مجموعه چهل حديث ، جلد اول
چهل حديث بينش و حكمت

تهيه و تنظيم: محمود شريفى

- ۲ -


مقدمه

بسمه تعالى

تمدنها، فرزند فرهنگها و انديشه‏هاست و آداب و روشهاى هر ملّت بيانگر روحيات و انديشه‏هاى افرادى است كه در آن جامعه زندگى مى‏كنند زيرا تصوّرات، شناختها و بينشها و تفكّرات، در آداب و رسوم و روش زندگى ملّتها و افراد جلوه‏گر مى‏شود.

چنانچه ميزان رشد و تعالى و تكامل يا انحطاط جامعه‏ها، ملّتها و گروهها وابسته به آداب و روشهاى آنان است، و يگانه معّرف هر فرد آداب و روشهايى است كه از انديشه‏هاى او حكايت مى‏كند.

آداب و رسوم جامعه‏هاى بشرى به يكى از سه قسم زير برمى‏گردد:

1 - آداب و رسوم عاميانه و خرافى

2 - آداب و رسوم دانشمندان

3 - آداب و سنن پيامبران

براى مبدأ پيدايش آداب و رسوم عاميانه و خرافى و غير عاميانه نمى‏توان زمان و مكان خاصّى را بيان كرد ولى بى‏ترديد مى‏توان گفت از زمان شروع زندگى بشر در روى زمين كه از زمان هبوط حضرت آدم آغاز شد تا به امروز يك سلسله آداب و رسوم روش زندگى در ميان خداپرستان و دين باوران پيدا شده كه با روشها و رسوم نوع بشر فرق داشته و دارد. و باز روشن است كه اين روشها و آداب از سطح عقل و از محيط انديشه افراد عادى بشر بيرون است، زيرا با انديشه و عقل بشرى نمى‏توان به آنها رسيد و اساساً درخور فهم بشر نيست، بلكه برخى از شخصيتها و فرزانگان برگزيده جهان پيامبرانند كه از راه و الهام از آفريدگار گرفته و به مردم جهان عرضه كرده‏اند.

اين نوع آداب و رسوم و روشها يك تشكيلات الهى و غير مادى است كه سعادت روحى و جسمى انسانها را بعهده دارد.

مسئوليت رشد و هدايت پيامبران را خدا بعهده گرفته و طرز معاشرت و آداب و روش زندگى آنان را هم امضا و تصديق نموده است.

{ - در اين قسمت مقدمه از كتاب سنن النّبى نوشته مرحوم علامه طباطبائى استفاده شده است. }

بنابراين بهترين و موفقترين روشها و آداب و رسومى كه شايسته الگوگيرى و پيروى است همان روش پيامبران و پرورش يافتگان مكتب الهى است. كه از هرگونه خطا و كج روى مصون است.

از اين رو خداوند متعال در قرآن انسانها را به پيروى از راه و روش آنان فرامى‏خواند و مى‏فرمايد: »قَدْ كانَتْ لَكُمْ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فى اِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ« يعنى در روش{ - ممتحنه / 4}

زندگى ابراهيم و كسانى كه با اويند(يعنى ساير پيامبران) سرمشق و الگوى خوبى براى شماست.

يا در آيه ديگر مى‏فرمايد: »لكم فى رسول اللّه اسوة حسنة« براى شما در روش و زندگى رسول خدا }6- احزاب / 2}

سرمشق و الگوى نكويى است.

علاوه بر قرآن، عقل سالم و تجربه هم ما را به پيروى از مكتب پيامبر و دست‏پروردگان آنان مى‏خواند، زيرا با مطالعه در تاريخ و زندگى اين برگزيدگان الهى معلوم مى‏شود كه بهترين و موفقترين روش در رسيدن به سعادت روش آنان است.

در اين چهل حديث با شمّه‏اى از انديشه‏هاى حكيمانه و برداشتها و بينشهاى جاودانه آنان آشنا مى‏شويم تا به توفيق الهى بتوانيم از انديشه و سخن الهى و پر از حكمت آنان الهام گرفته و در عمل، آنان را الگو قرار دهيم و با ادامه راهشان در شما دوستداران عترت و بندگان شايسته خدا قرار گيريم.

قم - محمود شريفى
74/1/18

بينش اكثريت

قالَ اللَّهُ تَعالى:
يَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَيوةِالدُّنْيا وَ هُمْ عَنِ الْاخِرَةِ هُمْ غافِلون.
روم / 7

خدواند تعالى مى‏فرمايد:
بيشتر مردم به امور ظاهرى زندگى دنيا(مانند صنعت و تجارت و غيره) آگاهى دارند و از عالم آخرت(و وعده ثواب و عقاب حق) به كلّى بى‏خبرند.

