مهر ورزيدن و دوست داشتن پيامبر خدا از اصولى است كه قرآن به آن دعوت مى كند، و يادآور مى شود كه علاقه ما به خدا و پيامبر (ص) بايد بالاتر از مهر ما نسبت به پدران و فرزندان و برادران و همسران و خويشاوندان باشد(1). و در آيه اى ديگر مودت «ذى القربى» را پاداش رسالت تلقى مى كند و مى فرمايد :
قُلْ لا اَسْئَلكُمْ عَلَيْهِ اَجْرَاً اِلاّ الْمَوَدَةَ فِى الْقُرْبى (2)
بگو من پاداشى جز مودت ذى القربى نمى خواهم.
در لسان قرآن ، خانه وحى و خانه هاى وابسته به آن از همان احترامى برخوردارند كه مساجد و خانه هاى خدا از آن برخوردار مى باشند، مساجد در فقه اسلامى ، براى خود موضوعى است كه احكام خاصى دارند، بيوت پيامبران و باالاخص بيت پيامبر گرامى و بيوت وابسته در برخى از احكام با مساجد يكسانند.
قرآن در باره خانه هاى پيامبران چنين مى فرمايد:
في بُيُوت اَذِنَ اللّهُ اَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَااسْمُهُ يُسَبِحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِ وَ الاْصال
خانه هايى كه خدا به ترفيع و تكريم و بردن نامش در آن، فرمان داده است ، و مردان خدا را در آن صبح و عصر تسبيح مى گويند.
مقصود از اين بيوت به تصريح پيامبر گرامى (ص) مساجد نيست بلكه خانه هاى پيامبران است . و فرمان به ترفيع خواه ظاهرى باشد خواه معنوى حرمت بيوت پيامبران را فريضه لازم مى داند.
جلالدين سيوطى ( 848 ـ 911 ) در تفسير خود به سندى از انس بن مالك نقل مى كند وقتى كه پيامبر خدا آيه « فى بيوت اذن الله » را تلاوت فرمود مردى برخواست و گفت مقصود از «بيوت» كه خدا به ترفيع آن فرمان داده است چيست؟
پيامبر خدا فرمود « بيوت الانبياء » خانه هاى پيامبران است ، سپس ابوبكر برخواست و در حالى كه به خانه على و فاطمه اشاره مى كرد گفت: اين خانه از همين بيوت است؟ پيامبر فرمود: از برترين و بارزترين آنها است.
تكريم بيوت پيامبران و بالاخص بيوت پيامبر گرامى ، به زمان خود اختصاص ندارد بلكه مسلمانان در طول زمان بايد در حفاظت و صيانت و مرمت و بازسازى آنها بكوشند، و با گرامى داشتن اين آثار ، به اصالتها و نشانها بقاء و پايدارى بخشند.
جاى تأسف است كه امت اسلامى پس از درگذشت پيامبر گرامى اين اصل را ناديده گرفته و شئون او را درباره خاندانش و بيت مسكونى فرزندانش رعايت نكردند، و بى حرمتى را نسبت به برخى از بيوت او روا داشتند ، و اين كار نكوهيده براى يك محقق تاريخ پوشيده نيست ، تا آنجا كه متعصب ترين نويسنده معاصر « ابوالحسن ندوى » در برخى از آثار خود به اين نكته توجه نموده و مى گويد : پس از درگذشت پيامبر با فرزندان او رفتار درست انجام نگرفت.
كتابى كه هم اكنون در اختيار پژوهشگران تاريخ قرار مى گيرد، به تحليل گوشه اى از اين وقايع پرداخته است. و اسناد بى حرمتى به خانه وحى را از مصادر تاريخى گرد آورده ، و در آن داورى نموده است.
هر گاه نگارش تاريخ و تحليل وقايع با رعايت موازين اخلاقى و آداب اسلامى صورت پذيرد ، مايه بينايى امت اسلامى مى گردد، آنگاه بر وحدت اسلامى كمك مى كند، و از بد بينى گروهى نسبت به گروه ديگر مى كاهد، و روشن مى شود كه حساسيت گروهى نسبت به وقايع صدر اسلام بى دليل نبوده ، و اين گروه براى خود دلايل قاطع دارند، دلايلى كه در كتابهاى خود آنها وارده شده است .
اميد است اين اثر علمى و تاريخى كه به خامه دانشند محترم جناب آقاى حاج سيد ابوالحسن حسينى نگارش يافته و به گردآورى مدارك و مصادر اين واقعه پرداخته است گامى مؤثر ، در عقب زدن پرده ها از چهره حقايق تاريخى باشد.
« رَزَقَنَا اللّهُ تُوحيدَ الْكَلِمَة ، كَما رَزَقَنَا كَلِمَةَ التّوحيد »
قم ـ مؤسسه تحقيقاتى و تعليماتى امام صادق (ع)
جعفر سبحانى
26/1/1375 برابر 25 شوال 1416