كاوشي نو در اخلاق اسلامي و شئون حكمت عملي
جلد اول

آيت الله العظمي حسين مظاهري
ترجمة حميدرضا آژير

- ۱۱ -


4 . حب در راه خدا
از جمله شيوه هاي تهذيب نفس و تخلّق به فضايل و حتّي كنار گذاشتن بيشتر گناهان كبيره – به ويژه حقّ مردم و انجام بسياري از واجبات ،‌به ويژه در پرداخت امور مالي – همان محبّت است . زيرا آن در بازداشتن انسان از پلشتي ها و تشويق او در دوري از كارهاي ناروا ،‌از امور مهم شمرده مي شود . چنان كه محبت در تشويق به انجام بيشتر واجبات نيز ،‌از امور مهم شمرده مي شود .
آيا چنين نيست كه پدر و مادر مهربان ، اگر چه متكبّر ،‌حسود و بخيل هم باشند ،‌نسبت به فرزندانشان ،‌اين گونه پليديهاي اخلاقي را به كارنمي برند ؟
آيا چنين نيست كه برادر مهربان ،‌غيبت برادر خود را نمي كند و اگر كسي نزد او به غيبت برادرش بپردازد ،‌او را از اين كار باز مي دارد ؟
آيا چنين نيست كه فرزند مهربان ،‌پيوسته در انديشه شاد كردن پدر و مادرش است ؟
آيا چنين نيست كه يك همسر شايسته ‌،حاضر نيست به معايب همسر خويش گوش فرا دهد و مي كوشد آنها را توجيه كند يا بپوشاند .
اگر چنين محبّتي ،‌چونان خون در رگ ،‌در جامعه جريان پيدا كند ،‌بيشترتباهيها را سامان خواهد داد و بيشتر پلشتي ها – به ويژه پلشتي هاي سخت – را از ميان خواهد برد . و مي توان گفت كه بيشتر ناهنجاريها به هنجار و پليديها به فضايلي همچون ايثار ،‌گذشت و عفو ،‌بدل خواهد شد ،‌تا جايي كه شخص با محبّت ،‌در جامعۀ خود ،‌جز فضيلت نخواهد يافت .
گفته مي شود كه ليلي عامريه ‌،خوراكي فراهم كرد و براي اداي نذري ،‌فقرا را به خوردن آن فرا خواند. . مجنون نيز ظرف خويش فرستاد تا ليلي در آن طعامي بريزد . همين كه ليلي دانست اين ظرف قيس است ،‌آن را شكست و هنگامي كه قيس از اين كار آگاه شد ،‌از شادي به رقص افتاد گفت : اگر ليلي به كسي جز من ميل داشت ،‌ظرف مرا نمي شكست .
از همين رو ،‌در اسلام ،‌چنين پيداست كه هر آنچه كه موجب افزايش محبّت گردد ،‌مورد تشويق فراوان قرار گرفته است و هر آنچه از محبّت بكاهد ، موكّداً ممنوع گشته است .
آيا چنين نيست كه اسلام مي فرمايد : هر كه صبح كند در حالي كه به امور مسلمانان نپردازد ،‌مسلمان نيست ؟‌آيا چنين نيست كه در سورۀ ماعون ،‌اسلام هر كس كه از دادن ماعون سرباز زند ،‌از او ستانده شده است ؟ در قرآن ،‌ماعون ، به معناي هر عمل و هر چيزي است كه به شخص محتاج داده مي شود و حاجتي از حوايج زندگي او را برآورد،‌گفته مي شود . قرآن مي فرمايد :
(فويل للمصلين و الّذين هم عن صلاتهم ساهون . الّذين هم يراءون و يمنعون الماعون .)‌267
پس واي بر نماز گزاراني كه در نماز خود ،‌سهل انگارند ،‌آنان كه ريا مي كنند و از دادن ماعون دريغ مي ورزند .
آيا چنين نيست كه اسلام ،‌بر آوردن نيازهاي مردم را تشويق كرده است ،‌تا جايي كه امام صادق عليه السلام به نقل از پيامبر (ص) مي فرمايد:
"‌و الله لقضاء حاجه المؤمن خير من صيام شهر و اعتكافه ." 268
به خدا سوگند ،‌هر آينه برآوردن يك نياز مؤمن ،‌بهتر است از يك ماه روزه و اعتكاف آن .