فصل اول: بينش پيامبران

بينش حضرت عيسى عليه السلام

قيلَ لِعيسَى بْنَ مَريَمَ عليه السلام :
كَيْفَ اَصْبَحْتَ يا رُوحَ اللَّهِ؟ قالَ: اَصْبَحتُ وَ رَبّى تَبارَكَ وَ تَعالى مِن فَوْقى، وَالنَّارُ اَمامى، وَالْمَوْتُ فى طَلَبى، لا اَمْلِكُ ما اَرْجُو، وَ لا اُطيقُ دَفْعَ ما اَكْرَهُ، فَاَىُّ فَقيرِ اَفْقَرُ مِنّى.
 بحار الانوار، ج 14، ص 322

به حضرت عيسى عليه السلام گفته شود:
اى روح خدا چطور صبح كردى؟ فرمود:
{ - روح الله يكى از نامهاى حضرت عيسى عليه السلام است كه ترجمه آن روح خداست. }
{ - به تعبير روانتر حالا شما چطور است؟ چون جمله‏اى است كه در احوالپرسى بكار مى‏رود. }
صبح را آغاز كردم در حالى كه پروردگارم بالاى سر من است، و آتش (جهنّم) پيش رويم، و مرگ در طلب من است، آنچه را اميدوارم در اختيار من نيست (و مالك آن نيستم)، و از دوركردن آنچه دوست ندارم عاجزم بنابراين چه كسى از من فقيرتر است.

نگرانى حضرت عيسى عليه السلام

وَ كانَ اِذ قيلَ لِعيسى عليه السلام : كَيْفَ اَصْبَحَتَ؟  قالَ:
اَصْبَحْتُ لا اَمْلِكُ نَفْعَ ما اَرْجُو، وَ لا اَسْتَطيعُ دَفْعَ ما اُحاذِرُ، وَ اَصْبَحْتُ مُرْتَهِناً بِعَمَلى وَالْخَيرُ كُلُّهُ فى يَدِ غَيرى، فَلا فَقَيرَ اَفْقَرُ مِنّى.
المحجّة البيضاء، ج 4، ص 15

هرگاه از حضرت عيسى عليه السلام احوالپرسى مى‏شد، مى‏فرمود:
صبح كردم در صورتى كه سود آنچه را كه به آن اميد دارم در اختيار من نيست، و قدرت ندارم آنچه را از آن بيم دارم از خود دفع كنم، و صبح كردم در حالى كه در گرو عملم هستم، و تمام خوبيها در دست غير خودم (يعنى خدا) است، پس هيچ فقيرى از من فقيرتر نيست.

لوازم زندگى

عَنِ الصّادِقِ عليه السلام قالَ: قالَ عيسى فى خُطْبَتِهِ:
اَصْبَحْتُ فيكُمْ وَ اِدامى اَلْجوُعُ وَ طَعامى ما تُنْبِتُ الاَرْضُ لِلْوُحُوشِ وَ الاَنْعامِ وَ سِراجى اَلْقَمَر وَ فِراشى اَلتّرابُ وَ وِسادَتى اَلْحَجَرُ.
سفينة البحار، ج 1، ص 700

از امام صادق عليه السلام نقل شده است:
حضرت عيسى عليه السلام در خطبه‏اش فرمود:
در ميان شما صبح كردم (و زندگى مى‏كنم) در حالى كه خورشت من گرسنگى و غذايم چيزى است كه زمين براى حيوانات وحشى و چهارپايان مى‏روياند و چراغ (و وسيله روشنائى) من ماه و بسترم خاك و بالشم سنگ است.

پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و جامعه

قيلَ لِلنَّبىِ صلي الله عليه و آله و سلم كَيْفَ اَصْبَحْتَ؟ قالَ:
بِخَيرٍ مِنْ قَوْمٍ لَمْ يَشْهَدُوا جَنازَةً، وَ لَم يَعُودُوا مَريضاً.
بحارالانوار، ج 16، ص 288

به پيامبر اسلام گفته شد: چگونه شب را به صبح آوردى؟ فرمود:
بخير و خوشى از دست گروهى كه در تشييع جنازه‏اى شركت نكرده و به عيادت بيمارى نرفته‏اند(در غم و شادى مردم شركت ندارند).

روش رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم

قالا (عمر و ابوبكر) يا رَسوُلَ اللهِ كَيْفَ اَصْبَحْتَ؟ فَقالَ صلي الله عليه و آله و سلم :
اَصْبَحْتُ أحْمَدُ اللَّهَ.
بحارالانوار، ج 32، ص 150

آن دو به رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم گفتند:
اى رسول خدا چگونه صبح كردى؟ فرمود:
صبح كردم در حالى كه حمد و سپاس خدا را بجا مى‏آورم.

