درسهايى براى زندگى
بهترين درسها همان است كه انسان از آنها در زندگانى خويش بهره برمىدارد. ائمه
هدىعليهم السلام آموزشهاى زندگى بخش فراوانى ارائه دادهاند كهاگر ما به فهم آنها
نايل شويم نيكبخت ترين مردم در دنيا و نزديك ترينآنها به خشنودى خداوند در آخرت
خواهيم بود. در آنچه كه ذيلاً نقلمىشود به تأمل در باره پارهاى از سخنان امام در
اين عرصه مهم خواهيمپرداخت:
"تا آنجا كه تحمّل دارى، در خواست و سؤال مكن، زيرا براى هر روزى،رزق جديد است و
بدان كه پا فشارى و اصرار در سؤال و كمكخواستن هيبتانسان را از بين مىبرد وباعث
رنج و سختى مىگردد. صبر پيشه كن تا خداونددرى بروى تو بازكند كه گذشتن از آن براى
تو سهل و آسان باشد. چه نزديكاست خداوند كارساز به انسان درمانده، وامنيّت و آسايش
به شخص فرارىترسان، پس شايد غيرتها نوعى از تأديب الهى باشد. و بهرهها و
نصيبهامراتبى است، پس بر چيدن ميوهاى كه نرسيده است عجله مكن، چرا كه دروقت مناسب
آنرا بدست خواهى آورد. وبدان، تدبير كننده كارت بوقتى كهكارت را اصلاح كند آگاهتر
است، به اختيار او در همه امور خود كه بنفع توستاطمينان كن، و در بر آوردن حاجات
خود قبل از رسيدن وقت آن، عجله منماكه قلب و سينهات، تنگ مىشود، و يأس بر تو چيره
مىشود. و بدان كه ازبراى بخشش، اندازه و مقدارى است كه اگر از آن فزونى يابد،
اسراف خواهدبود و از براى مدارا و احتياط اندازهاى است كه هر گاه از آن بيشتر شود،
جبنو ترس است و از براى اقتصاد و ميانه روى مقدار است كه زيادتر از آن بخلاست و
شجاعت را مقدارى است كه افزون آن تهوّر و بىباكى است و ازتيزهوش آرام بر حذر
باش".(76)
"بهترين برادران تو كسىاست كه گناهت را فراموش كرد و نيكىترابهخويش يادآورد.
سستحيلهتريندشمنان كسىاست كه دشمنى خويشرا آشكار ساخت".
"زيبائى چهره، جمال برون است و زيبايى عقل جمال درون است"
"سزاوارترين مردم به محبّت كردن، كسى است كه از او اميد محبّت كردندارند."
"پليديها در خانهاى قرار داده شدند و دروغ كليد آن خانه است".
"نادانى دشمن است، و حلم حكومت، و راحتى دلها را نشناخت آن كهحلم، پارههاى اندوه
صبر و دشمنى را به وى جرعه جرعه نچشاند."
"هر كه بر پشت باطل سوار شد، در سراى پشيمانى فرود آمد."
"تقديرهاى غالب با كشمكش دفع نگردند، و ارزاق نوشته شده را به آزنتوانند بدست آرند،
و با امساك نتوان آنها را دفع گرداند".
"عطاياى )شخص( كريم تو را پيش او خوب جلوه مىدهد و بدونزديكت مىسازد، و عطاياى
)شخص( فرو مايه تو را از او دور مىكند و بهنزدش منفورت مىسازد".
"هر كه پارسايى خوى او باشد و كرم سرشت او و بردبارى عادت اودوستانش زياد گردد و
تمجيد بر او فراوان، و با ستايشهايى نيكويى كه از اومىكنند بر دشمنانش پيروز
مىشود."
در تشويق به روزه گرفتن و نماز شب خواندن فرمود:
"شب زندهدارى گواراتر از خواب است و گرسنگى در خوبى خوراكفزايندهتر."(77)
"مؤمن براى مؤمن بركت است و بر كافر حجّت."
"دل احمق در دهان اوست و دهان حكيم در دل او."
"توجّه به رزقى كه برايت تضمين شده، تو را از كار واجبت باز ندارد".
"هيچ عزيزى از حق جدا نشد جز آنكه خوار شد، و خوارى حق رانگرفت مگر آنكه سر فراز
شد."
"دوست نادان، مايه رنج است."