به گمان من ، اين همه تهديد و تشويق ،‌عنوان ثانوي دارند ،‌يعني مقصود از آنها ،‌تشويق به ايجاد محبّت در جامعه اسلامي است . پس ثواب ، ازروي تفضّل و كيفر ،‌جعلي خواهد بود . بدين معني كه شارع با ولايتي كه دارد ،‌اين گونه كيفرهاي سخت را براي ايجاد محبّت قرار داده است و آنچه را بايد ،‌برداشته است و ديگر اين گونه كيفرهاي سخت ،‌استحقاقي نخواهد بود ،‌چنان كه پاداشها نيز چنين هستند و همه پاداشها و كيفرها براي افزايش محبت وضع شده است ،‌پس درنگي بايد
به خواست خدا بحث پيرامون اين سخن ،‌به تفصيل خواهد آمد .
آنچه شايسته است در پايان گفته شود ،‌اين است كه اسلام در روايات بسياري براي محبّت و دشمني در راه خدا ،‌تأكيد فراوان كرده است و اين قيد از الطاف خفيّه است و درخود ،نكته اي دقيق نهفته دارد ،‌و آن اينكه ،‌اگر محبت براي غير خدا و شهوات نفساني و انگيزه هاي دنيايي باشد ،‌چونان سرابي خواهد بود كه تشنه ،‌آن را آب مي پندارد و چنين محبّتي ،‌نمي تواند باز دارنده از پلشتي هاي اخلاقي باشد ،‌چه رسد به اينكه عاملي باشد براي بالا بردن اخلاق و تعالي بخشيدن به آن .به علاوه اينكه ،‌چنين محبّتي با كوچكترين سخن وعمل ناهمسوبا شهوت و انگيزه دنيوي او ،‌از ميان خواهد رفت .
پس محبّتي كه ريشه آن ثابت است و شاخه اش ثمر بخش ،‌همان محبّت در راه خداوند متعال است و الا شجره خبيثه اي خواهد بود كه بالاي زمين ريشه دوانده و قراري ندارد .
بغض و دشمني نيز چنين است . زيرا بغضي كه براي بيشتر مفاسد ،‌سدّ شمرده مي شود همان بغضي است كه در راه خدا باشد و شريانهاي آن در قلب ،‌جايگير شده و با هيچ سخن وخيال و شهوتي از ميان نمي رود و در غير اين صورت ، آن نيز شجره خبيثه اي خواهد بود كه قراري ندارد .
ما در ادامه اين بحث ،‌برخي از آيات و روايات را خواهيم آورد و سفارش مي كنيم كه در آنها ،‌ژرف انديشي شود و خواندن آنها دائمي باشد ،‌به اميد آنكه براي ما وشما ،‌پندي باشد .

آياتي پيرامون حب در راه خدا
خداوند عزّ و جلّ مي فرمايد :‌
(يا ايها الّذين آمنوا من يرتدّ منكم عن دينه فسوف يأتي الله بقومٍ يحبّهم و يحبّونه اذّله علي المؤمنين اعزّهٍ علي الكافرين يجاهدون في سبيل الله و لا يخافون لومه لائمٍ .)269
اي كساني كه ايمان آورده ايد !‌هر كه از شما ،‌از دينش بازگردد،‌چه باك ؛‌به زودي خدا مردمي را بياورد كه دوستشان بدارد و آنها نيز خدا را دوست بدارد . در برابر مؤمنان فروتنند و در برابر كافران ،‌سركش ‌،در راه خدا جهاد مي كنند و از نكوهش هيچ نكوهنده اي نمي هراسند .
(يا ايّها الّذين آمنوا لا تتخذوا اباءكم و اخوانكم اولياء ان استحبّوا الكفر علي الايمان و من يتولّهم منكم فاولئك هم الظّالمون .)270
اي كساني كه ايمان آورده ايد !‌اگر پدران و برادرانتان ،‌دوست دارند كه كفر را به جاي ايمان برگزينند ،‌آنها را به دوستي مگيريد و هر كس از شما دوستشان بدارد ،‌از ستمكاران خواهد بود .
(قل لا اسئلكم عليه اجراً الاّ الموده في القربي و من يقترف حسنهً نزد له فيها حسناً ان الله غفور شكور .)271
بگو بر اين رسالت ،‌از شما مزدي نمي خواهم ‌،مگر دوستي بر خويشانم را و هر كه كار نيكي كند ،‌به نيكويي اش مي افزاييم ،همانا خداوند بخشنده و شكرپذير است .