فصل دوم:  بينش رهبران

انديشه على عليه السلام در زندگى

قالَ عَبْدُالّلهِ بْنِ جَعْفَرٍ:
دَخَلْتُ عَلى عَمّى عَلىّ عليه السلام صَباحاً وَ كانَ مَريضاً، فَقُلْتُ: كَيْفَ اَصْبَحْتَ يا أميرَالمُؤمنينَ عليه السلام ؟ قالَ: يا بُنَىَّ كَيْفَ اَصْبَحَ مَنْ يَفْنى بِبَقائِهِ وَ يَسقُمُ بِدَوائِهِ وَ يُؤتى مِنْ مَأمَنِهِ؟
بحارالانوار، ج 41، ص 164

عبدالله بن جعفر گفت:
يك روزى صبح بر عمويم على عليه السلام كه مريض بود وارد شدم و گفتم: اى امير مؤمنان چگونه صبح كردى؟ فرمود:
فرزندم چگونه صبح مى‏كند كسى كه با بقائش فانى مى‏شود و با دارو و دوايش بيمار مى‏شود و از همانجا كه مطمئن است ضربه مى‏خورد.

جهان بينى على عليه السلام

قالَ (الرواى) قُلْتُ لِاَميرِالمُؤمنينَ عليه السلام كَيْفَ اَصْبَحْتَ؟ فَقالَ:
كَيْفَ يُصْبِحُ مَنْ كانَ لِلّهِ عَلَيْهِ حافِظانِ، وَ عَلِمَ أنَّ خَطاياهُ مَكْتُوبَةٌ فِى الدّيوانِ، اِنْ لَمْ يَرْحَمهُ رَبُّهُ فَمَرجَعُهُ اِلىَ النيرانِ.
بحار الانوار، ج 76، ص 15

راوى گفت به اميرالمؤمنين عليه السلام گفتم چگونه صبح كردى؟ در پاسخ فرمود:
چگونه صبح مى‏كند كسى كه خداوند بر او دو نگهبان گمارده است، و مى‏داند كه خطاهايش در دفتر ويژه نوشته مى‏شود، و اگر پروردگارش به او رحم نكند بازگشتش به سوى آتش است.

على عليه السلام با دوست و دشمن

قالَ جَيْشُ بْنُ الْمُعْتَمَرُ:
اَفْضَلُ الْعِبادَةِ
سَتْرُ الْعُيُونِ بِذِكْرِ اللَّهِ سُبْحانَهُ.
بحار الانوار، ج 68، ص 38

على عليه‏السلام فرمود:
برترين عبادت
بيدارى چشم‏ها با ذكر خداوند سبحان است.

گذر عمر

 قيلَ لِاَميرِ الْمُؤمِنينَ عليه السلام :
سَهَرُ اللَّيْلِ
شِعارُ الْمُتَقينَ وَ شيمَةُ الْمُشْتاقينَ.
بحار الانوار، ج 78، ص 32

امام اميرالمؤمنين عليه‏السلام فرمود:
بيدارى شب
شعار پرهيزكاران و منش مشتاقان است.

نعمتهاى بى‏شمار زندگى

عَنْ أبى جَعْفَرٍعليه‏السلام قالَ:
إنَّ اللَّهَ يُحِبُّ مِنْ عِبادِهِ كُلَّ دَعَّاءٍ،
فَعَلَيْكُمْ بِالدُّعاءِ فى السَّحَرِ إلى طُلُوعِ الشَّمْسِ،
فَإنَّها ساعَةٌ تُفْتَحُ فَيها أبوابُ السَّماءِ،
وَتُقْسَمُ فيهَا الْأرْزاقُ، وَتُقْضى فيها الْحَوائِجُ العِظامِ.
تحف العقول، ص 210

روزى جابر(بن عبدا... انصارى) به حضرت علّى عليه السلام عرض كرد: چگونه صبح كردى؟ حضرت فرمود:
در حالى كه با اين همه گناه نعمتهاى بيشمارى از پروردگارمان داريم و نمى‏دانيم كداميك را شكر بگزاريم: خوبيهائى را كه بر ملامى كند، يا زشتيهائى را كه مى‏پوشاند.

