گفتار در واجبات بعد از اعمال منى<"74">
بعد از اعمال مني پنج چيز بر حاجى واجب است :
اول : طواف حج
دوم : دو ركعت نماز طواف
سوم : سعى بين صفا و مروه .
چهارم : طواف نساء
پنجم : دو ركعت نماز طواف نساء.
مساءله 1 - چگونگى طواف و نماز آن و سعى بين صفا و
مروه در حج به همان نحوى است كه در عمره انجام مى شود با يك فرق و آن در نيت است كه
بايد طواف و سعى و نماز را به نيت طواف و سعى حج بجا آورد.
مساءله 2 - بعد از پايان يافتن اعمال منى جائز بلكه
مستحب است حاجى در همان روز عيد به مكه برگردد تا اعمال نامبرده يعنى طواف و نماز
آن و سعى را انجام دهد، و جائز هم هست همانجا بماند واعمال مزبور را روز يازدهم
انجام دهد و جواز تاءخير آن تا ماه بعيد نيست ، بنابراين جائز است آنرا در آخرين
روز ماه بياورد.
مساءله 3 - جائز نيست در حال اختيار عبادات پنجگانه
را قبل از وقوف به عرفات و مشعر و منى و انجام مناسك منى انجام دهد بله براى چند
طائفه اينكار جائز است :
اول : زين كه ترس آن دارد كه اگر عبادت مزبور را بعد از وقوفهاى نامبرده انجام دهد
گرفتار حيض يا نفاس شود و ديگر نتواند داخل مسجدالحرام گردد و نيز نتواند تا فرا
رسيدن ايام پاكى در مكه به انتظار طهر بماند.
دوم : زن و مردى كه اگر قبل از رفتن به عرفات كه مسجدالحرام خلوت است مناسك پنجگانه
را انجام ندهند بعد از وقوفهاى ديگر نمى توانند بخاطر ازدحام آن مناسك را انجام
دهند و يا نمى توانند به مكه برگردند.
سوم : بيمارانى كه بخاطر (عاجز) از انجام آن مناسكند و يا ترس دارند كه عاجز شوند.
چهارم : كسى كه يقين دارد اگر قبل از مواقف نامبرده مناسك را انجام ندهد ديگر تا
آخر ذى الحجه نخواهد توانست آن ها را بياورد.
مساءله 4 - اگر در غير چهارمى از اين چند طائفه كشف
خلاف شد، مثلا آن زن بعد از انجام مناسكش قبل از وقوفها دچار حيض و يا نفاس نشد، و
يا آن مريش بهبودى يافت و يا ازدحام آن طور كه ترسش را داشت نبود ديگر واجب نيست
مناسكش را اعاده كند هرچند كه به احتياط نزديكتر است ، و اما طائفه چهارم اگر منشاء
اعتقاد و يقينشان بيمارى و يا سالخوردگى و ياعليلى بوده هان اعمالى كه آورده بودند
كافى است و اما اگر غير اينها بوده كافى نيست و بعد از مراجعت از منى بايد بياورند،
مثل اينكه معتقد بوده سيل مى آيد و يا زندانى مى شود و نمى تواند اعمال را بجا
بياورد بعدا كشف خلاف شود.
مساءله 5 - بيرون شدن از احرام سه در جا صورت مى
پذيرد: يكى بعد از سرتراشيدن و ياتقصير كه با انجام آن همه محرمات احرام بر انسان
حلال مى شود بجز زن و بوى خوش و ظاهرا شكار كردن گرچه حرمت شكار كردن به خاطر حرم
است نه احرام دوم بعد از طواف زيارت و دو ركعت نماز آن و سعى بين صفا و مروه است كه
با انجام آن بوى خوش نيز حلال مى شود سوم : بعد از طواف نساء و نماز آن است كه با
انجام آن زن نيز حلال مى شود.
مساءله 6 - كسى كه مانند طوائف چهارگانه اى كه گذشت
طواف زيارت و طواف نساء را بخاطر عذرى كه داشته قبل از رفتن بعرفات انجام داده بعد
از انجام آن بوى خوش وزن برايش حلال نمى شود بلكه همچنان نسبت به آنها در احرام هست
تا بعد از سر تراشيدن يا تقصير كه تمامى محرمات برايش حلال شود.
مساءله 7 - طواف نساء مختص به مردان نيست بلكه بر
زنان و افراد خنثى و كسى كه خصيه اش را درآورده اند و اطفال مميز نيز واجب است ، پس
اگر كسى از آنان طواف نساء را ترك كند اگر زن باشد شوهر بر او حرام است و اگر مرد
باشد زن بر او حرام است ، بلكه اگر ولى طفل غير مميز او رامحرم كند بنابر احتياط
واجب است او راطواف نساء هم بدهد تا زن گرفتن بر او حلال شود.
مساءله 8 - طواف نساء و دو ركعت نمازش واجبند اما از
اركان حج نيستند، بنابراين اگر آنرا عمدا هم ترك كند حجش باطل نمى شود تنها زن
برايش حلال نمى شود بلكه بنابراحتياط عقد ازدواج و خطبه آن و شهادت دادن بر وقوع
آن نيز برايش حلال نيست .
مساءله 9- جائز نيست در حال اختيار سعى را قبل از
طواف زيارت و نماز آن انجام دهد، همچنانكه جائز نيست در حال اختيار طواف نساء را
زودتر از طواف زيارت و نماز آن وسعى بياورد، بنابراين اگر مخالف ترتيب بياورد بايد
طورى اعاده كند كه ترتيب حاصل شود.
