بخشدوم مقام والاى پيامبر(ص) ، ويژگيها و اهداف او
متن:
«و اشهد ان ابى محمداً عبده و رسوله، اختاره و انتجبه قبل ان ارسله، و سماه
قبل ان اجتبله، و اصطفاه قبل ان ابتعثه، اذ الخلائق بالغيب مكنونة و بستر
الاهاويل مصونة، و بنهاية العدم مقرونة.
علماً من اللّه تعالى بمائل [بمآل] الامور، و احاطة بحوادث الدهور، و معرفة
بمواقع المقدور.
ابتعثه اللّه اتماماً لامره و عزيمة على امضاء حكمه و انفاذاً لمقادير حتمه.
فرأى الامم فرقاً اديانه، عكفاً على نيرآنها [و] عابدة لاوثانها، منكرة
اللّه مع عرفانها.
فانار اللّه بمحمد [صلى اللّه عليه و آله] ظلمها، و كشف عن القلوب بهمها و
جلى عن الابصار غممها.
و قام عن الناس بالهداية و انقذهم من الغواية و بصرهم من العماية.
و هداهم الى الدين القويم و دعاهم الى الطريق المستقيم، ثم قبضه اللّه اليه
قبض رأفة و اختيار و رغبة و ايثار، فحمد [صلى اللّه عليه و آله] عن [من] تعب
هذه الدار فى راحة، قد حف بالملائكة الابرار، و رضوان الرب الغفار، و مجاورة
الملك الجبار.
صلى اللّه على ابى نبيه و امينه على الوحى و صفيه و خيرته من الخلق و رضيه و
السلام عليه و رحمة اللّه و بركاته».
* * *
ترجمه:
و گواهى مىدهم كه پدرم محمد(ص) بنده و فرستاده او است، پيش از آنكه او را
بفرستد برگزيد، و پيش از آنكه او را بيافريند، براى اين مقام نامزد فرمود، و
قبل ار بعثتش او را انتخاب نمود.
در آن روز كه بندگان در عالم غيب پنهان بودند، و در پشت پردههاى هولانگيز
نيستى پوشيده و به آخرين سرحد عدم مقرون بودند.
اين به خاطر آن صورت گرفت كه خداوند از آينده آگاه بود، و به حوادث جهان
احاطه داشت، و مقدارت را به خوبى مىدانست.
او را مبعوث كرد تا فرمانش را تكميل كند، و حكمش را اجرا نمايد و مقدرات
حتمى اش را نفوذ بخشد.
هنگامى كه مبعوث شد، امتها را مشاهده كرد كه مذاهب پراكندهاى را
برگزيدهاند، گروهى بر گرد آتش طواف مىكنند، و گروهى در برابر بتها سر تعظيم
فرود آوردهاند،
و با اينكه با قلب خود خدا را شناختهاند، او را انكار مىكنند.
خداوند به نور محمد(ص) ظلمتها را برچيد، و پردههاى ظلمت را از دلها كنار
زد، و ابرهاى تيره و تار را از مقابل چشمها برطرف ساخت.
او براى هدايت مردم قيام كرد، و آنها را از گمراهى و غوايت رهائى بخشيد، و
چشمهايشان را بينا ساخت، و به آئين محكم و پابرجاى اسلام رهنمون گشت، و آنها
را به راه راست دعوت فرمود.
سپس خداوند او را با نهايت محبت و اختيار خود و از روى رغبت و ايثار قبض روح
كرد، سرانجام او از رنج اين جهان آسوده شد و هم اكنون در ميان فرشتگان، و
خشنودى پرودرگار غفار و در جوار قرب خداوند جبار قرار داد.
درود خدا بر پدرم پيامبر(ص) امين وحى، و برگزيده او از ميان خلائق باد، و
سلام بر او و رحمت خدا و بركاتش.