اوّل و آخر دنيا

قالَ جابِرُبنِ عَبْدِاللَّه:
دَخَلْتُ عَلى اَميرِالمُؤمِنينَ عليه السلام يَوْماً فَقُلْتُ لَهُ: كَيْفَ اَصْبَحْتَ يا اَميرِالمُؤمِنينَ؟
قالَ: آكُلُ رِزْقى، قالَ جابِرُ: ما تَقُولُ فى دارِ الدُّنيا؟
قالَ: ما نَقُولُ فى دارٍ اَوَلُّها غَمٌّ، وَ آخِرُهَا الْموَتُ،
قالَ: فَمَنْ اَغْبَطُ اَلنَّاسِ؟ قالَ: جَسَدٌ تَحْتَ التُرابِ، أمِنَ مِنَ الْعِقابِ، وَ يَرْجُوا الثَّوابَ.
بحار الانوار، ج 76، ص 16.

جابربن عبداللّه گفت:
روزى خدمت اميرالمؤمنين عليه السلام رسيدم به حضرت گفتم:
اى اميرمؤمنان چطور صبح كردى؟ فرمود:
روزى خود را مى‏خورم جابر گفت: به امام عرض كردم: درباره خانه دنيا چه مى‏گوئى؟ فرمود:
چه بگوئيم در مورد خانه‏اى كه اوّل آن غم و آخرش مرگ است.
جابر گفت: خوشبخت‏ترين مردم چه كسى است؟
فرمود: جسمى كه زير خاك است، از عذاب در امان است، و اميد پاداش دارد.

على عليه السلام و جامعه

قالَ جابِرُبنِ عَبْدِاللَّه:
لَقيتُ عَلِىَّ بِنَ اَبى طالِبٍ عليه السلام ذاتَ يَوْمٍ صَباحاً فَقُلْتُ: كَيْفَ اَصْبَحتَ يا اَميَرالمُؤمِنينَ؟ قالَ: بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ مِنْ رَجُلٍ لَمْ يَزَرْ اَخاً و لَمْ يُدْخِلْ عَلى مُؤْمِنٍ سُرُوراً، قُلْتُ وَ ما ذلِكَ؟ قالَ يُفَرِّجُ عَنْهُ كَرْباً اَوْيَقْضى عَنْهُ دَيْناً اَؤَيَكَشِفُ عَنْهُ فاقَتَهُ.
بحار الانوار، ج 41، ص 164

جابربن عبداللّه گفت:
روزى صبحدم، على بن ابى طالب عليه السلام را ملاقات كردم و گفتم:
اى اميرمؤمنان چگونه صبح كردى؟ فرمود:
به نعمتى و بخششى از پروردگارم (و آن در امان بودن) از مردى كه از برادرى ديدن نمى‏كند، و مؤمنى را شادى نمى‏سازد.
گفتم: شاد كردن مؤمن چگونه است؟ فرمود: اندوهى را از او بر طرف كند يا قرض او را ادا كند يا نياز او را برطرف نمايد.

على عليه السلام و خانواده

قالَ اَميرُالمُؤمِنينَ عليه السلام :
دَخَلْتُ عَلى رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه و آله و سلم [ذاتَ يَوْمٍ] فَقالَ: كَيْفَ اَصْبَحتَ يا عَلِىُّ؟
فَقُلْتُ اَصْبَحتُ وَ لَيْسَ فى يَدى شَى‏ءٌ غَيْرَ اَلْماءِ، وَ أَنَا مُغْتَّمٌ لِحالِ فَرْخَىَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ[ عليهما السلام ] فَقالَ لى:
يا عَلىُّ غَمُّ الْعَيالِ سَتْرُمِنَ النّارِ، وَطاَعةُ الْخالِقِ اَمانٌ مِنَ الْعَذابِ، وَالصَّيْرُ عَلَى الطَّاعَةِ جِهادٌ، وَ اَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ سِتّينَ سَنَةٍ وَ غَمُّ الْمَوْتِ كَفَّارَةُ الذُّنُوبِ، وَ اَعْلَمْ يا عَلىُّ اَنَّ اَرْزاقَ الْعِبادِ عَلَى اللَّهِ سُبْحانَهُ، وَ غَمُّكَ لَهُمْ لايَضُرُّكَ وَ لايَنْفَعُ غَيْرُ اَنَّكَ تُوجَرُ عَلَيْهِ، وَ اِنَّ أَغَمُّ الْغَّمِ غَمُّ الْعَيالِ.
بحار الانوار، ج 76، ص 16

اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:
روزى به حضور پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم رسيدم حضرت فرمود:
يا على چطور صبح كردى؟ گفتم صبح كردم در حالى كه در دستم چيزى جز آب نيست، و براى حال دو فرزندم (امام) حسن و حسين (كه درود خدا بر آنان باد) غمگينم.
پيامبر به من فرمود:
اى على عمخوارى براى خانواده سپر آتش است. و فرمانبردارى از خالق مايه امنيت از عذاب است، و صبر بر اطاعت جهاد محسوب مى‏شود و از عبادت شصت سال برتر است و غم مرگ كفّاره گناهان است، اى على بدان كه روزى بندگان به عهده خداوند سبحان است و غمگينى تو براى خاندان سود و زيانى به تو نمى‏رساند جز اينكه پاداش به تو داده مى‏شود، و دردناكترين غمها غم خانواده است.