مساءله 10 - در حال ضرورت چون حال ترس از حيض و عدم
تمكن از بقاء در مكه تا رسيدن ايام پاكى جائز است طواف نساء را قبل از سعى بياورد،
ولى نزديكتر به احتياط آنست كه ترتيب را رعايت كند و براى طواف نساء نائب بگيرد، و
اگر سهو كند ويا جاهل به حكم باشد و بر خلاف ترتيب عمل كند سعى و طوافش صحيح است
هرچند كه نزديكتر به احتياط آنست كه طواف را اعاده كند.
مساءله 11 - اگر سهوا طواف نساء را ترك كند و به وطن
بازگردد، اگر برايش برگشتن ممكن است و مشقتى ندارد بايد برگردد و گرنه نايب بگيرد
تا بعد از انجام آن زنان بر او حلال شوند.
مساءله 12 - اگر يكى از طوافهاى واجب يعنى طواف عمره
يا طواف حج و يا طواف نساء راترك كند و برگردد و با زنان جماع كند واجب مى شود كه
شترى در مكه نحر نموده يا گوسفندى ذبح كند، و نزديكتر به احتياط آنست كه اگر تمكن
دارد و مشقتى بر او نيست شتر نحر كند و آنگاه به مكه برگشته طواف ترك شده را بياورد
و اگر طواف ترك شده غير طواف نساء بوده باشد احتياط آنست كه بعد از انجام آن سعى را
هم اعاده كند و اگر برايش امكان ندارد نائب بگيرد.
مساءله 13 - اگر طواف عمره و يا زيارت را بخاطر
ندانستن حكم ترك كرده و برگشته باشد بر او واجب است يك شتر كفاره داده دوباره حج
خود را اعاده كند.
گفتار در احكام بيتوته در منى<"75">
مساءله 1 - چنانچه شخصى در روز عيد مناسك خود را در
مكه انجام داد واجب است به منى برگردد تا شب يازدهم و دوازدهم را در آنجا بيتوته
كند و مقدار واجب از اين بيتوته دو شب از غروب تانصف شب است .
مساءله 2 - بيتوته شب سيزدهم از اول تانيمه شب برچند
طايفه واجب است : يكى از آنان كسى است كه در حال احرام عمره يا احرام حج از شكار
پرهيز نكرده باشد و احتياط آنست كه كسى هم كه شكار را گرفته ولى آنرا نكشته شب
سيزدهم را بيتوته كند، و اما اگر اين دوكار يعنى كشت صيد و يا گرفتن آنرا مرتكب
نشده باشد بيتوته اين شب بر او واجب نيست هرچند كه ساير محرمات صيد چون خوردن گوشت
آن و يا نشان دادن آن به شكارچى و اشاره كردن به آن و غير اينها را مرتكب شده باشد
طائفه ديگر كسى است كه در حال احرام حج يا احرام عمره با زنى جماع كرده باشد چه از
جلو وچه از عقب هرچند كه آن زن همسرش نباشد واجب است شب سيزدهم رابيتوته كند ولى
چنانچه تنها بوسه و لمس و غيره را مرتكب شده باشد بيتوته لازم نيست . ويكى ديگر كسى
است كه روز دوازدهم از منى به سوى مكه كوچ نكرده تا خورشيد غروب كرده باشد كه با
درك غروب خورشيد بيتوته شب سيزدهم در منى واجب مى شود.
مساءله 3 - بيتوته در منى در شبهائى كه گفته شد بر
چند طائفه واجب نيست :
اول : بيماران و پرستاران آنها بلكه هر كسى كه عذرى دارد كه با وجود آن بيتوته
كردنش در منى دشوار باشد.
دوم : كسى كه در مكه مال قابل اعتنائى دارد و مى ترسد اگر در منى بيتوته كند آن مال
از بين برود و يادزد آن را بربايد.
سوم : چوپان و دامدارى كه بايد شبها دام خود را بچراند.
چهارم : كسانى كه مسئول رساندن آب به حاجيان در مكه هستند.
پنجم : كسى كه در مكه تا طلوع فجر عبادت بوده وغير از عبادت و ضروريات يعنى خوردن و
نوشيدن به قدر احتياج وتجديد وضو و امثال آن كار ديگرى نداشته باشد اما براى كسى كه
درغير مكه حتى در بين راه مكه و منى مشغول عبادت بوده ترك بيتوته بنابراحتياط جائز
نيست .
مساءله 4 - بركسى كه بدون هيچ عذرى اول شب در منى
حضور يافته بنابراحتياط واجب است تا قبل از نيمه شب خود را بدانجا برساند و تاطلوع
فجر در آن جا بيتوته كند.
مساءله 5 - بيتوته يكى از عبادات است كه نيت با همه
شرائطش در آن واجب است .
مساءله 6 - كسى كه بيتوته واجب در منى را ترك كرده
واجب است براى هر شبى يك گوسفند كفاره دهد، چه اينكه تركش عمدا باشد و يا جهلا و يا
نسيانا بلكه اين كفاره حتى بر آن چند طائفه اى كه در مساءله سوم برشمرديم كه ترك
بيتوته برايشان جائز بود غير طائفه پنجم نيز واجب است البته وجوب آن براى طائفه سوم
وچهارم بر اساس احتياط است .