"دو خصلت است كه والاتر از آنها چيزى نيست: ايمان به خداوند و سودرساندن به
برادران".
"گستاخىفرزند بر پدر، در كوچكى، منجر بهعاق شدندر بزرگىاش شود."
"اظهار شادمانى در برابر شخص غمزده، بى ادبى است."
"بهتر از زندگى چيزى است كه اگر از دستش بدهى، زندگى را منفور دارىو بدتر از مرگ
چيزى است كه چون بر تو فرود آيد مرگ را محبوب شمارى".
"رياضت دادن نادان و ترك دادن معتاد از چيزى كه بدان عادت كرده،خود معجزه است."
"تواضع نعمتى است كه بر آن حسد نبرند."
"آدمى را طورى گرامى ندار كه بر او سخت بگذرد."
"هر كه برادرش را نهانى اندرز داد او را آراسته و آن كه در برابر ديگرانشپند گفت،
زشتش ساخته".
"هيچ بلايى نيست مگر اينكه براى خدا در پيرامون آن نعمتى است."
"چه زشت است براى مؤمن گرايشى كه او را خوار مىكند."(78)
آن حضرت فرمود:
"پارساترين مردم كسى است كه به هنگام بر خورد با امور شبهه ناكبازايستد، عابدترين
مردم كسى است كه فرايض را بر پاى دارد، زاهدترينمردم كسى است كه از حرام دست شويد،
سخت كوش ترين مردم كسى استكه گناهان را ترك گويد."
"شما در عمرهاى كاسته شده و روزهاى شمرده شده )اندك( هستيد،ومرگ ناگهان سر مىرسد.
هر كه تخم نيكى بكارد خوشى بدرود، و آن كه تخمبدى بكارد پشيمانى بدرود. هر زارعى
را همان چيزى است كه مىكارد، كندكار را بهره از دست نرود، و آزمند آنچه را كه
برايش مقدّر نيست به دستنياورد.هر كه به خيرى رسد خدايش داده و هر كه از شرّى در
امان نگاه داشتهشود، خدايش نگاه داشته."
در نامه مباركش به ابن بابويه فقيه مشهور، فرموده است: "امّا بعد،تو را اى پير و
معتمد و فقيهم، ابو الحسن على بن حسين قمى، كه خدايتبراى كسب خشنوديهايش تو را
موفّق بدارد و به رحمت خويش از صلبتو فرزندانى صالح عطايت فرمايد، سفارش مىكنم به
تقواى خدا و بر پاىداشتن نماز و پرداخت زكات كه نماز از مانعان زكات پذيرفته نشود.
و تو را سفارش مىكنم به آمرزش گناه، و فرو خوردن خشم، و صلهرحم وهمدلى با
برادران، و كوشش در )جهت رفع( نيازهاى ايشان درسختى وآسانى، و بردبارى در برابر
نادانان، و نفقه در دين، و تربيت دركارها و رعايت قرآن، و خوشخويى، و امر به معروف
و نهى از منكر كهخداوند عزّ و جلّ فرمود:
)لَا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِن نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ
مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاَحٍ بَيْنَالنَّاسِ وَمَن يَفْعَلْ ذلِكَ ابْتِغَاءَ
مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً(79)).
"در بسيارى از راز گويى اينان هيچ چيزى نهفته نيست مگر آنكه به صدقهامر كند يا
نيكى يا اصلاح ميان مردم، و آن كسى كه از پى خشنودى خدا اين كاررا بكند بزودى
پاداشى بزرگ عطايش فرماييم."
و دورى از تمام زشتيها. و بر تو باد گزاردن نماز شب )سه بار ايندستور را تكرار
فرموده( و هر كه نماز شب را كوچك انگارد از ما نيست.
پس به وصيّت من عمل كن و شيعيانم را بگو تا بدان وادار شوند. و برتو باد انتظار فرج
كه پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: "برترين اعمال امّت من، انتظارفرج است"، شيعيان
ما همواره در اندوه خواهند بود تا آنكه فرزندم ظهوركند همان كه پيامبرصلى الله عليه
وآله بدو مژده داد كه زمين را از عدل و داد پر مىكندپس از آنكه از ستم وبيداد پر
شده باشد.
پس اى پيرو و شيعه من شكيبا باش و همه شيعيانم را به شكيبايىفرمان ده كه: )إِنَّ
الْأَرْضَ للَّهِِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ
لِلْمُتَّقِينَ(80))."زمين از آن خداست، آن را به هر كه از بندگانش خواهد به ميراث
دهد،وفرجام از آنِ پرهيزكاران است."
