشت كوفه) مى شوند.

وقتى پشت كوفه فرود آمدند پيوسته آب وشير از آن جارى مى شود. پس هر كسى كه گرسنه باشد سير مى شود وهر كسى كه تشنه باشد سيراب مى گردد

امتياز دادن خداوند متعال به حضرت قائم (عليه السلام) در شب معراج

چهل ودوّم: خداوند در شب معراج پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم)، بعد از نشان دادن اشباح نورانى امامان معصوم (عليهم السلام) از امير المؤمنين (عليه السلام) تا حجّت عصر (عليه السلام)، امتيازى براى آن امام زمان (عليه السلام) قائل شد به اينكه فرمود: (اين قائم (عليه السلام)، حلال مرا حلال مى كند وحرام مرا حرام مى كند واى محمّد! او از دشمنان من انتقام مى كشد. او را دوست بدار ودوستدار كسى باش كه او را دوست مى دارد).

فرود آمدن حضرت عيسى از آسمان براى يارى امام زمان (عليه السلام)

چهل وسوّم: حضرت روح اللّه، عيسى بن مريم (عليهما السلام) براى يارى حضرت مهدى (عليه السلام) از آسمان فرود مى آيد وپشت سر آن حضرت نماز مى خواند.

حسن بن سليمان حلّى در كتاب (مختصر) آورده است كه خداى تعالى در شب معراج به رسول خود فرمود: (من اين لطف را به تو نموده ام كه بيرون مى آورم از صلب على، يازده فرزند را كه همه از ذريّه تو وفاطمه باشند، كه حضرت عيسى در پشت سر آخرين آنها يعنى حضرت مهدى نماز مى گذارد واو زمين را پر از عدل مى كند وبه واسطه او، گمراه را هدايت مى كنم، كور را عافيت وسلامتى، ومريض را شفا مى دهم).

در كتاب (كمال الدّين) از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) روايت است كه فرمود: (قسم به آن كه مرا به پيامبرى فرستاد كه اگر نماند از دنيا مگر يك روز، خدا طولانى مى كند آن روز را تا اينكه فرزندم مهدى قيام كند وحضرت عيسى فرود مى آيد وپشت سر او نماز مى خواند).

شيخ طبرسى در كتاب (اعلام الورى) از امام حسن مجتبى (عليه السلام) روايت كرده است كه فرمود: (نيست از ما احدى مگر آنكه در گردن او بيعت طغيان كننده زمان او باشد الاّ قائمى كه پشت سر او حضرت عيسى نماز مى خواند).

شيخ طوسى در كتاب (غيبت) از آن حضرت روايت كرده است كه به حضرت فاطمه (سلام الله عليها) فرمود: (اى فرزند من! به ما اهل بيت، هفت چيز داده شد كه به احدى پيش از ما داده نشد:

1 - پيغمبر ما بهترين پيغمبران است وآن پدر تو است.

2 - وصى ما بهترين اوصياء است وآن شوهر تو است.

3 - شهيد ما بهترين شهداست وآن حمزه، عموى پدر تواست.

4 - كسى كه دو بال سبز دارد ودر بهشت پرواز مى كند، از ما است.

(ظاهراً اشاره به جعفر بن ابى طالب (عليهما السلام) است).

5 و6 - دو سبط اين امّت يعنى حسن وحسين از ما هستند.

7 - قسم به خداوندى كه خدايى جز او نيست، مهدى اين امّت از ما است، همان كسى كه حضرت عيسى پشت سر او نماز مى خواند).

آنگاه دست مباركش را بر كتف امام حسين (عليه السلام) گذاشت وسه مرتبه فرمود: (از اين است). يعنى از نسل امام حسين (عليه السلام) است.

در (كافى) روايت شده است كه: روزى رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) مسرور وشادمان از خانه بيرون رفت. پس سبب آن را جويا شدند.

حضرت فرمود: (هيچ روز وشبى نيست مگر اينكه تحفه اى از جانب خدا براى من مى رسد. آگاه باشيد كه خداوند امروز به من تحفه اى داده كه هرگز به گذشتگان نداده است.