مساءله 7 - در گوسفندى كه در اين كفاره بايد ذبح شود
آن شرائطى كه در قربانى هست معتبر نيست و ذبح آن مكان مخصوصى ندارد بنابراين كسى كه
اين كفاره بعهده اش آمده مى تواند بعد از مراجعت در محل خود آن را ذبح كند.
مساءله 8 - كسى كه در تمام شب خارج منى نبوده اگر
قسمت اول شب تا نيمه شب را منى بوده اشكالى نيست دراينكه كفاره اى به عهده اش نمى
آيد
(چون واجب آن همان مقدار است
)و اگر قبل از نيمه شب و يامقدارى از اول شب را خارج منى رفته باشد
احتياط آنست كه كفاره بدهد.
مساءله 9- كسى كه برايش جائز است روز دوازدهم از منى
كوچك كند واجب است تاظهر آن روز در منى بماند و بعد از ظهر كوچ كند و اما كسى كه
روز سيزدهم هم كوچ مى كند اين محدوديت راندارد و هروقت بخواهد مى تواند خارج شود.
گفتار در رمى جمره هاى سه گانه <"76">
مساءله 1 - رمى هر سه جمره يعنى جمره اولى و وسطى و
عقبه در روزهائى كه بيتوته شب آن واجب است حتى روز سيزدهم براى كسى كه بيتوته شب آن
بر او واجب است از واجبات منى است ، اما اگر آن را ترك كند حجش باطل نمى شود حتى
اگر عمدا ترك كرده باشد حجش صحيح است چيزى كه هست فقط گناهى مرتكب شده است .
مساءله 2 - در هر روزى كه رمى واجب است بايد هر جمره
را با هفت عدد سنگريزده رمى نمايد و در رمى جمرات سه گانه در هر روز معتبر است تمام
آنچه كه در رمى جمره عقبه بوده و بيانش گذشت و هيچ فرقى با آن ندارد.
مساءله 3 - وقت رمى از طلوع خورشيد تا غروب آن است
بنابراين در حال اختيار جائز نيست كه آن را در شب انجام دهد، واما با وجود عذرى چون
ترس و بيمارى و يا عليلى و يا اشتغال به چوپانى در روز جائز است آنرا در شب آنروز و
يا شب آينده اش انجام دهد.
مساءله 4 - در رمى جمرات رعايت ترتيب واجب است و
بايد ابتداء ديگر جمره وسطى رارمى نموده سپس به رمى جمره عقبى بپردازد صحيح است و
بايد برگردد و عمل رمى رابه هر نحوى كه خواست تكميل كند لكن نزديكتر به احتياط براى
كسى كه عمدا چنين كرده اين است كه دوباره از سر بگيرد، و همچنين جائز است رمى جمره
متقدم با چهار ريگ و سپس به جمره بعدى بيايد و آنرا رمى كند پس مقدم داشتن رمى جمره
متقدم در همه هفت ريگ واجب نيست .
مساءله 5 - اگر جمره اولى را با چهار ريگ رمى كند
آنگاه با چهار ريگ ديگر جمره وسطى را رمى نموده سپس به رمى جمره عقبى بپردازد صحيح
است و بايد برگردد و عمل رمى را بهر نحوى كه خواست تكميل كند لكن نزديكتر به احتياط
براى كسى كه عمدا چنين كرده اين است كه دوباره از سر بگيرد و همچنين جائز است رمى
جمره متقدم با چهار ريگ و سپس بجمره بعدى بيايد و آنرا رمى كند پس مقدم داشتن رمى
جمره متقدم در همه هفت ريگ واجب نيست .
مساءله 6 - اگر در يكى از اين روزها رمى جمرات را
فراموش كند واجب است در روز ديگر آن را قضاء نمايد و اگر در دو روز فراموش نمايد در
روز سوم قضاء مى كند و حكم در صورتى هم كه عمدا ترك كرده باشد همين است و چون خواست
قضاء كند واجب است قضاء را بر اداء مقدم بدارد، و نيز واجب است آن چه زودتر فوت شده
زودتر قضاء كند، بنابراين اگر رمى روز عيد و روز يازدهم را ترك كرده در روز دوازدهم
اول رمى روز عيد را قضاء مى كند و سپس رمى روز يازدهم را و در آخر روز دوازدهم را
به نيت اداء مى آورد و خلاصه كلام همانطور كه در اداء رعايت ترتيب واجب است در قضاء
نيز واجب است هم در همه جمره ها و هم در بعضى از آن ها، پس اگر مثلا در روز يازدهم
بعضى از جمره ها مثلا جمره اولى را ترك كرده و روز بعد به يادش آمده اول رمى روز
قبل را انجام مى دهد بعدا آنروز را، بلكه احتياط آنست كه اگر همه جمرات و بعضى از
آنها باچهار ريگ رمى كرده و روز بعد يادش آمد اول قضاء را مى آورد بعد اداء را و
اول آنچه قبلا قضاء شده مى آورد و سپس بعدى آنرا.
مساءله 7 - اگر در يكى از اين روزها برخلاف ترتيب
رمى كرده و روز بعد متوجه شد بايد رمى را طورى اعاده كند كه ترتيب روزهاى قبل حاصل
شود آن گاه وظيفه روز حاضرش را بياورد.