و درود بر تو و بر تمام شيعيانم و رحمت و بركات خدا بر ايشان باد.
خدا ما را بس است چه خوب وكيل و چه خوب سر پرست و چهخوب ياورى است."(81)
دعا: استراتژى مبارزه
دعاهاى مأثور از خاندان وحىعليهم السلام همواره به عنوان استراتژى مبارزهبر ضدّ
تمام انواع فسادهاى فرهنگى، اجتماعى، سياسى و... بوده است.مگر نه اينكه دعا قلب را
به پروردگار نزديك مىكند.؟ و روح مؤمن رابه آفاق معرفت خدا به تعالى مىبرد؟ هر
گاه معرفت انسان به خدا فزونىمىگيرد. ايمان او به خدا بيشتر مىشود و - در نتيجه
- تعهد او به تعاليماسلامى بيشتر مىشود، يكى از برجستهترين مصاديق اين تعاليم،
انقلاببر ضد طاغوتيان و صبر و پايدارى در رويارويى با آنان و تسليم نشدن دربرابر
ابزارهاى بيم دهنده و اميدوار كننده وگمراهكننده ايشان است...
كلمات دعا در نزد اهل بيت، كه آن را از رسول خداصلى الله عليه وآله به
ميراثبردهاند، چونان پر مايهترين گنج و قيمتى ترين غنيمت است. دعا در نزدآنان
دايرة المعارفى است الهى. در آنها آيات حكمت و شيوههاى تربيتوآگاهيهاى سياسى و
ديدگاههاى فرهنگى را مىتوان پيدا كرد.
دعايى كه امام حسن عسكرىعليه السلام به اهل قم آموخت و همچون يكمنشور سياسى و
سندى جهادى و استراتژى براى حركت و شيوهاى مكتبىدر آن برهه حساس منتشر شد، امروز
از گنجينههاى اهل بيت قلمدادمىشود، سزاوار است كه ما شبانه روز به خواندن و تأمّل
در اين دعابپردازيم، تا شناخت و يقين و ثبات قدم و هدايت بيشترى فراچنگخويش
بياوريم. اينك بگذاريد با هم عبارات اين دعا را زمزمه كنيم و درآنها ژرف بينديشيم:
"سپاس خداى را به خاطر شكر نعمتهايش، و طلب افزونى آنها، وجلبروزىاش، و طلب خالص
شدن براى او و در او نه ديگرى، و پناه از ناسپاسى وكفرپيشگى در عظمت و بزرگى او،
سپاس كسى كه مىداند هر نعمتى كه به او مىرسد ازجانب پروردگارش است و هر كيفرى كه
به او مىرسد به خاطر بدكردارى اوستوخدا درود فرستد بر محمّد، بنده وپيامبرش و
برگزيده خلقش و وسيله )پيوند(مؤمنان به رحمتش، و)نيز( درود بر تبار پاك او وواليان
كار او".
"خدايا! تو خود )مردم را( به فضل خويش دعوت كردى، و به خواندنتفرمودى، واجابت دعا
را براى بندگانت ضامن شدى، و نااميد نكردى كسى را كهخواسته خود را بر تو عرضه كرد.
و با حاجت خود قصد )در گاه( تو را كرد، ودستىخواهشگر را از عطاى خويش تهى باز
نگرداندى، و از عطاى بى عوض خويش نااميدپس نزدى، و هر كه به سوى تو كوچيد تو را
نزديك بيافت، و هر كه بر تو وارد شدموانع سر راه او را برداشتى...".
"معبودا! و اينك من با خواسته خود )در گاه( تو را قصد كردم، و در فضل تو رادست
خواهشم كوبيد، و قلبم با خشوع و خوارى با تو راز ونياز مىگويد، و همخود تو را
بهترين شفيع خويش به درگاهت يافتم، تو خواهش مرا مىدانى پيش ازآنكه به انديشهام
خطور كند يا در خاطرم راه يابد، پس خدايا خواستهام را بهاجابت وصل كن، و خواهش
مرا با رسيدن به حاجتم قرين گردان".