جبرئيل نزد من آمد وطرف پروردگارم سلام رساند وگفت: اى محمّد! حضرت قائم از شماست وهر گاه خداى او را آشكار كند، حضرت عيسى پشت سر او نماز مى خواند).

در كتاب (كمال الدّين) از امام باقر (عليه السلام) روايت است كه سيرت اوصياء پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) را مى فرمود وچون به آخرين آنها رسيد فرمود: (دوازدهم كسى است كه عيسى بن مريم در پشت سر او نماز مى خواند).

گنجى شافعى از حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) روايت كرده است كه در احوال حضرت مهدى (عليه السلام) فرمود: (آن حضرت با اصحاب خود مشغول نماز صبح است كه حضرت عيسى (عليه السلام) فرود مى آيد.

پس حضرت بگونه اى برمى گردد تا حضرت عيسى، پيشوا شود، پس حضرت عيسى، دو دست خود را بر كتف حضرت مهدى مى گذارد ومى گويد: شما مقدّم شويد).

همچنين روايت است كه فرمود: (شما چگونه هستيد در وقتى كه پسر مريم فرود آيد وامام شما از خودتان باشد؟)

در كتاب (عقد الدّرر) از آن حضرت روايت است كه فرمود: (پس حضرت مهدى آگاه مى شود كه حضرت عيسى نازل شده است وگويا از مويش آب مى چكد. مهدى به او مى گويد: مقدّم شو وبراى مردم نماز بخوان.

امّا عيسى مى گويد: اين نماز مخصوص شما برپا شده است؛ پس حضرت عيسى در پشت فرزند من (حضرت مهدى (عليه السلام)) نماز مى خواند ووقتى نماز تمام شد حضرت عيسى با او بيعت مى كند.

همچنين (سدى) از آن حضرت روايت كرده است كه فرمود: (حضرت مهدى وعيسى در هنگام نماز جمع مى شوند، پس حضرت به عيسى مى فرمايد: پيش رو. امّا عيسى مى گويد: تو به نماز خواندن سزاوارتر هستى.

پس حضرت عيسى نماز را به حضرت مهدى اقتدا مى كند).

جايز نبودن هفت تكبير بر جنازه احدى بعد از حضرت على (عليه السلام) جز بر جنازه حضرت قائم (عليه السلام)

چهل وچهارم: بعد از حضرت على (عليه السلام) هفت تكبير بر جنازه احدى جايز نيست مگر حضرت قائم (عليه السلام). چنانكه در (بحار) در حديث وفات آن حضرت روايت كرده است كه حضرت در ضمن وصيّتهاى خود به امام حسن (عليه السلام) بعد از امر به كفن وحنوط وبردن تا جاى قبر شريف، فرمود: (اى ابا محمّد! بر ديگران مقدّم شو وبر من نماز بخوان وهفت تكبير بر من بگو، وبدانكه اين عمل براى احدى غير از من حلال نيست مگر بر مردى كه در آخرالزّمان بيرون مى آيد، اسم او قائم مهدى (عليه السلام) واز فرزندان برادر تو حسين است واو كجى هاى حقّ را راست مى كند).

قتل دجّال ملعون كه از عذابهاى الهى است

چهل وپنجم: قتل دجّال ملعون كه از عذابهاى الهى براى اهل قبله است. چنانكه در تفسير على بن ابراهيم از امام باقر (عليه السلام) روايت شده است كه: عذاب در آيه شريفه (قل هو القادر على ان يبعث عليكم عذاباً من فوقكم او من تحت ارجلكم او يلبسكم شيعاً ويذيق بعضكم بأس بعض). به دجّال اشاره دارد، وفرمودند: (هيچ پيغمبرى نيامد مگر آنكه مردم را از فتنه دجّال (يعنى: بگو، او قادر است كه از بالا يا از زير پاى شما، عذابى بر شما بفرستد يا بصورت دسته هاى پراكنده، شما را با هم بياميزد وطعم جنگ (واختلاف) را به هر يك از شما بوسيله ديگرى بچشاند)). ترساند). سوره انعام آيه 65.