مساءله 8 - اگر رمى هر سه جمره رافراموش كند تا داخل
مكه شود اگر در ايام تشريق بيادش بيايد واجب است در صورت تمكن به منى برگردد و با
نبودن امكان نائب بگيرد، واگر بعد از ايام تشريق بيادش بيايد و ياعمدا آنرا ترك
كرده باشد تا بعد از ايام تشريق احتياط آنست كه هم آن چه گفتيم انجام دهد
(يعنى در صورت تمكن برگردد ودر غير آن
صورت نائب بگيرد)و هم در سال بعد در
همان ايامى كه از او فوت شده آنرا قضاء كند يا خودش و يا نائبش و اگر بعد از خارج
شدن از مكه بيادش بيايد احتياط آنست كه در سال بعد ولو با نائب گرفتن آنرا قضاء كند
حكم فراموش كردن بعضى از سه جمره نيز حكم فراموشى هر سه جمره را دارد بلكه احتياط
حكم كسى هم كه كمتر از هفت ريگ را به هر سه جمره و يا بعضى از آنها زده حكم فراموش
كردن همه آنست .
مساءله 9- كسانى كه معذورند مانند بيمار و عليل و
غير قادر بر رمى مانند طفل بايد نائب بگيرند، و اگر خود قادر بر نائب گرفتن نيز
نيست نظير بيهوش ولى او و يا فردى ديگر برايش نائب مى گيرد، و احتياط آنست كه نائب
عمل رمى را انجام ندهد مگر بعد از آن كه از تمكن منوب عنه نااميد شود، بهتر آنست كه
اگر امكان دارد معذور را به محل رمى ببرد و در حضور او رمى انجام دهد و در صورت
امكان سنگريزه را در دست خود او بگذارد و با دست او به جمره بزند بنابرآنچه گفته شد
اگر بعد از انجام رمى به وسيله نائب عذر معذور برطرف شد اگر نائب با نوميدى ازرفع
عذرش نيابت كرده اعاده واجب نيست وگرنه واجب است خود او آنرا اعاده كند.
مساءله 10 - اگر غير معذور
(مثلا ولى او)از برطرف شدن
عذر معذور ماءيوس شود واجب نيست ، در نائب شدنش از او اجازه بگيرد هرچند كه به
احتياط نزديكتر است و اما اگر قادر بر كسب اجازه نباشد اجازه معتبر نيست .
مساءله 11 - اگر بعد از برگشتن روزى شك كند در اينكه
روز قبل رمى را انجام داده يا نه اعتنائى به شك خود نمى كند و همچنين اگربعداز داخل
شدن در رمى جمره بعدى شك كند در اينكه جمره قبلى را رمى كرد يا نه يا شك كند در
اينكه صحيح رمى كرده يا نه ، به شك خود اعتناء نمى كند، همچنانكه اگر بعد از فراغت
و يا تجاوز عملى شك كند در اينكه آيا صحيح انجام داده يانه بنا را بر اين مى گذارد
كه صحيح انجام داده ، و اگر شك كند در عدد هفتگانه رمى و احتمال دهد كه شايد كمتر
از هفت بوده اگر قبل از شروع به رمى جمره بعدى باشد بايد آن كمبودى كه احتمال مى
دهد بياورد وبنابراحتياط اگر از رمى منصرف هم شده و به كارى ديگر مشغول شده باشد
بايد آن كمبود را بياورد، واما اگر شكش بعد از شروع به رمى جمره بعدى بوده ، اگر
برايش محرز است كه چهار ريگ انداخته و در بقيه شك دارد بنابراحتياط بقيه را هم
بياورد بلكه همچنين است اگر شك او بعد از رمى جمره بعدى هم باشد و اما اگر شك در
عدد چهار هم داشته باشد يعنى شك كند در اينكه چهار ريگ انداختم يا كمتر بنا مى
گذارد بر اينكه چهار را انداخته و بقيه را مى آورد.
مساءله 12 - اگر بعد از گذشتن يك روز يقين كند به
اينكه روز قبل يكى از سه جمره را رمى نكرده و نداند كدام بوده همينكه درقضاء آن
جمره عقبه را رمى كند كافى است و نزديكتر به احتياط آنست كه هر سه جمره را قضاء
كند، و اگر بعد از رمى هر سه جمره يقين كند كه يكى ازسه جمره سه ياكمتر از آن كمبود
داشته واجب است آن مقدار كمبود را جبران نموده و هر سه جمره را به آن تعدا رمى كند
و اگر در همين فرض يقين كند كه از يكى از سه جمره چهار عدد كم شده بعيد نيست جائز
باشد اكتفاء به رمى جمره عقبه و تكميل آن كمبود، ولى نزديكتر به احتياط آنست كه همه
وظيفه جمره عقبه را بياورد باز هم نزديكتر به احتياط اين است كه عمل رمى رادر هر سه
جمره از سر بگيرد.
مساءله 13 - اگر بعد از گذشتن اين سه روز يقين كند
به اينكه عمل رمى را در يكى از آن روزها ترك كرده و نمى داند كدام روز بوده واجب
است رمى هر سه روز رابا رعايت ترتيب قضاء كند هر چند كه احتمال دارد اكتفاء به قضاء
وظيفه روز آخر جائز باشد.
گفتار در صد و حصر در اعمال حج يا
عمره <"77">
مساءله 1 - مصدود عبارت است از كسيكه دشمن و يا
مانعى نظير آن از انجام عمره يا حج او جلوگيرى كند ومحصور عبارت است از كسى كه
بيمارى مانع او شود.
