البته ارضاى نامحدود و همه اميال و خواهش هاى غريزى موجب لذت
مى شود، ولى اغلب متضمن رنج هايى ، كه معلول دنياى مخالف و كج رفتار است ، نيز هست
. پس زندگى كردن مانند يك حيوان ، كه حتى آزاد هم باشد، ايجاد خوش بختى نمى كند.(
158)
نمى توان منكر شد كه تمدن با تحريك هاى غريزى بدرفتارى كرده
است ، ولى آيا به همين دليل بايد آن را يك باره محكوم نمود؟ فرويد اين طور پاسخ مى
دهد: چقدر آرزوى ملغى شدن تمدن و فرهنگ ، حق ناشناسى و كوتاه بينى مى خواهد. آن چه
پس از اين كار مى ماند، طبيعت است ، طبيعى كه تحمل آن به مراتب مشكل تر و پرزحمت تر
است .(
159)
بشر، با آن كه جنسا حيوان است و با غرايز و تمايلات حيوانى آفريده شده است ، ولى صد
در صد حيوان نيست تا بتواند مانند حيوان زندگى كند و خوش بخت باشد. بشر، علاوه بر
تمايلات حيوانى ، داراى صفات و مزاياى اختصاصى انسانى است كه حيوانات فاقد آن
هستند. خالق دانا ذخايرى را در نهاد بشر آفريده و سرمايه هاى مخصوصى را با سرشت او
آميخته است و بر اثر آن ، آدمى به طور طبيعى از جهات متعدد با حيوان تفاوت دارد.
اگر بشر بخواهد در زندگى پيرو طبيعت باشد و بر وفق تمايلات طبيعى خود زيست كند،
بايد ساختمان طبيعى مخصوص به خود را، كه مجموعه اى از جنبه هاى حيوانى و انسانى است
، در نظر بگيرد و برنامه جامعى بر وفق طبيعت انسان داشته باشد، نه آن كه انسان را
مانند حيوان تصور كند و زندگى انسان را تنها در شاءن حيوانى اش ، كه نيمى از وجود
اوست ، محصور سازد، و جنبه انسانى اش را، كه اساس فضيلت و كمال اوست ، ناديده
انگارد.
در حديث آمد كه يزدان مجيد
|
خلق عالم را سه گونه آفريد
|
يك گره را جمله عقل و علم وجود
|
آن فرشته است و نداند جز سجود
|
نيست اندر عنصرش حرص و هوى
|
همچو حيوان از علف در فربهى
|
او نبيند جز كه اصطبل و علف
|
از شقاوت غافل است و از شرف
|
وان سيم هست آدميزاد و بشر
|
از فرشته نيمى و نيمى ز خر
|
نيم خر، خود مايه سفلى بود
|
تا كدامين غالب آيد در نبرد
|
زين دو گانه تا كدامين برد نرد
|
دكتر كارل مى گويد:
بسيارى از افراد امروزى آن قدر به زندگى حيوانى نزديك اند كه
مطلقا جوياى ارزش هاى مادى هستند. بدين جهت ، زندگى آنان خيلى كم مايه تر از
حيوانات است ، زيرا فقط ارزش هاى معنوى مى تواند به ما روشنايى و شادى ببخشد.
هر كس بايد در لحظه اى زندگى خود، بين دو راه مادى و انسانى يكى را انتخاب كند،
يعنى پيروى از قانون تعالى روانى را يا رد كند يا بپذيرد.
تعالى روانى در طول تكامل هر فردى ، نه تنها يك قانون اصلى زندگى انسانى ، بلكه يكى
از خصايص آن است .(
160)
حيوانى در صورت انسان