چنانكه در كتاب (كمال الدّين) از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) روايت است كه فرمود: (چگونه فتنه اى در كار نباشد در حالى كه او با آن شكل وقيافه واستعداد در سال قحطى بيرون مى آيد وهمه آفاق جز مكّه ومدينه را سير مى كند).

حسن بن سليمان حلّى در كتاب (مختصر بصائر) از امير المؤمنين (عليه السلام) روايت كرده است كه فرمود: (هر كس مى خواهد با پيروان دجّال بجنگد پس با كسانى بجنگد كه بر خون فلان وبر خون اهل نهروان گريه مى كنند وبدرستى كه كسى كه اعتقاد (ظاهراً اشاره به عثمان است).

داشته باشد كه فلان مظلوم كشته شد وقتى خدا را ملاقات مى كند خداوند بر او غضب ناك خواهد بود واو دجّال را درك مى كند).

شخصى پرسيد: (اى امير المؤمنين! اگر پيش از آن بميرد چه؟)

حضرت فرمود: (خداوند او را از قبرش، مبعوث مى كند).

در كتاب (كمال الدّين) آمده است كه آن ملعون در عقبه افيق شام، به دست آن حضرت كشته مى شود.

ونيز از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه فرمود: (خداوند تبارك وتعالى، چهارده هزار سال پيش از آنكه خلق را بيافريند، چهارده نور را آفريد).

شخصى پرسيد: (اى فرزند رسول خدا! آن چهارده تن چه كسانى هستند؟)

حضرت فرمود: (محمّد وعلى وفاطمه وحسن وحسين وامامان از فرزندان حسين كه آخرين آنها قائم (عليه السلام) است كه بعد از غيبتش برمى خيزد ودجّال را مى كشد وزمين را از هر ظلم وستمى پاك مى كند).

پايان يافتن سلطنت ستمگران وظالمان

چهل وششم: به جهت وجود حضرت قائم (عليه السلام)، سلطنت ستمگران وظالمان در همه دنيا از پايان پذيرفته واز بين مى رود، زيرا دولت آن حضرت بنا بر عقيده بعضى از علما به قيامت متّصل مى شود وبه عقيده بعضى ديگر به بازگشت ساير ائمّه (عليهم السلام) منتهى مى گردد.

بعضى نيز معتقدند كه به دولت فرزندان آن حضرت متّصل مى شود، چنانكه شيخ مفيد در كتاب (ارشاد) فرمود: (بعد از دولت قائم (عليه السلام)، دولت ديگرى نيست مگر آنچه كه در روايات درباره سلطنت فرزندان آن حضرت آمده كه البتّه به طور قطعى وحتمى نرسيده است).

بيشتر روايات اين است كه: (مهدى نمى رود مگر چهل روز قبل از قيامت)

(- ظاهراً اين روايت اشاره به رجعت دوباره حضرت مهدى (عليه السلام) دارد).

حضرت صادق (عليه السلام) مكرّر اين بيت را مى خواند:

لكل اناس دولة يرغبونها
ودولتنا فى آخر الدّهر تظهر

(- (يعنى: براى هر گروهى از مردم، دولتى است كه به آن رغبت مى كنند وحكومت ما در بعد از زمانى از روزگار، ظاهر خواهد شد)).

ودر (غيبت) نعمانى از امام باقر (عليه السلام) روايت شده است كه فرمود: (دولت وحكومت ما آخرين دولت است وخاندانى نمى ماند مگر اينكه براى آنها دولتى است كه پيش از ما سلطنت كنند تا اينكه هرگاه كه راه وروش وسلوك ما را ببينند نگويند كه اگر ما سلطنت مى كرديم مثل سلوك اين جماعت سلوك مى كرديم، واين سخن خداى عزّوجلّ است: (والعاقبة للمتّقين). سوره اعراف آيه 128 (يعنى: سرانجام نيك براى پرهيزگاران است)).