(يا ايّها الّذين آمنوا لا تتخّذوا بطانهً من دونكم لا يألونكم خبالاً ودّوا ما عنتم قد بدت البغضاء من افواههم و ما تخفي صدورهم اكبر قد بيّنّا لكم الايات ان كنتم تعقلون .)‌272
اي كساني كه ايمان آورده ايد !‌دوست و همرازي جز از همكيشان خود مگيريد ‌،كه ديگران از هيچ فسادي در حقّ شما كوتاهي نمي كنند و خواستار رنج و مشقت شمايند ،‌و كينه توزي از گفتار شان آشكار است و آن كينه كه در دل دارند ،‌بيشتر است از آنچه به زبان مي آورند ،‌آيات را برايتان آشكار ساختيم ،‌اگربه عقل دريابيد .
(لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء من دون المؤمنين و من يفعل ذلك فليس من الله في شي الاّ ان تتقّوا منهم تقاه و يحذّركم الله نفسه و الي الله المصير .)‌273
نبايد مؤمنان ،‌كافران را به جاي مؤمنان ،‌به دوستي برگزينند ،‌پس هر كه چنين كند ،‌او را با خدا رابطه اي نيست ،‌مگر اينكه از آنها بيمناك باشيد و خدا شما را از خودش مي ترساند كه بازگشت به سوي اوست .
(لا تجد قوماً يؤمنون بالله واليوم الاخر يوادّون من حادّالله و رسوله و لو كانوا اباءهم او ابناءهم او اخوانهم او عشيرتهم اولئك كتب في قلوبهم الايمان و ايّدهم بروحٍ منه و يدخلهم جنّاتٍ تجري من تحتها الانهار خالدين فيها رضي الله عنهم و رضوا عنه اولئك حزب الله الا انّ حزب الله هم المفلحون .)274
نمي يابي مردمي را كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده باشند ‌،ولي با كساني كه با خدا و پيامبرش ،‌مخالفت مي ورزند ،‌دوستي كنند ،‌هر چند آن مخالفان،‌پدران يا فرزندان يا برادران و يا قبيلۀ آنها باشند .خدا بر دلشان رقم ايمان زده و با روحي از خودش ،‌آنها را ياري كرده است و آنها را به بهشتهايي كه در آن ،‌نهرها جاري است ،‌درآورد . در آنجا جاودانه باشند . خدا از آنها خشنود است و آنان نيز از خدا خشنودند .اينان حزب خدايند ،‌آگاه باش كه حزب خدا ، رستگارانند .
(يا ايّها الّذين امنوا لا تتّخذوا عدوّي و عدوّكم اولياء تلقون اليهم بالمودّه و قد كفروا بما جاءكم من الحق يخرجون الرّسول و ايّاكم ان تؤمنوا بالله ربّكم ان كنتم خرجتم جهاداً في سبيلي و ابتغاء مرضاتي تسرّون اليهم بالمودّه و انا اعلم بما اخفيتم و ما اعلنتم و من يفعله منكم فقد ضلّ سواء السّبيل .)‌275
اي كساني كه ايمان آورده ايد !‌دشمن من و دشمن خود را به دوستي اختيار مكنيد . شما با آنان طرح دوستي مي افكنيد و حال آنكه ايشان به سخن حقّي كه بر شما آمده است ‌،ايمان ندارند و بدان سبب كه به خدا ،پروردگار خويش ايمان آورده بوديد ،‌پيامبر و شما را بيرون راندند . اگر براي جهاد در راه من و طلب رضاي من ،‌بيرون آمده ايد ،‌درنهان با آنها دوستي مكنيد ،‌و من به هر چه پنهان مي داريد يا آشكارا مي سازيد ،‌آگاه مي باشم ،‌و هر كه چنين كند ،‌از راه راست منحرف گشته است .
( و ما كانوا اولياءه ان اولياءه الاّ المتّقون .)‌276
و آنها دوستانش نبودند و جز پرهيزگاران ،‌دوستان او نيستند .
(الاخلاّء يومئذٍ بعضهم لبعضٍ عدوّ‌ الاّ المتّقين .)‌277
دوستان در آن هنگام ‌،دشمن يكديگرند ،‌مگر پرهيزگاران .