مساءله 2 - كسى كه براى عمره وياحج محرم مى شود واجب
است كه آن را تمام كند واگر تمام نكند همچنان در احرام مى ماند، بنابراين اگر براى
عمره احرام ببندد ولى دشمن و يا نظير دشمن چون كاركنان دولت و ياغير دولت او را از
رفتن به مكه جلوگيرى شود و راه ديگرى غير از آن راه بسته شده به سوى مكه وجود
ندارد، و يا اگر دارد هزينه مسافرت آن راه را ندارد جائز است براى حلال شدن آنچه
برايش حرام شده و بيرون آمدن از احرام در همانجا كه هست گاو و يا گوسفند و يا شترى
قربانى كند، و نزديكتر به احتياط آن است كه هنگام ذبح قصد حلال شدن محرمات را بكند،
و همچنين احتياط اين است كه تقصير هم بكند كه بعد از اين دو كار همه محرمات احرام
حتى زنان برايش حلال ميشود.
مساءله 3 - اگر با احرام عمره داخل مكه معظمه شود
ولى در همان مكه دشمن و يا مانعى ديگر نگذارد اعمال عمره را بجاى آورد حكم مسئله
قبل رادارد و با همان كارهائى كه گفته شد از احرام در مى آيد، بلكه بعيدنيست ، در
صورتى هم كه ممنوع از طواف يا سعى شود حكمش همين باشد، واگر ظالمى او را حبس كند يا
طلبكارى ياسعى شود حكمش همين باشد و اگر ظالمى او را حبس كنديا طلبكارى او را
بخاطرطلبى كه او قدرت پرداخت آنرا ندارد حبس نمايد باز هم همان حكم را دارد.
مساءله 4 - اگر براى داخل شدن در مكه و يا بخاطر
انجام مناسك محرم شود وسپس ظالمى از او مبلغى را مطالبه نمايد كه او قادر به پرداخت
آن باشد بايد آن مبلغ را در صورتى كه حرجى نباشد بپردازد و مناسك راانجام دهد، و
اگر تمكن از پرداخت ندارد ويا پرداخت آن برايش حرجى و دشوار است ظاهر اين است كه
همان حكم مصدود را دارد.
مساءله 5 - اگر غير آن راهى كه بسته شده را ديگر به
سوى مكه دارد و هزينه رفته از آنرا نيز دارد بر احرام خود باقى مى ماند و واجب است
به حج برود واگر به حج نرسيد اعمال عمره مفرده را مى آورد و از احرام خارج مى شود،
و به صرف اينكه بترسد به اعمال حج نرسد با اعمال مصدود ازاحرام خارج نمى شود، بلكه
بايدحتما ادامه دهد تا اگر حج از او فوت شد اعمال عمره مفرده را بياورد و از احرام
خارج شود.
مساءله 6 - صد از حج به اين تحقيق مى يابد كه انسان
بخاطر آن به هيچكدام از وقوفين عرفه و مشعر نرسد نه به اختيارى آن ونه به اضطرارش
بلكه صد به همين مقدار نيز تحقق مى يابد كه انسان به انجام وظيفه اى كه ترك آن حتى
غير علمى و عمديش موجب فوت حج مى شود نرسد، بلكه ظاهر اين است كه اگر بعد از وقوف
به عرفات و مشعر ممنوع شود از اينكه واجبات مكه و منى را بياورد و از انجام يكى از
آندو ممنوع شود و نتواند نه خودش بياورد و نه نائب بگيرد صد و ممنوعيت تحقق مى
يابد، بله اگر همه واجبات مكه ومنى را هم انجام دهد آنگاه پس از برگشتن به منى براى
بيتوته و اعمال ايام تشريق مصدود وممنوع شود مصدوديت تحقق نمى يابد، وحجش صحيح
است و واجب است در همان سال و اگر نتوانست سال بعد براى اعمال ايام تشريق نائب
بگيرد.
مساءله 7 - مصدود از عمره ياحج اگر كسى است كه حج بر
اومستقر شده و يادر سال بعد مستطيع شود واجب است حج را بياورد ونبايد بدستورى كه
براى خروج از احرام انجام داد اكتفا كند وآن دستور كافى ازحجة الاسلام او نيست .
مساءله 8 - مصدود كه گفتيم جائز است براى بيرون شدن
از احرام آن دستور را بكار بندد مخصوص تنها مصدودى كه از برطرف شدن مانع نوميد باشد
نيست بلكه باداشتن اميد به رفع مانع نيز مى تواند طبق آن دستور از احرام درآيد.
مساءله 9- كسى كه براى عمره احرام بسته ومحصور شد
يعنى بخاطر بيمارى نتوانسته به مكه برسد اگر بخواهد ازاحرام درآيد بايدقربانى كند،
و احتياط آنست كه قربانى يا پول آنرا توسط امينى به مكه بفرستد و با او قرار بگذارد
كه در روز معين و ساعتى معين قربانى او را ذبح كند كه چون آن موعد مقرر رسد تقصير
مى كند و از احرام درآيد و همه محرمات به جز زن برايش حلال مى شود، و احتياط آنست
كه نائب او هنگام ذبح قربانش نيت بيرون شدن اورا از احرام رابكند.
مساءله 10 - اگر براى حج محرم شودو بخاطر بيمارى و
به وقوف درعرفات و مشعر نرسد و بخواهد از احرام درآيد واجب است قربانى كند و احتياط
آنست كه قربانى خود و يا پول آنرا به منى بفرستد و با نائب خود قرار بگذارد كه آن
را در روز عيد در منى ذبح كند كه بعد از ذبح محرمات احرام به غير از زن برايش حلال
مى شود.
