توجيه نظام موجودات
مطالبى كه تحت عناوين گذشته بيان كرديم همه مقدمه توجيه نظام موجودات
بود از مطالب گذشته معلوم شد كه نتيجه برخى از نظريهها نفى وجوب و ضرورت
نظام موجودات بود و نتيجه برخى اثبات آن و طرفداران نظريه ضرورت نظام
موجودات نيز يك دسته نبودند بلكه برخى آن نظام را مؤلف از ضرورت بالذات و
ضرورت بالغير مىدانستند و برخى تمام اين نظام را از ضرورات بالغير مؤلف
مىدانستند .
مجموع آراء دانشمندان را در توجيه ضرورت و لا ضرورت نظام موجودات
مىتوان اينطور خلاصه كرد :
هيچ ضرورت و وجوبى بر موجودات حكمفرما نيست زيرا قانون عليت و معلوليت
عمومى غلط است و پديد آمدن و از بين رفتن موجودات بحسب صدفه و اتفاق است .
قائلين به صدفه و اتفاق كه منكر نظام جهان و منكر مبدا جهان بودهاند .
نظام موجودات نظام ضرورى و وجوبى نيست زيرا هر چند قانون عليت صحيح است
ولى قانون جبر على و معلولى باطل است .
گروهى از متكلمين .
نظام موجودات نظام ضرورى و جبرى نيست زيرا هر چند قانون عليت و قانون
جبر على و معلولى صحيح است ولى تاثير علت در وجود و در ضرورت معلول تنها در
حدوث معلول است و هيچ چيزى بقاء و لا بقاء معلولات را ايجاب نمىكند.
كسانى كه معلول را در حدوث نيازمند بعلت مىدانند نه در بقا و جبر خود
بخودى را نيز نفى مىكنند .
وجود نظامى ندارد كه ضرورى يا لا ضرورى باشد زيرا وجود حقيقتى است واحد
محض و آن حقيقت واحد واجب بالذات است
عدهاى از عرفا .
نظام موجودات نظام وجوبى و ضرورى است زيرا قانون عليت عمومى و قانون جبر
على و معلولى و اصل نيازمندى معلول بعلت در بقا معتبر است و اين نظام از
وجوب ذاتى و وجوب غيرى تاليف يافته است زيرا سلسله منظم علل و معلولات قائم
بذات واجب الوجود است كه علتبالذات است
حكماء الهى از قبيل ارسطو و ابن سينا و فارابى و غيرهم .
نظام موجودات نظام وجوبى و ضرورى است زيرا قانون عليت عمومى و قانون جبر
على و معلولى معتبر است و معلول هر چند در بقاء نيازمند بعلت نيست ولى باقى
ماندن معلول تا نيامدن علت زايل كنند خود بخود و جبرى است و اين نظام از
وجوب بالذات و وجوب بالغير تاليف يافته و سلسله علل منتهى مىشود بمحرك اول
كه ذات واجب الوجود است
برخى از دانشمندان الهى جديد .
نظام موجودات نظام ضرورى و وجوبى است زيرا قانون عليت عمومى و قانون جبر
على و معلولى معتبر است و هر چند معلولات در بقا محتاج بعلت نيستند ولى
بقاء آنها جبرى و خود بخودى است و اين نظام تماما از ضرورت بالغير تاليف
يافته است زيرا سلسله علل و معلولات نامتناهى است .
ماديين جديد .
ما در اينجا نظريه قائلين به صدفه و اتفاق را كه منكر قانون عليت عمومى
هستند از نظريه متكلمين كه تنها جبر على و معلولى را منكرند و از نظريه
تمام آنكسانى كه الهى و مادى معلول را تنها در حدوث نيازمند بعلت مىدانند
مجزا ساختيم و بصورت نظريه علىحده بيان كرديم و البته بر اهل فن پوشيده
نيست كه لازمه نفى جبر على و معلولى و همچنين لازمه نفى نيازمندى معلول
بعلت در بقا همانا نفى قانون عليت و معلوليت و قول به صدفه است و ما قبلا
هم باين نكته اشاره كردهايم و در مبحث علت و معلول مفصل بيان خواهيم كرد
على هذا اين تجزيه در اينجا بر سبيل مماشات استيعنى بر طبق ادعاء طرفداران
اين نظريهها است كه از طرفى جبر على و معلولى يا نيازمندى معلول را بعلت
در بقا نفى مىكنند و از طرف ديگر خود را به قانون عليت عمومى مذعن
مىشمارند و قائلين به صدفه و اتفاق را منكر علم و ضد عقل قلمداد مىكنند و
الا اين نظريهها از نظريه صدفه و اتفاق قابل انفكاك نيست .
بهر حال لازمه ضرورى بودن نظام موجودات اينست كه هر حادثهاى كه در جهان
هستى واقع مىشود واقع شدنش حتمى و قطعى و خلاف ناپذير است و آن حادثه
رابطه ذاتى و تكوينى با ساير موجودات جهان دارد يعنى نسبتبه بعضى معلول و
نسبتبه بعضى علت و نسبتبه بعضى اشتراك در علل اوليه دارد و چون ارتباط آن
حادثه با ساير حوادث عالم ذاتى و تكوينى است مشخصات وجودى وى نيز ضرورى و
قطعى و خلاف ناپذير استيعنى آن حادثه كه فرضا رابطه زمانى و مكانى و وضعى
و اضافى و غيره با ساير موجودات دارد مثلا از لحاظ زمان بر بعضى مقدم و بر
بعضى مؤخر و با بعضى مقارن است و در هر لحظه از زمان نسبتبه بعضى از
موجودات از لحاظ مكانى دور يا نزديك و از لحاظ وضعى محاذى با بعضى و غير
محاذى با بعضى ديگر است همه اينها با در نظر گرفتن علل قطعى كه به حوداث
احاطه كرده است ضرورى و وجوبى است و محال است كه خلاف آنچه هست و واقع
مىشود واقع شود