(محمّد رسول الله و الّذين معه اشدّاء علي الكفّار رحماء بينهم .) 278
محمّد (ص)‌، پيامبر خداست و كساني كه با او هستند ، در برابر كفار سخت گيرند ،‌ولي با يكديگر مهربان هستند .

رواياتي پيرامون حبّ در راه خدا
روزي پيامبر (ص)‌ به يكي از اصحابش فرمود :
"‌يا عبدالله احبب في الله و ابغض في الله و وال في الله و عاد في الله ،‌فانّه لا تنال ولايه الله الاّ بذلك و لا يجد رجل طعم الايمان ،‌و ان كثرت صلاته و صيامه حتّي يكون كذلك و قد صارت مواخاه النّاس يومكم هذا اكثرها في الدّنيا عليها يتوادّون وعليها يتباغضون و ذلك لا يغني من الله شيئاً "279
اي بنده خدا ! در راه خدا ،‌دوست بدار و در راه خدا ‌،دشمني بورز ،‌و در راه خدا ،‌دوستي كن و در راه خدا ،‌ستيزه بجوي ،‌كه جز از اين راه به دوستي خدا ،‌نخواهي رسيد و هيچ كس حتّي اگر نماز و روزه اش هم ،‌فراوان باشد ،‌بدون آن ‌،مزه ايمان را نخواهد چشيد ،‌كه بيشترين مقدار برادري مردم ، امروز با يكديگر ،‌بر پايه همان است و براساس آن ، به يكديگر دوستي يا دشمني مي ورزند و لذا فايده اي در بر ندارد .
امير مؤمنان (ع)‌ مي فرمايد :
"‌انّ النّبي – صلي الله عليه و آله و سلّم – سأل ربّه ليله المعراج ... فقال الله عزّوجلّ :‌يا محمّد وجبت محبّتي للمتحابين فيّ ،‌ووجبت محبّتي للمتعاطفين فيّ ،‌و وجبت محبّتي للمتواصلين فيّ ،‌و وجبت محبّتي للمتوكلين عليّ و ليس لمحبّتي علم و لاغايه و لا نهايه ."‌280
پيامبر (ص)‌در شب معراج از خداي خويش پرسيد ... و خداوند به او خطاب كرد :‌اي محمّد ! محبّت من براي كساني كه در راه من يكديگر را دوست دارند ،‌واجب گشته است و محبت من براي كساني كه در راه من به يكديگر مهر ورزند ،‌واجب گشته است و محبّت من براي كساني كه در راه من با يكديگر پيوند برقرار مي كنند ،‌واجب گشته است و محبّت من بر كساني كه به من توكّل مي جويند ، واجب گشته است ومحبت من نه علمي دارد و نه پاياني .
امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
"لا يبلغ أحدكم حقيقه الايمان حتّي يحبّ ابعد الخلق منه في الله و يبغض اقرب الخلق منه في الله ."‌281
هيچ يك ا زشما به حقيقت ايمان نرسد ،‌مگر اينكه دورترين خلايق از خويش را ،‌در راه خدا دوست بدارد و نزديكترين خويشش را ،‌در راه خدا دشمن بدارد .
امام علي بن الحسين عليه السلام مي فرمايد:
"اذا جمع الله عزّوجلّ الاوّلين و الاخرين قام مناد فنادي يسمع النّاس فيقول :‌اين المتحابّون في الله ؟ قال :‌فيقوم عنق من النّاس ،‌فيقال لهم :‌اذهبوا الي الجنّه بغير حساب ،‌قال :‌فتلقّاهم الملائكه فيقولون : الي أين ؟ فيقولون الي الجنه بغير حساب . قال فيقولون : فايّ ضرب انتم من النّاس ؟ فيقولون :‌نحن المتحابّون في الله قال فيقولون : و ايّ شي كانت اعمالكم ؟‌قالوا : كنا نحبّ في الله و نبغض في الله .قال فيقولون : نعم اجر العاملين ."282
آنگاه كه خداوند ،‌پيشينيان و پسينيان را گرد آورد ،‌منادي ندا مي كند و مردم صداي او را مي شنوند كه مي گويد : كجايند آناني كه در راه خدا يكديگر را دوست مي داشتند ؟‌امام مي گويد :در اين هنگام گروهي از مردم بر مي خيزند و به آنها گفته مي شود :‌بدون هيچ حسابي ،‌روانه بهشت شويد. امام مي فرمايد : فرشتگان ايشان را مي گيرند و مي گويند : به كجا ؟ مي گويند به سوي بهشت ،بدون حساب . آنها مي پرسند :‌شما از كدام گروه از مردم بوده ايد ؟ آنها پاسخ مي دهند : ما كساني هستيم كه در راه خدا ،‌يكديگر را دوست مي داشتيم . آنها مي پرسند : كارهايتان چه بوده است ؟ مي گويند : دوستي و دشمني ما در راه خدا بوده است . امام مي فرمايد: آنها مي گويند : نيكو مزدي است براي عمل كنندگان .