"خدايا! كژى فتنهها ما را در بر گرفت، و سرپوش حيرت بر ما چيره گشت،و فرو مايگان و
حقيران ما را درهم كوفتند، و آنان كه در دين توبه ايشان اطميناننبود بر ما حاكم
شدند، و آن كه حكم تو را معطل گذارد كارهاى ما را به ستم ربود، ودر نابودى بندگانت
و در تباه ساختن ديارت كوشيد...".
"خداوندا! فيىء ما پس از تقسيم دست به دست گشت، و امارت ما پس ازمشورت ياوه شد، و
پس از انتخاب امّت به منزله ميراث در آمديم، آنگاه باسهميتيم و بيوه زنان )اسباب(
موسيقى و نوازندگى خريدارى شد، و در گزينش مؤمناناهل ذمه اختيار دار شدند. و فاسق
هر قبيله كارهاى آنان را بر عهده گرفت، پسمدافعى ايشان را از هلاكت باز ندارد، و
پاسبانى به ديده رحمت به آنها نَنِگرد، آنكه داراست جگرى سوخته از تشنگى را سير
نكند، ايشان صاحبان متاعىاندكند درسرايى تباه شده، و طلايهدارانمسكنت و
بيچارگىاند، و خلفاى اندوه و ذلّت...".(82)
"معبودا! كشتِ باطل درو شد، و نهايت آن در رسيد، و ستونهاى آن استوارىيافت،
وپارههايش فراهمآمد، وجوانهاش زود سر برزد، وشاخهاشباليدن گرفت..." "خداوندا!
دروگرى از حق براى او بيار تا تنهاش را درهمكوبد، وساقهاش رادرهمشكند، و كوهانش
را ازهمبدرد، و بينىاش را بر خاك مالد تا باطل با آنسيماى پليدش نهان گردد، و حق
با آن زيور زيبايش پديدار شود".
"خدايا! براى ستم پشتوانه برجاى مگذار مگر كه ويرانش سازى، وسپرى برجاى منه مگر كه
آن را بدرى، و وحدت كلمهاى قرار مده مگر كه پراكندهاش كنى، ولشكرى مجهز براى آن
مگذار مگر كه خوارش كنى، و ستونى بر قرار مدار مگر كهآن را فروريزى، و بالابرنده
درفشى براى آن باقى مگذار مگر كه سر نگونش سازى،و سر سبزى قرار مده مگر كه خشكش
گردانى".
"خدايا! پس خورشيدش را درهم بپيچ ونورش را ببر، ونامش را محو كن، و بهحق شَرِّ
آنرا بِكَن، وسپاهيانش را پراكندهساز، ودلهاىياورانشرا آكندهاز هراس كن".
خداوندا! دنبالهاى از آن )باطل( باقى مگذار مگر نابودش كنى، و نه بنيهاى جزآنكه
با خاك يكسانش نمايى، و نه حلقهاى جز آنكه آنها را در هم بكوبيش، و نهسلاحى جز
آنكه كندش گردانى، و نه مركوبى مگر آنكه هلاكش كنى، و نه بر دوشدارنده پرچمى جز
آنكه سرنگونش داراى".
"بار خدايا! يارانش را پس از پيوستگى از هم گسسته دار، و پس از همسخنىپراكنده شان
فرماى، وپس از چيرگى امّت سر افكنده وخوارشان بدار، و از)سيماى( روز )گرم و درخشان(
عدل و داد براى ما، نقاب برگير، و آن را جاودانهبه ما بنمايان بى آنكه ظلمتى در آن
باشد، نورى بى آنكه تيرگى با آن باشد، و ابر )پربارانِ( آن را بر ما پياپى بباران،
و بركتش را بر ما فرود آر، و او را بر دشمنانشچيرگى بخش و بر آنان كه با او سر
ستيز دارند يارىاش فرماى".
"خداوندا! حق را آشكارى ده، و تاريكى فراگيرستم و سپاهى حيرت را به اوروشن و نورانى
كن. خداوندا! دلهاى مرده را بدو جان بخش، وخواستهاى گوناگونو آراى پراكنده را به
او جمع كن، و حدود ضايع شده و احكام وانهاده )دينت( را بدوبر پاى دار، و شكمهاى از
گرسنگى بر آمده را بدو سير كن، و بدنهاى نا توان وخسته را بدو، راحتى بخش، همچنانكه
ما را به خواندن او توفيق عنايت كردى، وغافلان را از اطراف او دور فرمودى، و در
دلهاى، مهر او و اميد و خوش گمانى به اورا براى اقامه احكامش جاى دادى".