روزِ نامگذارى

عَنْ اِبْنِ عَبَّاسِ قالَ:
وَ اللَّهِ ما سَمّينا عَلىَّ بِنَ أَبى طالِبٍ اَميرَالمُؤمِنينَ حَتَّى سَمَّاهُ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله و سلم ، كُنَّا مارّينَ اَزِقَّةِ الْمَدينةِ يَوْماً اِذْا اَقْبَلَ عَلىُّ بْنُ أبى طالِبٍ فَقالَ: اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ بَرَكاتُهُ، فَقالَ: وَ عَلَيْكَ السَّلامُ يا اَميرَالمُؤمِنينَ، كَيْفَ اَصْبَحْتَ؟
فَقالَ: اَصْبَحْتُ وَ نَوْمى خَطَراتٍ وَ يَقْظَتى فَرَغاتٍ وَ فِكْرَتى فى يَوْمِ الْمَماتِ، قالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: فَعَجَبْتُ مِنْ قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه و آله و سلم فى عَلّىٍ فَقُلْتُ: يا رَسُولَ اللَّهِ مَا اَلذَّى قُلْتَ فى اِبْنَ عَمّى؟ أَحُّباً لَهُ اَمْ شَيْئاً مِنْ عِنْدِاللَّهِ قالَ: لا وَ اللَّهِ ما قُلْتُ فيهِ شَيْئاً اِلاّ رَأيَتُ بِعَينى، قُلْتُ وَ مَا الَّذى رَأيَتَ يا رَسُولَ اللَّهِ؟
قالَ: لَيْلَةٌ اُسْرِىَ بى فِى السَّماءِ ما مَرَرْتُ بِباتٍ مِنْ اَبْوابِ الْجَنَّةِ اِلاَّ وَ رَأيْتُ مَكْتُوباً عَلَيْهِ:
عَلىُّ بْنُ اَبى طالِبٍ اَميرُالمُؤمِنينَ مِنْ قَبْلِ أُنْ يُخْلَقَ آدَمُ بِسَبْعينَ اَلْفَ عامٍ.
بحار الانوار، ج 37، ص 339

ابن عباس گويد:
به‏خدا قسم نام اميرالمؤمنين را براى على بن ابى طالب عليه السلام ما بر نگزيديم بلكه (براى اوّلين بار) خود پيامبر او را به اين نام خواند. روزى (به همراه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم ) از كوچه‏هاى مدينه مى‏گذشتيم كه على بن ابى طالب از مقابل رسيد و گفت: سلام و رحمت و بركات او برتو باد اى رسول خدا، رسول خدا در پاسخ فرمود:
درود برتو باد اى اميرالمؤمنين، چگونه صبح كردى؟
او در پاسخ گفت: صبح كردم در حالى كه خوابم رو به هلاكت (مرگ) است و بيداريم چرتهائى است و انديشه‏ام در باره روزمرگ است.
ابن عباس گفت: من از گفتار رسول خدا درباره على عليه السلام تعجّب كردم و گفتم: اى رسول خدا درباره پسر عمويم چه چيزى فرمودى؟ آيا از روى دوستى و محبّت به او (اميرالمؤمنين) گفتى يا اينكه از پيش خداست؟
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
نه به خدا قسم من در باره على چيزى جز آنچه با چشم ديدم نگفتم،
گفتم: اى رسول خدا چه چيزى ديدى؟ فرمود:
شبى مرا به معراج بردند به هيچ درى از درهاى بهشت نگذشتم جز اينكه ديدم روى آن نوشته بود.
على فرزند ابوطالب از هفتاد هزار سال قبل از آفرينش انسان اميرمؤمنان است.

على عليه السلام و خير و شرّ

قالَ الصَّادِقُ عليه السلام :
مَرِضَ اَميرُالمؤمِنينَ عليه السلام فَعادَهُ قَوْمٌ فَقالُوا لَهُ: كَيْفَ اَصْبَحْتَ يا اَميرَالمُؤمِنينَ؟
فَقالَ: اَصْبَحْتُ بِشّرٍّ.
فَقالُوا لَهُ: سُبْحانَ اللَّهِ هذا كَلامُ مِثْلُكَ؟
فَقالَ: يَقُولُ اللَّهِ تَعالى «وَ نَبْلُوَكُمْ بِالْخَيْرِ وَ الشَّرِّ فِتْنَةً وَ اِلَيْنا تُرْجَعُونَ»*
فَالْخَيْرُ: اَلِصَّحَةُ وُالْغِنا، وَ الشَرُّ: اَلْمَرَضُ وَالْفَقُر، اِبْتِلاءً وَ اِخْتِباراً.
بحار الانوار، ج 81، ص 209