تفسير:
در اين بخش از كلام بانوى اسلام(س) نيز اشارات پرمعنائى به يك رشته از
مسائل مهم درباره شخص پيامبر(ص) شده است از جمله:
1- در نخستين تعبيراتش به گوهر ممتاز پيامبر(ص) اشاره مىفرمايد، چيزى كه در
ساير احاديث اسلامى نيز به آن اشاره شده است و در اينجا بحث مهمى مطرح است و آن
اينكه، آيا ساختمان وجودى پيامبر(ص) به كلى با ديگران متفاوت بوده است؟ و اگر
چنين است پس معصوم بودنش لازمه اين گوهر پاك است، و طبعاً افتخارى محسوب
نمىشود.
و اگر گوهرش متفاوت نيست پس اين تعبيرات در كلام بانوى اسلام چه هدفى را
تعقيب مىكند؟
حقيقت اين است كه افتخارات و مواهب پيامبران و امامان بخشى ذاتى و بخشى
اكتسابى است، و با توجه به اين تركيب بندى خاص بسيارى از سؤالات پاسخ گفته
مىشود.
به تعبير ديگر، خداوند حكيمى كه آن مأموريت عظيم را بر عهد پيامبرش مىگذارد
آمادگيهاى ذاتى به او مىبخشد: گوهرى ممتاز، هوشى سرشار، ارادهاى آهنين، عزمى
راسخ، و علمى وافر و تشخيصى صائب به او مىدهد، و گرنه از يك فرد ضعيف اين
رسالت بزرك ساخته نيست و نقض غرض خواهد شد.
و اين امر هرگز غير عادلانه نيست، همانگونه كه عضلات بازو نسبت به عضلات
ظريف پلكهاى چشم، فوق العاده متفاوت است، چرا كه مسئوليت يكى تكان دادن يك پلك
كوچك مىباشد، در حالى كه مسئوليت ديگرى بر داشتن بارهاى عظيم و كارهاى سنگين
است، و اگر غير از اين بود برخلاف عدالت بود.
اما با اين حالت چنان نيست كه گوهر ذاتى پيامبر(ص) ارده و اختيار را از او
سلب كند، او نيز قدرت بر گناه دارد، هر چند هرگز گناه نمى كند.
تعجب نكنيد بسيارى از مردم عادى نيز در برابر بعضى از گناهان همين حالت را
دارند، فى المثل هر كس توانائى دارد كه به صورت برهنه مادرزداد در برابر جمعيت
ظاهر شود، و يا قدرت دارد در يك شب سرد زمستانى بدون لباس در ميان برفها
بخوابد، ولى در عين حال جز افراد ديوانه چنين كارى را انجام نمى دهند.
پيامبران و امامام معصوم نيز در برابر همه گناهان چنين حالى را دارند. اين
نيز قابل توجه است كه معصومان به نسبت گوهر پاكشان مسئوليت سنگينترى دارند و
كمترين ترك اولى از آنها پذيرفته نيست.
و اين تعبير حضرت فاطمه(س) كه مىفرمايد:
«علماً من اللّه تعالى بمائل الامور و احاطة بحوادث الدهور».
اشاره به همين نكته است كه خداوند چون رسالت سنگين آينده پيامبر را مىدانست
گوهر او را چنين والا آفريد.
2- او براى تكميل او امر الهى آمده بود، و براى اجراى فرمانهاى تكوينى او.
اين تعبير پر معنى مىتواند اشارهاى به مسأله خاتميت پيامبر(ص) و نيز
اشارهاى به مسأله تكميل مواهب تكوينى از طريق تشريع و احكام الهى باشد (دقت
كنيد).
3- دختر گرامى پيامبر(ص) در اين فراز از سخنانش به وضع رقت بار امتها قبل از
بعثت اشاره مىكند كه چگونه در ظلمت خرافات گرفتار بودند، مجوس در برابر
آتشكدهها تعظيم مىكردند، و عرب در مقابل بتكدهها، و هر كدام از ملتهاى ديگر
نيز به نوعى از انحراف و پراكندگى گرفتار بودند.