فضل بن شاذان در كتاب (غيبت) همين خبر را به سند صحيح از حضرت صادق (عليه السلام) روايت كرده است.

آنچه بيان كرديم نمونه اى از ويژگى ها وتشريفات الهيّه حضرت مهدى (عليه السلام) بود كه اندكى از مقامهاى عالى آن حضرت (عليه السلام) وبزرگى سلطنت آن حضرت ظاهر مى شود كه كسى نديده ونشنيده ونخواهد ديد.

شيخ نعمانى در كتاب (غيبت) روايت كرده است كه شخصى از امام صادق (عليه السلام) پرسيد: (آيا قائم متولّد شده است؟)

حضرت فرمود: (نه! اگر من او را درك كنم هر آينه در طول روزهاى زندگانى خود به او خدمت مى كنم).

وايشان بعد از نماز ظهر براى حضرت قائم (عليه السلام) دعا مى كردند. پس راوى عرض كرد: (براى خود دعا كردى؟)

حضرت فرمود: (براى نور آل محمّد (عليهم السلام) وسبقت گيرنده از آنها وانتقام گيرنده از دشمنان آنها دعا مى كردم).

ونيز حضرت كاظم (عليه السلام) مكرّر در مقام شمايل وحالات حضرت مهدى (عليه السلام) مى فرمود: (پدرم فداى آن كسى كه چنين است).

در (كامل الزّيارات) از حضرت صادق (عليه السلام) روايت شده است كه در ضمن اتّفاقهاى هنگام خروج آن حضرت، فرمود: (هيچ مرده مؤمنى نمى ماند مگر آنكه سرور وشادى اين ظهور در قبرش داخل مى شود واين مسئله هنگامى است كه در قبرهايشان به زيارت يكديگر مى روند ويكديگر را به خروج قائم (عليه السلام) بشارت مى دهند).

صدوق با همين مضمون در كتاب (كمال الدّين) از حضرت على (عليه السلام) روايت كرده است كه فرمود: (شادى وسرور بر قلب هر مؤمنى وارد مى شود).

شيخ نعمانى از حضرت باقر (عليه السلام) روايت كرده است كه فرمود: (موسى بن عمران در سِفْر (بخش) اوّل از تورات نظر كرد وآنچه از قدرت وسلطنت وفضيلت كه به حضرت قائم (عليه السلام) داده مى شود را خواند.

موسى گفت: (پروردگارا! مرا قائم آل محمّد بگردان).

به او گفتند: (اين قائم از فرزندان احمد است).

سپس در سِفْر دوّم نگاه كرد وآن را نيز همينگونه يافت. سپس در سِفْر سوّم نگاه كرد وباز مانند همان را ديد. پس بار ديگر همان سخن را گفت وهمان جواب را شنيد).

در كتاب (رأى معين) روايت شده است كه حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: (فرزندم حسين، غريب وتنها وتشنه، در بيابان كشته خواهد شد! كسى كه او را يارى كند بدرستى كه مرا وفرزندش قائمِ منتظر (عليه السلام) را يارى نموده است).

در (بشارة المصطفى) از عماد الدّين طبرى و(تحف العقول) وبعضى نسخه هاى (نهج البلاغه) از امير المؤمنين (عليه السلام) روايت است كه به كميل فرمود:

(اى كميل! هيچ علمى نيست مگر آنكه من آن را باز مى كنم وهيچ چيزى نيست مگر آنكه قائم (عليه السلام) آن را به پايان مى رساند).

همه انبيا واوصياء كه براى پاكسازى قلبها وزيبا كردن آنها به نور ايمان وپاك كردن آنها از كثافات وعقايد پليد واخلاق رذيله مبعوث شدند، بخاطر موانع زياد، نتوانستند تمام اسباب را ظاهر كرده ورموز واسرار را بيان كنند وهميشه مردم را بشارت مى دادند وآنان را به حضرت مهدى (عليه السلام) وزمان سلطنت آن حضرت ارجاع مى دادند.