"پروردگارا بهترين يقينها را در باره او براى ما )به ارمغان( آور، اى آن كهتحقّق
بخشنده گمانهاى نيكى، و تصديقكننده آرزوهاى به تأخير افتادهاى.
خدايا! دروغ كسانى را كه در باره او با تو به ستيز برخاستند ظاهر كن، و بهواسطه او
گمانهاى كسانىرا كه از رحمت تو مأيوس و نااميد گشتهاند، باطل فرماى".
"بارالها! ما را يكى از اسباب او و يكى از پرچمهاى او و يكى از دژهاى او قرارده،
چهرههاى ما را به زينت يافتن او شاداب و زيبا گردان، و ما را به نصرت اوارجمند
بدار، و نيّت ما را نيكو كن تا ما را براى او، بدو پيروز گردانى، وحسودانو آنان را
كه چشم انتظار رسيدن به پشيمانيها و عقوبتها بر ما هستند به غمِ ما شادمكن، تو خود
بى گناهى ما را مىبينى، و دل ما را كه هيچ كينهاى از آنان در خودنگرفته و آرزوى
وقوع بلا بر آنان را ندارد، نظارهگر هستى، حال آنكه اينان در بارهما پىفرصت
مىگردند، تا چون غافل شديم بر ما يورش آورند".
"خداوندا! تو ما را از خودمان آگهى دادى، و به عيبهاى نهانمان بينا فرمودى،
مامىترسيم همين آشكارى اجابت تو ما را از تو غافل بدارد، حال آنكه تو بر آنان
كهسزاوار نيستند مىبخشى، و بر خواهشگران آغازگر نيكى واحسانى، پس برحسب كرم و
بخشش وفضل وامتنان خويشكار مارا راستآور كه تو هر چه خواهىكنى و آنچه خواهى حكم
دهى، ما به تو روى كردهايم واز گناهان خود )به درگاه تو(توبه آوردهايم".
"پروردگارا! آن كه به تو مىخواند، و بنده تو كه به قسط قيام مىكند، محتاجرحمت
توست، و نيازمند يارى تو بر طاعت، چون آغاز نعمت خويش بودى بر او،و جامههاى كرامت
خويش را تو خود بر قامت او پوشاندى، و محبّت طاعتخويش را بر او افكندى، و از محبّت
خود گامهايش را در دلها استوارى دادى، و او رابر كارهايى كه اهل زمانش از آنها چشم
پوشيدند توفيق عمل ارزانى كردى، و او رافريادرَس بندگان ستمديده قرار دادى، و ياور
كسانى كه جز تو يارى نيافتند،وزندهكننده احكام وانهاده از كتابت، و بر افرازنده
پرچمهاى دينت و سنّتهاىپيامبرت كه سلام وصلوات ورحمت وبركات تو بر او وخاندانش
باد، قرارش دادى".
"پس خداوندا او را از عذاب و بلاى تجاوز گران در دژى استوار محافظتفرماى، و دلهاى
پراكنده دين جويان را به نورش روشنايى بخش، و بهترين چيزى راكه به قيام كنندگان به
عدل و دادت از پيروان پيامبران، رساندى به او نيز برسان".
"بار الهى! خوار كن به واسطه او كسى را كه در رجوع به محبّت تو با اوهمكارى
نمىكند، و آن را كه به دشمنى با او برخاسته است، و با سنگ كوبندهخويش بر آن كه در
صدد قيام عليه آئينت بكوب و آنرا ذليل و خوار گردان وخشمگيربر آن كه به خونخواهى
او بر نمىخيزد و يارى نمىرساند، در حالى كه او به خاطر توبا خويشان و بيگانان در
ستيز ودشمنى مىافتد كه البته اين منّتى است از جانب توبر او نه از او بر تو".