و چه جالب مىفرمايد: «آنها در عين شناخت خدا منكر او بودند» كه اشارهاى
است گويا به مسأله «توحيد فطرى» كه در سرشت همه انسانها است.
4- در قسمت ديگرى از اين بيان به بركات وجود پيامبر(ص) و آثار قيام او اشاره
مىكند كه چگونه او ابرهاى تيره و تار اوهام را از افق دور ساخت و زنگار جهل و
خرافات را از آئينه دلها زدود، و پرده هائى كه بر چشمها افتاده بود و از مشاهده
حق مانع مىشد دريد، و به آئينى كه «صراط مستقيم» است و حد واسطى است ميان
افراطها و تفريطها، دعوت فرمود.
و براى درك عمق اين سخن بايد مقايسه دقيقى ميان وضع مردم در عصر جاهليت، و
بعد از ظهور اسلام كرد، تا اين واقعيت روشنتر گردد و بانوى اسلام(س) اين كار را
در خطبه خود فرموده است.
5- مرگ پرافتخار پيامبر(ص) يكى ديگر از مسائل قابل ملاحظهاى كه در اين فراز
از خطبه تاريخى بانوى اسلام(س) آمده است:
او كه مرغ بلند پرواز روحش ساليان دراز در قفس تن در اين دنياى فانى زندانى
و گرفتار بود، بعد از اداى رسالت، و انجام مسئوليت خود، قفس را شكست و به سوى
كوى دوست پر كشيد، و در هواى سر كويش پروبال زد، و در ميان فرشتگان والا مقام
آسمان جاى گرفت!
بخش سوم اهميت كتاب اللّه و اسرار و فلسفه احكام
ثم التفتت الى اهل المجلس و قالت:
«انتم عباداللّه نصب امره و نهيه، و حملة دينه و وحيه، و امناء اللّه على
انفسكم، و بلغاؤه الى الامم.
و زعيم حق له فيكم، و عهد قدمه اليكم.
و بقية استخلفها عليكم كتاب اللّه الناطق، و القرآن الصادق، و النور الساطع،
و الضياء اللامع، بينة بصائره، منكشفة سرائره، متجلية ظواهره، مغتبط به اشياعه،
قائد الى الرضوان اتباعه، مؤد الى النجا استماعه، به تنال حجج اللّه المنورة، و
عزائمه المفسرة، و محارمه المحذرة، و بيناته الجالية و براهينة الكافية، و
فضائله المندوبة و رخصه الموهوبة و شرايعه [شرائعه] المكتوبة.
فجعل اللّه الايمان تطهيراً لكم من الشرك، و الصلاة تنزيهاً لكم عن الكبر، و
الزكاة تزكية للنفس، و نماء فى الرزق، و الصيام تثبيتاً للاخلاص، و الحج
تشييداً للدين، و العدل تنسيقاً للقلوب، و طاعتنا نظاماً للملة، و امامتنا
اماناً من الفرقة [للفرقة]، و الجهاد عزاً للاسلام، و الصبر معونة على استيجاب
الاجر، و الامر بالمعروف مصلحة للعامة، و بر الوالدين و قاية من السخط، و صلة
الارحام منماة للعدد، و القصاص حقناً للدماء و الوفاء بالنذر تعرضاً للمغفرة و
توفية المكاييل و الموازين تغييراً للبخس، و النهى عن شرب الخمر تنزيهاً عن
الرجس، و اجتناب القذف حجاباً عن اللعن و ترك السرقة ايجاباً للعفة و حرم اللّه
الشرك اخلاصاً له بالربوبية.
«فاتقواللّه حق تقاقه و لا تموتن الا و انتم مسلمون».
و اطيعوا اللّه فيما امركم به ونها كم عنه، فانه «انما يخشى اللّه من عباده
العلماء».