پس هيچ چيز باقى نمى ماند مگر آنكه حضرت مهدى (عليه السلام) آن را بيان فرموده وبه خلق مى رساند وايشان را بسوى خداوند مى كشاند. چنانكه خدا در آيه وعده استخلاف وجانشينى فرموده كه: (ديگر ترسى براى جانشين ما باقى نمى ماند كه بخاطر احدى، حقّ را بپوشاند ومخفى كند).

شيخ جليل، على بن محمّد بن على خرّاز در كتاب (كفاية الأثر) از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) روايت كرده است كه به حضرت على (عليه السلام) فرمود: (يا على تو از من ومن از تو هستم. تو برادر ووزير من هستى. وقتى كه من بميرم، كينه ها در دلهاى هر قومى ظاهر شود وپس از من زود فتنه اى برپا مى شود وهر بيگانه ونزديكى در اين فتنه داخل مى شود واز شيعه مفقود مى شود پنجمين از هفتمينِ فرزندان من (يعنى حضرت قائم (عليه السلام)) كه اهل زمين وآسمان براى فقدان او محزون مى شوند وبسيارى از زنان ومردان مؤمن در هنگام نبودن او حيران مى گردند).

آنگاه آن حضرت سر مبارك خود را كمى به زير انداخت وبعد بالا آورد وفرمود: (پدر ومادرم فداى آن كسى باد كه همنام وشبيه من وشبيه موسى بن عمران است وبر او لباسهايى از نور يا لباسهايى كه از شكاف آنها نور بيرون مى زند وانوار آن مانند لؤلؤ است مى باشد).

شيخ طبرسى در (احتجاج) وابن طاووس در (كشف اليقين) روايت كردند خطبه بليغه طولانى رسول خدا9 را كه در حجّةالوداع در غديرخم، در آن محضر عظيم خواندند واز جمله فقرات آن خطبه اين است كه: (اى مردم! آگاه باشيد كه من هشدار دهنده هستم وعلى هدايت كننده است.

اى مردم! همانا من پيامبرم وعلى جانشين من است.

آگاه باشيد كه آخرين امام از ما است واو قائم مهدى مى باشد كه درود خدا بر او باد.

آگاه باشيد كه او آشكار كننده دين است.

آگاه باشيد كه او فتح كننده دژها ودرهم كوبنده آنهاست.

آگاه باشيد كه او هلاك كننده هر قبيله اى از مشركين است.

آگاه باشيد كه او مدركى است براى تمام خونبهاهاى اولياى خداوند عزّ وجلّ.

آگاه باشيد كه او يارى كننده دين خداست.

آگاه باشيد كه او بَردارنده از درياى عميق است).

در روايت سيّد مجازى اينگونه آمده است: (هر صاحب فضلى به فضلش وهر صاحب جهلى به جهلش مى باشد.

آگاه باشيد كه او همان كسى است كه خداوند او را انتخاب واختيار كرده است.

آگاه باشيد كه او ارث برنده هر علمى است كه به تمام آن علم ها احاطه دارد.

آگاه باشيد كه اوست كه از پروردگار عزّوجلّش خبر مى دهد وبه مسئله ايمان او هشدار مى دهد.

آگاه باشيد كه او رشيد واستوار است.

آگاه باشيد كه او همان كسى است كه تمام كارهايش را به خدا مى سپارد.

آگاه باشيد كه او همان كسى است كه به آنچه پيش رو دارد وانجام مى دهد بشارت داده شده است.

آگاه باشيد كه او باقيمانده حجّت ودليل است وهيچ حجّت ودليلى بعد از او نيست وهيچ حقّى نيست مگر با او، وهيچ نورى وجود ندارد مگر در نزد او.

آگاه باشيد كه هيچ غلبه كننده اى بر او نيست وهيچ يارى كننده اى بر عليه او نيست.

آگاه باشيد كه او ولى خدا در روى زمينش است وحكم او در ميان آفريدگانش، وامين او در آشكارا وپنهانى اوست).

پايان