"كردگارا! پس همچنانكه او جان خويش را در راه تو آماج بيگانگان قرار داد،و در حمايت
از مؤمنان براى تو خون خويش را تقديم كرد ، وشرّ نافرمانان مرتد رادفع كرد تا آنجا
كه گناهانى كه آشكارا مىكردند پنهان )و نابود( كرد و آنچه را كهعالمان ترك كرده
بودند، در حاليكه خداوند از آنها پيمان گرفته بود بر مردمآشكارش سازند و نهانش
ندارند، ظاهر گرداند و مردم را خواند كه تنها تو را بهطاعت اختصاص دهند و از
آفريدههايت براى تو نيازى نگيرند كه فرمانش برتر ازفرمان تو باشد، با آن تلخيهاى
سخت و خونبار كه با حواس دلش جرعه جرعهنوشيد، واندوه و غمهايى كه بر او دست داد، و
رويدادهاى مهم بر او هراس انداختندوغصههاى گلوگير او شد كه گلوها از فرو دادنش
ناتوان گشتند، و هيچ كسى بر اومهربانى نكرد، از بينندگانى كه به كارى از كارهاى تو
مىنگريستند، ودستى بهدگرگون كردن آنها و باز گرداندن آن به حريم محبّت تو بلند
نشد".
"پس خدايا! او را به يارى خودت پشتگرم فرما، و توانايى او را در آنچه ازانجام آن
باز مانده، مثل طرد آنان كه در حريم تو خيمه زدهاند، بيفزاى و از تأييدخويش در
نيرو و قدرت او توانايى قرار ده، و ما را از أنس به او رميده مكن، و او راپيش از
رسيدن به آرمانش كه همان فراگير كردن صلاح و راستى در همكيشانخويش و ظاهر كردن عدل
و داد در امّتش مىباشد، نميران".
"پروردگارا! به خاطر استقبالى كه از قيام به فرمان تو نشان داد، جايگاهش رادر روز
رستاخيز و الا گردان، و پيامبرت، محمّدصلى الله عليه وآله، را كه درود تو بر او
ودودمانش باد، به ديدارش و نيز ديدار كسانى كه از دعوت او پيروى كردند شاد بدار،و
به خاطر آنچه از او ديدى، مثل قيام به فرمانت پاداش او را كامل عطا كن، و او رادر
زندگىاش به خود مقرب فرما، و به خوارى ما به واسطه دورى او رحمت آر،و اگر او را از
دست داديم به ضعيفى ما در برابر كسانى كه به همراهى او )قائم( آنهارا سركوب كرديم و
دست كسانى كه ما بر آنها چيره گشتيم تا از نافرمانى او دورشانسازيم، بر ما دراز
گشت، رحم كن و به تفرقه ما پس از الفت ووحدت در زير سايهحمايت او رحم آر، و به
حسرت ما هنگام فرياد خواهى از او در جايى كه ما را ازيارى او باز نشاندى، ترحّم
فرما".
"بار خدايا! او را از آنچه بر او بيم مىرود ايمن و آسوده قرار ده، وتيرهاىنيرنگ
را كه از سوى بد كرداران به سوى او و همكارانش وياورانش بر طاعتپروردگارش، آنان كه
سلاح و دژ و پناهگاه و اُنس او گردانيدهاى، دور گردان. كسانىكه از زن و فرزند
خويش دست شستند، واز وطن خود رخت بربستند، وبستر نرمرا رها كردند، و از تجارت خود
چشم پوشيدند، و زندگيشان را دستخوش زيانساختند، و بى آنكه از سرنوشت خود بگريزند
جمع و انجمن خود را رها كردند، وبا بيگانگان كه مددكارشان بودند در آميختند، و
بستگان نزديك خود را كهروياروىآنها ايستادند، ترك گفتند، وپساز پشت كردن
وگسستندر طول عمرشان،دو باره گردهم آمدند، و اسباب متصل به متاع اندك دنياى گذران
را از هم بريدند".
"پس خداوندا! آنهارا در امنحرز وسايه حمايت خويش بگير، وخشم بندگانىكه به دشمنى
آهنگ آنها را كردهاند از ايشان باز بدار، و به خاطر دعوت ايشانكفايت و يارى خود
را بر آنها تمام فرما، و به پشتيبانى و نصرتت آنان را تأييد فرماو با )حق( آنان
)باطل( كسانى كه مىخواهند نور تو را خاموش كنند، نابود فرما".
"پروردگارا! به واسطه آنها سراسر آفاق و اقطار جهان را از عدل و داد ورحمتو فضيلت
آكنده فرما، و مطابق كرم و بخشش خود تلاش آنها را پاس بدار، از همانسپاسى كه به
بندگانت كه به عدل و داد قيام كردند ارزانى داشتى، و از پاداش خويشآن را بر ايشان
ذخيره فرما تا به واسطه آن مراتبشان والا گردد، كه تو هر كار كهخواهى كنى و هر چه
خواهى حكم دهى...".(83)