* * *
ترجمه:
سپس رو به اهل مجلس كرد و مسئوليت سنگين مهاجران و انصار را برشمرد و فرمود:
شما اى بندگان خدا! مسئولان امر و نهى پروردگار و حاملان دين و وحى او
هستيد، و نمايندگان خدا بر خويشتن، و مبلغان و به سوى امتها مىباشيد.
پاسدار حق الهى در ميان شما، و حافظ پيمان خداوند كه در دسترس همه شماست و
آنچه پيامبر(ص) بعد از خود در ميان امت به يادگار گذارده «كتاب اللّه ناطق» و
قرآن صادق، و نور آشكار و روشنائى پرفروغ او است.
كتابى كه دلائلش روشن، باطنش آشكار، ظواهرش پر نور، و پيروانش پرافتخار.
كتابى كه عاملان خود را به بهشت فرا مىخوند، و مستمعينش را به ساحل نجات
رهبرى مىكند.
از طريق آن به دلائل روشن الهى مىتوان نائل گشت، و تفسير واجبات او را
دريافت، و شرح محرمات را در آن خواند، و براهين روشن و كافى را بررسى كرد، و
دستورات اخلاقى و آنچه مجاز و مشروع است در آن مكتوب يافت.
سپس افزود:
خداوند «ايمان» را سبب تطهير شما از شرك قرار داده.
و «نماز» را وسيله پاكى از كبر و غرور.
«زكات» را موجب تزكيه نفس و نمّو روزى.
«روزه» را عامل تثبيت اخلاص .
«حج» راوسيله تقويت آئين اسلام .
«عدالت» رامايه هماهنگى دلها.
«اطاعت» را باعث نظام ملت اسلام.
«و امامت» ما را امان از تفرقه و پراكندگى.
«جهاد» را موجب عزت اسلام.
«صبر» و شكيبايى را وسيلهاى براى جلب پاداش حق.
«امر به معروف »را وسيلهاى براى اصلاح تودههاى مردم.
«نيكى به پدر ومادر» را موجب پيشگيرى از خشم خدا.
«صله رحم» را وسيله افزايش جمعيت و قدرت.
«قصاص» را وسيله حفظ نفوس.
«وفاء به نذر» را موجب آمرزش .
«جلوگيرى از كم فروشى» را وسيله مبارزه با كمبودها.
«نهى از شرابخوارى »را سبب پاكسازى از پليديها.
«پرهيز ازتهمت ونسبتهاى ناروا» را حجابى در برابر غضب پروردگار.
«ترك دزدى »را براى حفظ عفت نفس و،
«تحريم شرك »را براى اخلاص بندگى و ربوبيت حق.
اكنون كه چنين است تقواى الهى پيشه كنيد،و آنچنانكه شايسته مقام اواست از
مخالفت فرمانش بپرهيزيد، و تلاش كنيد كه مسلمان از دنيا برويد.
خدا را در آنچه امر يا نهى فرموده، اطاعت كنيد-و راه علم و آگاهى راپيش
گيريد - چرا كه:
از ميان بندگان خدا، تنها عالمان و آگاهان ازاو مىترسند و احساس مسوليت
مىكنند.
* * *
تفسير:
در اين بخش از خطبه بانوى اسلام(س)، نيز به نكات مهمى اشاره شده، از آن
جمله:
1- مسؤليت سنگين مسلمانان در ابلاغ رسالت و گسترش اسلام در جهان، و پاسدارى
از قوانين و تعليمات و ارزشهاى اسلامى مسئوليتهاى خطيرى كه اگر آن به دست
فراموشى بسپارند بايد منتظر مجازات و كيفر الهى، و دورى از رحمت بى پايانش
باشند.
2- عظمت قرآن ناطق را به عنوان يك كتاب و ناطق و نور آشكار و چراغ پرفروغ كه
با ظلمتهاى جهل و تعصب و خرافات به مبارزه برمى خيزد دقيقاً گوشزد فرموده است.