امام صادق عليه السلام فرمود:
اميرمؤمنان عليه السلام مريض شد، گروهى از او عيادت كردند، به او گفتند:
اى اميرمؤمنان چطورى؟ چه‏طور صبح كردى؟ فرمود:
به بدى صبح كردم، آنان گفتند: سبحان اللّه آيا اين سخن امثال شماست فرمود: خداوند (در قرآن) مى‏فرمايد: »ما شما را با خوبى و بدى بعنوان آزمايش گرفتار مى‏كنيم و شما بسوى ما بر مى‏گرديد« پس خوبى عبارت است از سلامتى و بى‏نيازى و بدى عبارتست از بيمارى و نيازمندى كه هر دو آزمايش و امتحان است.
* انبياء:35

دنياى فاطمه سلام الله عليها

قالَتْ فاطِمَةُ بِنْتُ الْحُسَينِ:
لَمَّا اشْتَّدَتْ عِلَّةُ فاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّه صلي الله عليه و آله و سلم وَغَلَبَها، اِجْتَمَعَ عِنْدَها نِساءُ الْمُهاجِرينَ وَ الْاَنصارِ، فَقُلْنَ لَها: يا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ: كَيْفَ اَصْبَحْتِ عَنْ عِلِّتِكِ؟ فَقالَتْ سلام الله عليها :
اَصْبَحْتُ وَ اللَّهِ عائِفَةً لِدُنياكُمْ، قالِيَةً لِرِجا لِكُمْ، لَفَظْتُهُمْ قَبْلَ أَنْ عَجَمْتُهُمْ وَ شَنَأتُهُمْ بَعْدَ اَنْ سَبَرْتُهُمْ...
معانى الاخبار، ص 354

فاطمه دختر امام حسين عليه السلام مى‏گويد:
زمانى كه بيمارى حضرت فاطمه سلام الله عليها دختر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم شدّت پيدا كرد زنهاى مهاجر و انصار به عيادتش آمدند و گفتند:
اى دختر رسول با اين بيمارى چگونه صبح كردى؟
حضرت فاطمه سلام الله عليها فرمود:
به‏خدا قسم، صبح كردم در حالى‏كه نسبت به دنياى شما بد بينم، و نسبت به مردان شما خشمناكم، پيش از آنكه آنان را آزمايش كنم بيرونشان انداختم، و بعد از آنكه در آنان دقيق شدم و آزمودم با آنان دشمن شدم.

مظلوميت زهرا سلام الله عليها

دَخَلَتْ اُمَّ سَلْمَةَ عَلَى فاطِمَةَ سلام الله عليها فَقالَتْ لَها :
كَيْفَ اَصْبَحْتِ عَنْ لَيْلَتِكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه و آله و سلم ؟
قالَتْ: اَصْبَحْتُ بَيْن كَمَدٍ وَ كَرْبٍ، فُقِدَ الْنَبِىُّ وَ ظُلِمَ الْوَصىُّ، هُتِكَ وَ اللَّهِ حِجابُهُ.
بحار الانوار، ج 43، ص 156

ام سلمه بر حضرت فاطمه سلام الله عليها وارد شد و به او گفت:
اى دختر رسول‏خدا شب را چگونه صبح كردى؟ فرمود: همدم غم و اندوه. پيامبر از دست رفت، به جانشين او ظلم شد و قسم به‏خدا كه حريم او شكست.

بينش امام حسين عليه السلام

قيلَ لِلْحُسَينِ بِنْ عَلىٍّ عليهما السلام :
كَيْفَ اَصْبَحْتَ يا اَبْنَ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه و آله و سلم فَقالَ: اَصْبَحْتُ وَلِىَ رَبٌّ فَوْقى، وَ النَّارُ اَمامى، وَالْمَوْتُ يَطْلُبُنى، وَالْحِسابُ مُحدِقٌ بى وَ اَنَامُرتَهِنٌ بِعَمَلى، لا اَجِدُ ما اُحِبُّ، وَ لا اَدْفَعُ ما أَكْرَهُ، وَ الْاُمُورُ بِيَدِ غَيْرى، فَاِنْ شاءَ عَذَّبَنى، وَ اِنْ شاءَ عَفا، فَأىُّ فَقيرٍ اَفْقَرُ مِنّى.
بحار الانوار، ج 76، ص 15

به امام حسين عليه السلام گفته شد:
اى فرزند رسول خدا چگونه صبح كردى؟ فرمود:
صبح كردم در حالى كه من پروردگارى مى‏دارم كه بالاى سرم است.
و آتش (جهنم) پيش رويم، و مرگ در جستجوى من است و حساب مرا احاطه كرده و من در گرو عمل خودم هستم، آنچه را دوست دارم نمى‏يابم و آنچه را دوست ندارم از خودم دور نمى‏كنم، كارها دست ديگرى (يعنى خدا) است چنانچه بخواهد عذابم مى‏كند و اگر مايل باشد مى‏بخشد. پس چه كسى از من نيازمندتر است.

