ضميمه 2
نام اصلى نويسنده به دست نيامد. نام وى در ((فهرست
كتاب هاى چاپى فارسى)) خانبابا مشار به صورت (م.ه.ت.)ذكر شده
است. (جلد 4، صفحه 4165).
ضميمه 3
((مسلمين را از سال 1499 مجبور كردند كه كيش مسيحى را
اختيار نمايند و سپس به بهانه نفاق، آنها را به محكمه تفتيش عقايد كشيدند. اين
محكمه اول بار در سال 1290 ميلادى در قشتاله تشكيل گرديد و در سال 1480، فرديناند و
ايزابلا آن را تجديد كردند، و در سال 1481 چنانكه نوشته اند تقريبا 3 هزار نفر به
حكم اين محاكمه سوخته شدند، و 13 هزار نفر به مجازات هاى ديگرى رسيدند، ليكن چون
سوزاندن همه مسلمانان كار دشوارى بود، حكم اخراج آنان از اندلس صادر گرديد. اسقف
اعظم طليطله راى داد كه همه اعراب غير مسيحى را با زن و فرزند از دم شمشير بگذرانند
و اوست كه پس از فتح غرناطه 80 هزار جلد كتاب را از مسلمين آتش زد. راهبى
((بلدا)) نام گفت: شايد اعراب مسيحى
شده هم در اظهار مسيحيت منافق باشند، پس بايد همه را كشت، تا خدا روز حساب، بهشتى و
دوزخى را از هم كند. اين حكم بيرون رفتن مسلمين از كشور را صادر نمود.
بلدا مى گويد: سه قسمت جمعيت مسلمين در بين راه به قتل رسيدند و در يكى از مهاجرت
ها كه 140 هزار نفر مسلمان به طرف آفريقا مى رفتند، 100 هزار نفر آنان كشته شدند.
به هر صورت ظرف مدت چند ماه، بيش از يك ميليون مسلمان از اندلس بيرون رفتند و از
فتح فرديناند تا زمان اخراج مسلمين 3 ميليون نفر از مردم كشور كاسته شد.
گوستاولبون فرانسوى مى گويد: شايد تا كنون هيچ يك از بى رحم ترين و وحشى ترين كشور
گيران عالم، دامن خود را آلوده به چنين لكه قتل عامى نكرده باشند.))
(18)
ضميمه 4
آثار تمدن مسلمين در اندلس، به بناهاى عظيم و كاخ ها، مسجدها و باغ ها
خلاصه نمى شد، بلكه جلوه هاى ديگرى هم داشت، از جمله در زمينه كتاب و كتابخانه گفتى
بسيار است.
يكى از قصرهاى بزرگ با سالن هاى متعدد در قرطبه، محل نگهدارى كتاب ها بود و كتب
نفيس را از اطراف جهان خريده به آنجا مى آورند. تنها فهرست ديوان هاى اشعار آن 44
جلد بود و حدود چهار صد هزار جلد كتاب داشت. در غرناطه، هفتاد كتابخانه عمومى بود و
كتاب دوستى جزء صفات اهل اندلس محسوب مى شد.(19)
نيز در علم نجوم و هيئت، جرجى زيدان نقل مى كند: ((پس از
آنكه مسلمانان رصد خانه هاى عالى تاسيس كردند و زيج هاى منظم ترتيب دادند، نام بلند
هيئت شناسان اسلام به جهان پراكنده گشت و از دور و نزديك به علماى اسلام مراجعه مى
كردند، بلكه براى حل مشكلات علمى خود به ممالك شرقى اسلامى نمايندگانى مى
فرستادند.... مردم اسپانى اعتراف دارند كه پاندول تعيين وقت را عرب ها به آنان
آموختند و مسلم است كه همين پاندول، اساس بسيارى از اختراعات مربوط به علم نجوم مى
باشد.))
(20)
ضميمه 5
((بيشترين كاخ ها و عمارت هايى كه در اندلس ساخته و
شهرتش جهانگير گشت، در قرطبه و غرناطه بود. كاخ بزرگ ((الحمراء))
كاخ ((الزهراء)) و مسجد قرطبه از آن
جمله است. قصر الزهراء و مدينه الزهراء، شهرى افسانه اى بود كه در عالم اسلامى نظير
نداشت و آثار آن هنوز هم باقى است. قصرى با 4300 ستون از مرمر سفيد و سبز و مساحتى
با طول و عرض 1518 در 745 متر، داراى 15 هزار درهاى كوچك و بزرگ و حوض هاى مرمرين و
مجسمه هاى متعدد.))