مساءله 11 - اگر حج وجبى برعهده اش باشد و بخاطر
بيمارى محصور شود از خصوص زن تحلل پيدا نمى كند مگراينكه سال بعد اعمال حج و طواف
نساء را انجام دهد و اگر از اين كار عاجز شود بعيدنيست بگوئيم گرفتن نائب كافى است
و بعد از انجام آن به وسيله نائب از احرام بيرون مى آيد، و اگر حجمش مستحبى باشد
بعيد نيست كه نائب گرفتن براى طواف نساء كافى باشد براى بيرون شدن از احرام
ونزديكتر به احتياط آن است كه خودش بياورد.
مساءله 12 - اگر ممنوع از اعمال عمره به دستور فوق
ازاحرام درآيد و با زنان جماع نمايد معلوم گردد كه قربانيش در روز مقرر ذبح نشده
بوده گناهى نكرده و كفاره اى بر او نيست لكن واجب است قربانى و يا بهاى آنرا بفرستد
و بار ديگر با نائب خود قرار بگذارد و واجب است از زنان دورى كند و احتياط واجب اين
است كه از لحظه اى كه واقع برايش كشف شد اجتناب كند هرچند كه احتمال دارد لزوم
اجتناب از لحظه فرستادن پول يا قربانى باشد.
مساءله 13 - تحقق حصر به همان چيزهائى است كه صد
باآن ها تحقق مى يافت .
مساءله 14 - اگر مريض بعد از فرستادن قربانى و يا
قيمت آن بهبودى يابد و بتواند خود را به مكه برساند واجب است حج را بجاى آورد، اگر
به احرام تمتع محرم شده و اعمال عمره را درك مى كند كه هيچ و اما اگر وقت نجام
اعمال عمره را ندارد يعنى به وقوف عرفات و مشعر نمى رسد حج افراد انجام مى دهد و
احتياط آنست كه نيت خود را از عمره تمتع به حج افراد برگرداند و بعد از انجام حج
افراد براى عمره مفرده محرم مى شود وكافى از حجة الاسلام او هست ، و اگر وقتى به
مكه رسيد كه وقوف اختيارى مشعر را درك درآيد، وحج واجب را سال آينده اگر شرائطش را
داشت بجا مى آورد، مصدود هم دراين فرض مانند محصور و بيمار است .
مساءله 15 - بعيد نيست كه غير متمكن مانند معلوم
وضعيف را نيز در اين احكام كه گفته شد ملحق به مصدود و محصور بدانيم لكن مسئله مشكل
است و احتياط آن است كه بر احرام خود باقى بماند تا بهبودى يافته واجبش را انجام
دهد، حال اگر حج از او فوت شد عمره مفرده را مى آورد و از احرام درمى آيد و آنگاه
واجب است كه به شرط حصول شرائط درسال بعد حج را بياورد.
مساءله 16 - احتياط آن است كه روزى كه با نائب خود
مقرر مى دارد در عمره تمتع قبل از روز خروج حاجيان به سوى عرفات باشد و در احرام حج
روز عيد باشد.
كتاب امر به معروف و نهى از منكر
امر به معروف و نهى از منكر جزء بالاترين و شريف ترين فرائض اسلام است كه ساير
فرائض به وسيله آن دو اقامه مى شود و وجوب آن دو از ضروريات دين است و منكر آن اگر
توجه داشته باشد كه انكارش چه لوازمى دارد و به لوازم آن ملتزم باشد از كافران است
و در كتاب عزيز و اخبار شريفه با بيانهائى مختلف مسلمين رابه اقامه آن دو ترغيب و
تحريض نموده از آن جمله در قرآن كريم خدايتعالى مى فرمايد:
و لتكن منكم امة يدعون الى الخير و ياءمرون بالمعروف وينهون عن المنكر اولئك هم
المفلحون
(4) بايد از شما جماعتى باشند كه به سوى خير دعوت نموده امر به معروف و
نهى از منكر كنند و رستگاران همين جماعتند)
و نيز فرموده : كنتم خير امة اءخرجت للناس تاءمرون بالمعروف
وتنهون عن المنكر و تؤ منون بالله
(5) و شما بهترين امتى هستيد كه از بين بشر و براى بشر بيرون شديد چون
امر به معروف و نهى از منكر نموده وبه خدا ايمان داريد)و
همينطور آيات ديگر.
و اما روايات :
از حضرت رضا(ع ) روايت شده كه فرمود: رسول خدا همواره مى فرموده :
اذا امتى توالكت الامر بالمعروف والنهى عن المنكر فلياء ذنوا بوقاع من الله تعالى
(6)
اگر روزى بر امتم برسد كه امر به معروف و نهى از منكر را به يكديگر واگذار كنند در
آن روز بايد اعلان جنگ با خدايتعالى كنند.