اوّل سلام

قالَ لَهُ (اَلْحُسَينُ عليه السلام ) رَجُلٌ اِبْتِداءً:
كَيْفَ اَنْتَ عافاكَ اللَّهُ؟ فَقالَ: اَلسَّلامُ قَبْلَ اَلْكَلامِ عافاكَ اللَّهُ، ثُمَّ قالَ عليه السلام : لاتَأْذِنُوا لِاَحَدٍ حَتّى يُسَّلِّمَ.
موسوعة كلمات الحسين عليه السلام ، ص 750، حديث 913

مردى در شروع سخن به امام حسين عليه السلام گفت:
حال شما چطور است؟ خدا به ‏شما عافيت دهد. امام عليه السلام فرمود:
سلام ‏قبل از گفتار است، خدا به ‏تو عافيت دهد، سپس فرمود:
اجازه ندهيد به كسى (سخن بگويد) تا اينكه سلام كند.

شيعه كيست؟

عَنِ الْمِنْهالِ قالَ:
دَخَلْتُ عَلى عَلىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عليهما السلام فَقُلْتُ: اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ كَيْفَ اَصْبَحْتُم رَحِمَكُمُ اللَّهُ؟ قالَ اَنْتَ تَزْعَمٌ أنَّكَ لَنا شيعَةٌ وَ اَنْتَ لاتَعْرِفُ صَباحَنا وَ مَساءَنا، اَصْبَحْتُ فى قَوْمِنا بِمَنْزِلَةِ بِنَى إِسْرائيلَ فى آلِ فِرْعُونَ يُذَّبِحُونَ الْاَبْناءَ وَ يَسْتَحيُونَ النِساءَ، وَ اَصْبَحَ خَيْرُ الْبَّريَةِ بَعْدَ نَبيِّها صلي الله عليه و آله و سلم يُلْعَنُ عَلَى المَنابِرِ، وَ يُعْطَى الْفَضْلُ وَ الْاَمْوالُ عَلى شَتْمِهِ، وَ اَصْبَحَ مَنْ يُحِبُّنا مَنْقُوصاً بِحَقِّهِ عَلى حُبِّهِ اِيَّانا وَ اَصْبَحَت قُرَيْشُ تَفَضَّلَ عَلى جَميعِ الْعَرَبِ بِاَنَّ مُحَمَّداً صلي الله عليه و آله و سلم مِنْهُمْ يَطْلُبُونَ بِحَقِّنا وَ لايَعْرِفُونَ لَنا حَقّاً، اُدْخُلْ فَهذا صَباحُنا وَ مَساءُنا.
بحار الانوار، ج 76، ص 16

منهال مى‏گويد: بر امام زين العابدين عليه السلام وارد شدم و گفتم:
سلام بر شما باد چگونه صبح كرديد خدا بر شما رحمت آورد؟ فرمود تو خيال مى‏كنى شيعه مائي و از شب و روز ما خبر ندارى؟ روزگار ما چنان است كه همانند قوم بنى اسرائيل در اسارت فرعون - مردان ما را مى‏كشند وزتان ما را (بى سرپرست) رها مى‏كنند، -(در اين روزگار) بر بهترين انسانها بعد از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم - در منبرها لعنت نثار مى‏شود و براى ناسزاگوئى به او حقوق و پاداش عطا مى‏شود، دوستان ما بخاطر محبتشان نسبت به ما از حق و مقامشان كاسته مى‏شود قريش به دليل انتسايشان به پيامبر بر تمامى عرب برترى مى‏فروشد و حق ما را مى‏طلبد اما خود براى ما حقى نمى‏شناسد (و به آن تسليم نمى‏شو) آرى بيا و ببين كه شب و روز ما چگونه است.