امام باقر عليه السلام مي فرمايد:
"اذا اردت ان تعلم انّ فيك خيراً فانظر الي قبلك ،‌فأن كان يحبّ اهل طاعه الله و يبغض معصيته ففيك خير والله يحبّك . و ان كان يبغض اهل طاعه الله و يحب اهل معصيته فليس فيك خير و الله يبغضك و المرء مع من احبّ ."283
اگر مي خواهي بداني در تو خيري هست ،‌به دلت بنگر ،‌اگر اهل طاعت الهي را دوست مي داري و گنه پيشگان را دشمن ،‌در تو خيري هست و خدا ،‌تو را دوست مي دارد ،‌و اگر اهل طاعت الهي را دشمن مي داري و گنه پيشگان را دوست ،‌در تو خيري نيست و خدا دشمنت مي دارد و آدمي با كسي است كه دوستش مي دارد .
امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
"ان أحب لله و أبغض لله و اعطي لله فهو ممن كمل ايمانه ."284
هر كه در راه خدا ، دوست بدارد و در راه خدا ،‌دشمن بدارد و در راه خدا ،‌ببخشد ،از كساني است كه ايمانش كامل است .
امام صادق عليه السلام مي فرمايد كه پيامبر اكرم (ص) فرموده است :‌
"ودّ المؤمن لمؤمن في الله من اعظم شعب الايمان . الا و من احب في الله و ابغض في الله و اعطي في الله و منع في الله فهو من اصفياء الله ." 285
اينكه مؤمني ،‌مؤمن ديگري را در راه خدا دوست بدارد ،‌از بزرگترين شاخه هاي ايمان شمرده مي شود ،‌آگاه باش كه هر كه در راه خدا دوست بدارد و در راه خدا دشمني بورزد و در راه خدا ببخشد و در راه خدا ،‌دريغ ورزد ،‌از برگزيدان خداست
امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
"انّ المتحابين في الله يوم القيامه علي منابر من نور ،‌قد اضاء نور وجوههم و نور اجسادهم ونور منابرهم كل شيء حتي يعرفوا به فيقال هؤلاء المتحابّون في الله ."286
در روز رستخيز ،‌آناني كه در راه خدا يكديگر را دوست مي داشتند ،‌بر منبرهايي از نور قرار مي گيرند كه پرتو چهره و پيكر و منبرهايشان ، همه چيز را روشن مي كندو با آن ،‌شناخته مي شوند و گفته مي شود :‌اينانند كه در راه خدا يكديگر را دوست مي داشتند .
فضيل بن يسار مي گويد كه از امام صادق عليه السلام پرسيدم : آيا حبّ و بغض از ايمان است ؟‌فرمود :‌
"‌و هل الايمان الا الحبّ و البغض ؟‌ثم تلاهذه الايه : (‌حبّب اليكم الايمان و زيّنه في قلوبكم و كرّه اليكم الكفر و الفسوق و العصيان اولئك هم الرّاشدون .)‌287
آيا ايمان جز حبّ و بغض است ؟ و سپس اين آيه را تلاوت فرمود :
ايمان را در دل شما محبوب كرده و در دلهاتان زينتش بخشيده و كفر و تبهكاري و سركشي را منفور شما گردانيده است و اينان ،‌همان ره يافتگانند .
امام باقر عليه السلام مي فرمايد:
"لو ان رجلاً احبّ رجلاً لله لاثابه الله علي حبّه اياه وان كان المحبوب في علم الله من اهل النار . و لو انّ رجلاً ابغض رجلاً لله اثابه الله علي بعضه ايّاه و ان كان المبغض في علم الله من أهل الجنّه ."288
اگر مردي ،‌مرد ديگري را در راه خدا دوست بدارد ،‌خداوند براي محبّتش به اين مرد ،‌به او پاداش دهد ،‌اگر چه شخص محبوب در علم خدا ،‌اهل دوزخ باشد . و اگر مردي ،‌مرد ديگري را در راه خدا دشمن بدارد ،‌خداوند براي بغض او نسبت به اين مرد ‌،پاداشش دهد ،‌اگر چه شخص مبغوض در علم خدا اهل بهشت باشد.
امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
" انّ‌ المسلمين يلتقيان فافضلهما اشدّهما حباً لصاحبه ."289
هر گاه دو مسلمان با يكديگر ديدار كردند ،‌برترِ آن دو ،‌كسي است كه ديگري را بيشتر دوست بدارد.
امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
:كلّ من لم يحبّ علي الّدين و لم يبغض علي الدين فلا دين له ."290
هر كه بر اساس دين ،‌كسي را دوست نداشته باشد و بر اساس دين ،‌به كسي بغض نورزد ،‌ديني ندارد .
امام هادي عليه السلام مي فرمايد:
"لمّا كلّم الله عزّوجلّ موسي بن عمران (ع)‌...قال :‌الهي فم اجزاء من احبّ اهل طاعتك ؟‌قال : يا موسي احرمه علي ناري ."291
هنگامي كه موسي بن عمران با خدا سخن گفت ،‌عرض كرد : بار الها!‌پاداش كسي كه اهل طاعت تو را دوست بدارد ،‌چيست ؟ خداوند فرمود :اي موسي! او را بر آتشم ،‌حرام خواهم كرد .
امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
"قال رسول الله :‌لاصحابه : " ايّ عُري الايمان اوثق ؟‌ فقالوا :‌الله و رسوله اعلم و قال بعضهم الصلوه و قال بعضهم : الزكاه ،‌و قال بعضهم :‌الصيّام و قال بعضهم : الحجّ و العمره و قال بعضهم :الجهاد ،‌فقال رسول الله :‌لكلّ ما قلتم فضل و ليس به ،‌ولكن اوثق عمري الايمان الحبّ في الله و البغض في الله و توالي اولياء الله و التبرّي من اعداء الله ."292
پيامبر اكرم به گروهي از اصحاب خود فرمود:‌كدام دستگيره هاي ايمان استوارتر است ؟ گفتند :‌خدا و پيامبرش داناتر است و برخي گفتند: نماز و پاره اي گفتند : زكات وديگراني گفتند :‌روزه و جماعتي گفتند : حج و عمره و چند نفري گفتند : جهاد . پيامبر اكرم (ص)‌ فرمود : هر آنچه شما گفتيد فضيلتي دارد و سخني هم در آن نيست ،‌ليكن استوارترين دستگيرۀ‌ ايمان ،‌حبّ و بغض در راه خداست و اينكه اولياي خدا را دوست بداري و از دشمنان او تبرّي بجويي .

پی نوشتها


267. قرآن، ماعون / 4-7.
268. بحارالانوار، ج 74 ، باب قضاء حاجه المومنین ، ح6 .
269. قرآن، مائده / 54.
270. قرآن، توبه / 23.
271. قرآن، شوری / 23.
272. قرآن، آل عمران / 118.
273. قرآن، آل عمران / 28.
274. قرآن، مجادله / 22.
275. قرآن، ممتحنه / 1.
276. قرآن، انفال / 34.
277. قرآن، زخرف / 67.
278. قرآن، فتح / 29.
279. بحارالانوار، ج 69 ، ص 236 ، باب36 ،ح 1 .
280. همان، ج 77 ، ص 21 ، باب 2 ،ح 6 .
281. همان، ج 78 ، ص 252 ، باب 23 ،ح 106 .
282. اصول کافی ، ج 2 ،باب الحبّ فی الله ...، ح8 ، ص 126 .
283. اصول کافی ، ج 2 ،باب الحبّ فی الله ...، ح11 ، ص 126 .
284. همان ، ج 2 ، ص 124، ح 1.
285. همان ، ج 2 ، ص 124، ح 3.
286. همان ، ج 2 ، ص 124، ح 4.
287. همان ، ج 2 ، ص 124، ح 5.
288. همان ، ج 2 ، ص 124، ح 12.
289. همان ، ج 2 ، ص 124، ح 14.
290. همان ، ج 2 ، ص 124، ح 16.
291. بحارالانوار، ج 69 ، ص 383 ، باب38 ، ح 46.
292. اصول کافی ، ج 2 ، ص 125 ، باب الحبّ فی الله ...،ح 6 .