و از رسول خدا (ص ) روايت شده كه فرمود: ان الله عزوجل
ليبغض المؤ من الضعيف الذى لادين له فقيل له و ماالمؤ من الذى لادين له ؟ قال :
الذين لاينهى عن المنكر
(7) خداى عزوجل مؤ من ضعيف راكه دين ندارد دشمن مى دارد شخصى پرسيد: مؤ
من ضعيفى كه دين ندارد كيست ؟ فرمود: كسى است كه نهى از منكر نميكند: و نيز از آن
جناب (ص ) روايت شده كه فرمود: لاتزال امتى بخير ما آمروا
بالمعروف و نهواعن المنكر و تعاونوا على البر، فاذالم يفعلوا ذلك نزعت منهم البركات
و سلط بعضهم على بعض ولم يكن لهم ناصر فى الارض و لا فى السماء
(8) امت من همواره به خير و خوبى است مادام كه امر به معروف و نهى از
منكر و يكديگر را در كار خير كمك نمايد پس اگرچنين نكند بركات از آنها گرفته مى شود
و بعضى بر بعض ديگر مسلط مى شوند وديگر ياورى نخواهند داشت نه در زمين و نه در
آسمان .
و از اميرالمؤ منين (ع ) روايت شده كه خطبه اى خواند و در آن حمد و ثناى خدا گفت و
سپس فرمود: اما بعد فانه انما هلك من كان قبلكم حيثما عملوا
من المعاصى و لم ينههم الربانيون و الاحبار عن ذلك و انهم لما تماد وافى المعاصى و
لم ينههم الربانيون والاحبار عن ذلك نزلت بهم العقوبات فاءمر بالمعروف و انهوا عن
المنكر و اعملوا ان الامر بالمعروف والنهى عن المنكر لن يقربا اجلا و لن يقطما رزقا
(9) اما بعد بدانيد كه اقوام قبل از شما كه هلاكت رسدند بدين جهت بودكه
گناه مى كردند و علماء يعنى ربانيون نصارى و احبار يهود آنها را از آن اعمال نهى
نمى كردند تا اينكه غرق در معصيت شدند همينكه اين وضع ادامه يافت و ربانيون و احبار
آنرا از اين وضع نهى نكردند، عقوبتهاى الهى بر آنان نازل گرديد، پس امر به معروف
كنيدو نهيا ز منكر نمائيد وبدانيد كه امر به معروف و نهى از منكر نه اجلى را نزديك
مى كند و نه رزقى را قطع مى نمايد... (تا آخر حديث ).
و از امام باقر (ع ) روايت شده است كه فرمود: يكون فى آخر
الزمان قوم يتبع فيهم قوم مراؤ ون فيتقرؤ ون و يتنسكون حدثاءسفهاء لايوجبون امرا به
معروف ولانهيا عن منكر الا اذا آمنوا الضرر يطلبون لانفسهم الرخص و المعاذير
(ثم قال )ولو اضرت الصلاة
بسائر ما يعلمون باموالهم و ابدانهم لرفضوها كما رفضوا اسمى الفرائض و اشرفها ان
الامر بالمعروف والنهى عن المنكر فريضه عظيمه بها تقام الفرائض هنالك يتم غضب الله
عزوجل عليهم فيعمهم بعقابه ، فيهلك الابرار فى دار الاشرار و الصغار فى دارالكبار
(10).
در آخر الزمان مردمى خواهند بود عده اى رياكار متبوع و مقتدى آنان
مى شوند عالم نمايان بدعتگزار و عابد نمايان جاهل ، هيچ امر به معروف ونهى از منكرى
رابرخورد واجب نمى شمارند مگر وقتى كه اطمينان پيدا كنند كه از ناحيه آن ضررى
متوجهشان نمى شود دنبال راه بهانه و عذر تراشى هستند تا به آن وسيله شانه از زير
بار وظيفه خالى كنند.. آنگاه فرمود، و اگر نماز برايشان ضرر مالى و بدنى داشته باشد
آنرا ترك مى كنند، همچنانكه مهم ترين وشريفترين واجبات را ترك كردند آرى امر به
معروف ونهى از منكر فريضه اى است عظيم كه باآن ساير فرائض اقامه مى شود، در آنزمان
است كه غضب خداى عزوجل بر آن مردم تمام مى شود و عقوبتى مى فرستد كه همه را فراگيرد
به طورى كه ابرار در داخل خانه اشرار به هلاكت برسند و اطفال در خانه بزرگترها هلاك
گردند).
و از محمدبن مسلم روايت است كه گفت امام صادق (ع ) به شيعيان نوشت : البته بايد
سالخوردگان و خردمندان شما به نادآنهاو طالبان رياست توجه كنند
(و آن ها را به وظائفشان آشنا سازند)وگرنه
لعنت من همه شما راخواهد گرفت )و ديگر
احاديث از اين قبيل .
گفتار در اقسام وكيفيت وجوب آن دو<"79">
مساءله 1 - هر يك از امر به معروف و نهى از منكر دو
قسمند واجب و مستحب ، هر عملى كه عقلا يا شرعا باشد امر به معروف به آن نيز واجب
است و هر چيزى كه عقلا قبيح ويا شرعا حرام باشد نهى مردم از ارتكاب آن واجب است و
هرچيزى كه انجام آن مطلق و مستحب باشد امر به آن نيز مستحب است و هرچيزى كه انجام
دادنش مكروه باشد امر به آن نيز مكروه است .
مساءله 2 - اقوى آنست كه وجوب امر به معروف و نهى از
منكر كفائى است يعنى اگر كسى در موردى اين مهم راانجام داد از ديگران ساقط مى شود
وگرنه هم مردم كه در آن مورد سكوت كرده اند همه واجب الهى را ترك كرده اند.
مساءله 3 - اگر اقامه فريضه اى و يا ريشه كن ساختن
منكرى منوط به اجتماع عده اى باشد كه همگى امر و يا نهى كنند با اجتماع چند تن واجب
از عهده بقيه ساقط نمى شود مگر زمانى كه به قدر كفايت اجتماع حاصل شده باشد.
