حكم ثانويه در تشريع اسلامى

على‏اكبر كلانترى

- ۱ -


سخنى با خواننده

يكى از ويژگى‏هاى مهم مكتب تشيع، استفاده از عنصر اجتهاد در گستره نصوص دينى است. اين ويژگى، سبب پويايى و تحرك هر چه بيش‏تر مكتب و نيز كسب توان مناسب در پاسخ‏گويى به موضوعات نوپيدا بوده و هست. تكامل و گسترش رشته‏هاى مختلف علوم اسلامى، از جمله دانش فقه در پرتو همين عنصرِ اجتهاد و نيز تلاش دانش‏مندان و فقيهان بزرگ و زمان‏شناس صورت پذيرفته است.
عصر حاضر به جهت ظهور عقايد و مكاتب مختلف بشرى، تحولات چشم‏گير علمى-صنعتى و نگاه نقادانه به دين و گسترش ارتباطات، مسئوليت عالمان دينى را دو چندان كرده‏است. عالمان و فقيهان بايد به نيكى چالش‏هاى نوين را دريابند، شيوه‏هاى استنباط را مهذب كنند، موضوعات جديد را پاسخ در خور دهند و ميراث كهن فقه شيعه را به زبان روز و متناسب با فهم و انتظار انسان سرگشته و نقاد امروز بازسازى نمايند تا از ره‏گذر اين تلاش، دين و فقه را در عرصه زندگى اجتماعى جوامع بشرى زنده و بالنده نگه‏دارند و مسئوليت دينى و تاريخى خويش را به بهترين وجه ايفا نمايند. انجام اين وظيفه، نيازمند نگاه بيرونى به مجموعه فقه، آشنايى با شيوه‏هاى مشابه استنباط و بررسى دقيق علوم وابسته به فقه، نظير اصول، رجال، درايه و ... مى‏باشد و بدون ترديد تلاشى به اين وسعت نيازمند بسيج جمعى محققان زبده و زمان‏شناس است.
پژوهشكده فقه و حقوق مركز مطالعات و تحقيقات اسلامى هدف اساسى خويش را تحقق‏بخشيدن به اين وظيفه بزرگ قرارداده و در اين راستا تحقيقات متعددى را در زمينه‏هاى مختلف فقهى - حقوقى و دانش‏هاى وابسته به آن در دست انجام دارد.
طبق يك تقسيم‏بندى مشهور در فقه، احكام به دو بخش اوّلى و ثانوى تقسيم شده كه هريك از اين دو بخش نيز احكام ويژه خود را دارند و در جاى خود به طور مبسوط بيان‏شده‏اند.
با نگاهى اجمالى و گذرا بركتاب‏هاى نگاشته شده در زمينه احكام ثانويه مى‏توان دريافت كه بعضى از عناوين به طور مكرّر در اين كتاب‏ها بررسى شده و در برخى موارد، تك‏نگارى‏هاى مكرّر هم در اين زمينه انجام شده است، مانند آثارى كه درباره «لاضرر»، «لاحرج»، «اضطرار» و «تقيه» به رشته تحرير در آمده است، اما با عنايت به گستردگى اين مبحث و هم چنين استقرار نظام جمهورى اسلامى و پديد آمدن زمينه‏هاى جديد در موضوع احكام ثانويه، تحقيق در اين موارد نه تنها شايسته، بلكه بايسته و لازم است.
از مسائل مهم در اين زمينه، مى‏توان به بيان نحوه رابطه احكام اوليه و ثانويه و تعيين مرجع تشخيص موضوعات احكام ثانوى اشاره كرد. هم‏چنين مبحث حكم‏حكومتىِ حاكم شرع و جاى‏گاه آن در ميان احكام اوليه و ثانويه كه نظريات مختلفى درباره آن ابراز شده نيز يكى از مسائل مهم اين بخش است. برخى از سؤالات كه در اين‏باره مطرح شده، عبارت‏اند از: آيا حكم حكومتى در يكى از دو بخش احكام اولى و ثانوى مى‏گنجد، يا اين كه قسيم آنهاست و از ابتدا احكام به سه بخش اوّلى، ثانوى و حكومتى تقسيم مى‏شود، و اصولاً نحوه استناد آن به شرع چگونه است؟
پرسش ديگر اين است كه آيا عناوين احكام ثانويه همان عناوينى است كه از ابتدا براى آن برشمرده‏اند، از قبيل ضرر و اضطرار و مانند آن، يا اين كه عناوين ديگرى، مانند بحث اهمّ و مهمّ، مصلحت نظام و حفظ نظام اسلامى، جاى‏گاه مصلحت و انواع مصالح فردى و اجتماعى را در برمى‏گيرد؟
علاوه بر آن چه گفته شد، تحقيقات گسترده و سابقه طولانى‏تر اين مباحث در متون فقهى اهل‏سنّت، مراجعه به آنها و مقايسه و تطبيق موارد در مطالب را ضرورى ساخته است. اين تحقيق بر آن است تا بتواند به نحو شايسته، به طرح و پاسخ‏گويى مطالب پيش گفته پرداخته و بسترى مناسب براى ابراز نظريه‏هاى جديد در اين زمينه فراهم آورد.
پژوهشكده فقه و حقوق مركز مطالعات و تحقيقات اسلامى «پژوهش‏گاه» با اعتقاد به اين امر كه منطق فقه اجتماعى هنوز در آغاز راه بوده و نيازمند طرح، تجزيه و تحليل و نقد و بررسى بيش‏تر است، ضمن تشكر و تقدير از محقق ارجمند، جناب حجةالاسلام على‏اكبر كلانترى كه زحمات بسيارى را براى به ثمرنشاندن اين اثر متحمل شده‏اند، اميدوار است طرح اين‏گونه مباحث، زمينه تعميق هرچه بيش‏تر مباحث فقه اجتماعى را فراهم آورد.

پژوهشكده فقه و حقوق‏
مركز مطالعات و تحقيقات اسلامى