(21)
ضميمه 6
گوستاولبون فرانسوى مى گويد:
انحطاط اندلس پس از اخراج عرب به اندازه اى شديد بود كه شايد در تمام صفحات تاريخ،
قومى به طور نمونه پيدا نشوده كه به اين سرعت تا اين درجه انحطاط پيدا كرده باشد.
علوم و فنون، فلاحت و زراعت، حرفت و بالاخره همه آن چيزهايى كه اسباب ترقى يك كشور
است. دفعه از نظرها غايب گرديد، كارخانه هاى بزرگ بسته شد، امور زراعتى يكسره مختل
گرديد، اراضى حاصلخيزى كه بود تمام باير ماند....
در اشبيليه كه در دولت عرب 1600 كارخانه داير بوده و 130 هزار كارگر در آنها كار مى
كردند، منحصر به 300 كارخانه گرديد... در طليطله كه 50 كارخانه پاچه بافى وجود
داشت، فقط 13 كارخانه باقى مانده و كارخانه هايى هم كه مخصوص بافتن پارچه هاى
ابريشمى بود و 40 هزار كارگر در آنها كار مى كردند، به كلى بسته شد و بقيه شهرها هم
همين طور رو به خرابى و ويرانى نهاد.(22)
ضميمه 7
توجه به نام هاى جديد و قديم اين شهرها در اسپانياى كنونى گوياى اين تغيير
است: سيسيل (صقليه)، كاتالونيا (قطلونيه)، كردوبا (قرطبه)، كارتاخنا (قرطاجنه)،
مورسيا (مرسيه)، مالاگا (مالقه)، گرانادا (غرناطه)، والنسيا يا والانس (بلنسيه)،
بارسلون (برشلونه)، اراگون (ارغون)، كاديز (قادش)، ساراگوسه (سرقسطه)، ليسبون
(لشبونه)، سالامانكا(سلمنقه )، مريدا (مارده)و....
ضميمه 8
براى مطالعه بيشتر درباره اندلس و تاريخ مسلمانان در اسپانيا و تمدن اسلامى
و تمدن اسلامى و ظهور و سقوط آن و شخصيت هاى آن ديار، كتب فراوانى به فرسى، عربى و
زبان هاى اروپايى نگاشته شده است. در اين جا چند كتاب فارسى را براى آنان كه مى
خواهند در اين زمينه مطالعه بيشترى داشته باشند، معرفى مى كنيم:
1. اسپانيا و تمدن اسلامى،هشام ابو ارميله، ترجمه حميد آژير.
2. اسپانيا اسلامى،مونتگمرى وات، ترجمه محمد على طالقانى، بنگاه ترجمه و نشر كتاب.
3. اندلس، سرزمين خاطره ها،سيد على محقق، انتشارات نسل جوان.
4. اندلس يا تاريخ حكومت مسلمين در اروپا،محمد ابراهيم آيتى، دانشگاه تهران.
5. تاريخ اسپانيا،كالمت، ترجمه امير معزى.
6. تاريخ تمدن اسلام،جرجى زيدان، ترجمه على جواهر كلام.
7. تاريخ فتح اندلس،ترجمه ميرزا ابراهيم خان.
8. تاريخ فتوحات اسلامى در اروپا،شكيب ارسلان، ترجمه على دوانى.
9. تمدن اسلام و عرب،گوستاولبون، ترجمه فخر داعى.
10. سپيده دم اندلس،دكتر حسين مونس، ترجمه حميدرضا شيخى، بنياد پژوهشهاى اسلامى.
11. سيماى اندلس،(از مجموعه ديار ابرار)، على محمدى، سازمان تبليغات اسلامى.
12. غروب آفتاب در اندلس،طنطاوى، ترجمه عبدالجواد قريب، دار الصادقين.
13. فصلنامه مشكلات، شماره 14 و 32.
14. ميراث اسپانياى مسلمنان، (2جلد) سلمى خضرا جيوسى، ترجمه بنياد پژوهشهاى اسلامى.
15. هفت قرن فراز و نشيب تمدن اسلامى در اسپانيا،ايكناسيو اولاگوئو،ترجمه ناصر
موفقيان، نشر شباويز.
ملخص
((الطفل الاندلسى))
قصه شيقة و مثيرة و معيرة تتحدث عن فتى ينحدر من اءسرة مسيحتة فى الظاهر، مسلمة فى
الحقيقة، من اءرض الاءندلس يهاجر الى المغرب حفاظا على حياته و ايمانه بعد السقوط
المؤ لم لدولة المسلمين و حضارتهم و استيلاء المسيحيين عليها اثر اجتياحهم العسكرى
و الثقاقى.
الناشر