مساءله 4 - اگر عده اى كمتر از مقدار كفايت جمع شوند
وبقيه جمع نشوند و اقدام كننده به امر به معروف و نهى از منكر نتواند آنان راجمع
كند وجوب از او ساقط مى شود و گناه به گردن تخلف كنندگان است .
مساءله 5 - اگر شخصى و يا اشخاصى قيام به انجام
وظيفه نمودند ولى كارى از پيش نبردند ولكن احتمال مى رود كه اگر ديگران نيز همكارى
كنند مؤ ثر واقع شود بر آنان واجب است كه در صورت اجتماع شرائط همكارى بنمايند.
مساءله 6 - اگر يقين كند و يا اطمينان داشته باشد كه
ديگرى قيام به امر به معروف و نهى از منكر كرده واجب نيست بر او قيام نمايد بله اگر
بعدا خلاف يقينش كشف شود بر او واجب مى شود و همچنين اگر يقين يااطمينان كند به
اينكه قيام كسى كه قيام كرده كافى براى تحقق امر به معروف و نهى از منكر هست ديگر
بر او واجب نيست قيام كند ولى اگر معلوم كافى نبوده واجب مى شود.
مساءله 7 - احتمال و يا مظنه به اينكه ديگرى قيام مى
كند ويا قيام آنكه قيام كرده كفايت مى كند كافى نيست و با وجود آن احتمال و مظنه
قيام بر خود او واجب است بله اگر دو شاهد عادل برقيام غير يا كفايت قيام او شهادت
دهند تكليف از او ساقط مى شود.
مساءله 8 - اگر موضوع تكليف واجب و يا زمينه ارتكاب
منكر از بين برود وجوب امر به معروف و نهى از منكر نيز از بين مى رود هرچند كه خود
مكلف زمينه را از بين برده باشد مثلا آب منحصرى كه حفظ آن جهت طهارت و يا براى حفظ
نفس محترمه واجب است را بريزد.
مساءله 9- اگر اقامه فريضه اى باريشه كن ساختن منكرى
متوقف بر ارتكاب حرام يا ترك واجبى باشد ظاهرا بايستى ملاحظه كند كداميك مهمتر است
آنرا انجام دهد.
مساءله 10 - اگر قادر بر يكى از دو واجب باشد يا امر
به فلان معروف و يا نهى از فلان منكر بايد ببيند كه كداميك مهمتر است آنرا انجام
دهد واگر هر دو مساوى بود مخير است بين آن دو.
مساءله 11 - در سقوط تكليف امر به معروف و نهى از
منكر اين مقدار كافى نيست كه حكم شرعى را گوشزد نمايد و يا مفاسد ترك واجب و ارتكاب
حرام را بيان كند، مگر آنكه عرف ولو با قرائن آن را امر به معروف و نهى از منكر
بداند وياآنكه مقصود به همان مقدار حاصل شود، بلكه ظاهر اين است كه اگر طرف مقابل
بخاطر قرينه خاصى از اين عمل امر به معروف و نهى از منكر بفهمد كفايت مى كند
هرچندكه عرف از آن امر به معروف ونهى از منكر نفهمد.
مساءله 12 - امر و نهى در اين باب
(از ناحيه آمر و ناهى )
مولوى است هر چند كه آمر پائين تر از كسى باشد كه امر و يانهيش مى كند، بنابراين
درامر به معروف و نهى از منكر كافى نيست بگويد: خدا تو را امر به نماز كرده و يا از
شرابخوارى نهى كرده مگر آنكه با گفتن آن غرض حاصل شود وگرنه بايد خود او امر و نهى
كند به طورى كه عرف بگويد فلانى امر به معروف و نهى از منكر كرد مثلا به طرف بگويد
نماز بخوان و يا شراب ننوش .
مساءله 13 - در امر به معروف و نهى از منكر قصد قربت
و خلوص نيت معتبر نيست چون اين دو وظيفه توصلى است نه تعبدى
(زيرا غرض از آن ريشه كن شدن فساد و بپا داشتن واجبات است
)بله اگر در آن قصد قربت كند اجر مى برد.
مساءله 14 - در وجوب انكار منكر فرقى نيست بين اينكه
آن منكر گناه كبيره باشد ياگناه صغيره .
مساءله 15 - اگر ببينيدشخصى را كه مشغول مقدمات حرام
است براى رسيدن به آن حرام ، اگر بيننده يقين داشته باشد كه اين مقدمات او را بحرام
مى ترساند واجب است او را از آن حرام نهى كند، و اگر بداند كه او را به حرام نمى
رساند واجب نيست او رانهى كند مگر بر مبنائى كه مقدمات حرام را نيز حرام بدانيم و
يا تجرى و جرئت كردن بر گناه را عملى حرام بدانيم ، و اگر شك كند در اينكه آيا اين
مقدمات او را به حرام مى رساند يانه نهى از منكر بر او واجب نيست مگر بنابر آن دو
مبنا كه ذكر شد.
مساءله 16 - اگر شخصى تصميم گرفته گنهى مرتكب شود
اگر شخصى كه مطلع شده شك دارد در اينكه قادر به انجام آن حرام هست يانه ظاهرا نهى
واجب نباشد، بله اگر بگوئيم تصميم برحرام گرفتن نيز حرام است نهى وى از تصميم واجب
است .