همان كتابى كه ظاهرش زيبا و پرنور، باطنش آشكار و پربار، دلائلش قانع كننده
و نجاتبخش است.
همان رهبرى كه نجات پيروان خود را تضمين كرده، و دعوت آنها را به بهشت
جاويدان برعهده گرفته است.
همان فرشته نجاتى كه با منطق فصيحش دلائل توحيد را آشكار ساخته، و مبانى
عقيدتى را با براهين روشنش استحكام بخشيده و برنامههاى عملى را كه در مسير
تكامل انسانيت مورد نياز او است تبيين كرده، و «مجاز» را از «ممنوع»، «نيك» را
از «بد»، و «حق» را از «باطل» مشخص نموده است.
3- در بيان فلسفه احكام ضمن عبارات كوتاهى، داد سخن داده، از ايمان گرفته تا
وفاء به نذر، و از توحيد گرفته تا ترك كم فروشى هر يك را با جمله گويائى توصيف
نموده است.
چه تعبير جالبى «خداوند ايمان را براى پاكساختن شما از آلودگى شرك قرار داده
است».
اين تعبير به خوبى نشان مىدهد كه حقيقت توحيد و معرفة اللّه در سرشت انسان
وجود دارد، اسلام براى آن آمده است كه آلودگيهاى عارضى را كه از طريق شرك حاصل
مىشود، شستشو كند، همانگونه كه يك لباس سفيد را بعد از آلودگى مىشويند تا رنگ
اصليش آشكار گردد.
خداوند «نماز» را براى دميدن روح تواضع در انسانها، و پائين كشيدن سركشان از
مركب غرور، از طريق سجده و ركوع، و نيايش به درگاه پروردگار تشريع فرموده.
«زكات» سبب مىشود كه روح انسان از اسارت وابستگى به اموال و زخارف دنيا
رهائى يابد، و ثروت جامعه را از طريق تقويت بنيه مالى محرومان رشد كند.
«روزه» انسان را بر هواى نفس مسلط ساخته، و روح اخلاص را در او مىدمد و
شكوفههاى تقوى را بر شاخسار وجودش آشكار مىسازد.
كنگره عظيم اسلامى «حج» پايههاى اسلام را مستحكم نموده، و قدرت و توان
مسلمين را در زمينههاى مختلف فكرى و فرهنگى و نظامى و سياسى افزايش مىدهد.
عدالت اجتماعى، كينهها را از دلها مىشويد، و به نابسامانيها، سامان
مىبخشد. خداوند از طريق قبول رهبرى پيشوايان معصوم، به مسلمانان نظام اجتماعى
سالم مىدهد و در خط توحيد، و دور از هر گونه نفاق و پراكندگى، به حركت درمى
آورد.
همچنين براى هر يك از جهاد و صبر و استقامت و امر به معروف و نهى از منكر و
مسائل مربوط به قصاص و پايبند بودن به تعهدات، و مبارزه با كم فروشى و پاكى
دامنها از بى عفتى و ترك شرب خمر، انگشت روى نقاط حساس گذارده و جان كلام را
بيان فرموده است.
5- بانوى اسلام(س) بار ديگر به مسأله مسئوليت مسلمانان در برابر اسلام و
قرآن باز مىگردد، و آنها را به تقوا دعوت مىكند، مخصوصاً روى مسئله عاقبت و
پايان كار تكيه كرده، و بر اين اصل اصرار مىورزد كه مراقب باشيد و كارى كنيد
كه مسلمان از دنيا برويد!
قلب و جان خود را به نور علم و دانش روشن سازيد كه فقط آگاهان احساس مسئوليت
مىكنند و از خدا مىترسند و در خط تقوا گام برمى دارند.
پىنوشتها:
1 . در نسخه بدل «و حرم الشرك» روايت شده است.
2 . قرآن كريم، سوره آل عمران، آيه 102، در قرآن «اتقواللّه» آمده است.
3 . قرآن كريم، سوره فاطر، آيه .28