مؤمّن و زرق و برق دنيا

خَرَجَ (عَلىُّ بْنُ الْحُسَينِ عليه السلام ) يَوْماً وَ هُوَ يَقُولُ:
اَصْبَحتُ وَ اللَّهِ يا جابِرُ مَحْزُوناً مَشْغُولَ القَلْبِ، فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِداكَ ماحُزْنُكَ وَ شُغْلُ قَلْبِكَ، كُلُّ هذا عَلَى الدُّنْيا؟ فَقالَ عليه السلام : لا يا جابِرُ وَلكنْ حُزْنُ هَمَّ الاخِرَةِ، يا جابِرُ مَنْ دَخَلَ قَلَبَهُ خالِصَ حَقيقَةَ الايمانِ شَغَلَ عَمَّا فِى الدُّنيا مِنْ زينَتِها.
تحف العقول، ص 286

جابر مى‏گويد:
امام سجاد عليه السلام روزى از منزل خارج شد در حالى كه چنين مى‏گفت:
اى جابر به‏خدا قسم صبح كردم در حالى كه غمگين هستم و قلبم مشغول است گفتم: فدايت شوم غم و دل مشغولى شما چيست؟ آيا مربوط به دنياست؟
امام عليه السلام فرمود:
نه جابر بلكه اندوه براى آخرت است، اى جابر! حقيقت ناب ايمان برقلب هركس وارد شود، از هر آنچه زينت دنيائى است رويگردان مى‏شود.

بينش امام سجاد عليه السلام

قيلَ لِعَلىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عليهما السلام :
كَيْفَ اَصْبَحتَ يا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ؟ قالَ: اَصْبَحْتُ مَطْلُوباً بِثَمانِ خِصالٍ: اَللَّهُ تَعالى يَطْلُبُنى بِالْفَرائِضِ، وَ النَّبِىُ صلي الله عليه و آله و سلم بِاسُنَةِ وَالْعَيالُ بِالْقُوتِ، والنَّغْسِ بِالشَهْوَةِ، وَالشَّيْطانُ باِلْمَعْصيةِ، وَ الْحافِظانِ بِصِدْقِ الْعَمَلِ، وَ مَلَكِ الْمَوْتِ بِالرُّوحِ، وَ الْقَبْرِ بِالْجَسَدِ، فَأَنَا بَيْنَ هذِهِ الْخِصالِ مَطْلُوبٌ.
بحار الانوار، ج 76، ص 15

به امام سجاد عليه السلام گفته شد:
اى فرزند رسول خدا حال شما چطور است؟ فرمود:
حال و روز كسى را دارم كه هشت طلبكار دور او را گرفته‏اند،
1 - خداى بزرگوار از من انجام واجبات را مى‏خواهد، و پيامبر روش و سنّت خود را، و خانواده غذا و خرجى را، و نفس شهوت را، و شيطان نافرمانى را، و نگهبانان (دو فرشته) درست كردارى را، و عزرائيل روح را، و قبر جسم را. بنابراين من در ميان اين همه طلبكار گرفتارم.

شمع جمع

قيلَ لِعَلىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عليهما السلام :
كَيْفَ اَصْبَحْتَ؟ قالَ: اَصْبَحْنا خائِفينَ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ اَصْبَحَ جَميعُ اَهْلِ الْاِسْلامِ آمِنينَ بِهِ.
بحار الانوار، ج 78، ص 159

به امام زين العابدين عليه السلام گفته شد:
 حال شما چطور است؟
 امام عليه السلام فرمود:
 مى‏گذرانيم در حالى كه ما به خاطر انتساب به پيامبر خدا در ترس و نگرانى به سر مى‏بريم و همه مسلمانان در سايه نام او امنيَّت و آرامش دارند!

نقش زبان

عَنْ عَلىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عليهما السلام قالَ :
اِنَّ لِسانَ ابْنَ آدَمَ يُشْرِفُ عَلى جَميعِ جَوارِحِهِ كُلَّ صَباحٍ فَيَقُولُ:
كَيْفَ اَصْبَحْتُمْ؟ فَيَقُولُونَ: بِخَيْرٍ اِنْ تَرَكْتَنا، وَ يَقُولُونَ:
اَللَّهَ اَللَّهَ فينا وَ يُنا شِدُونَهُ وَ يَقُولُونَ: اِنَّما نُثابُ وَ نُعاقَبُ بِكَ.
اصول كافى، ج 3، ص 177، حديث 1824

امام زين العابدين عليه السلام فرمود:
 هر بامداد زبان آدميزاد بر ديگر اعضايش توجه مى‏كند و مى‏گويد: چگونه هستيد؟ حالتان چطور است؟ آنها مى‏گويند: اگر تو مار ارها كنى خوبيم، خدا را خدا را نسبت به ما بياد آور و او را به خدا قسم مى‏دهند و مى‏گويند: پاداش و كيفر ما تنها بخاطر توست.

بينش امام باقر عليه السلام

قيلَ لِمُحَمَدِ بْنِ عَلىِّ الْباقِرِ عليه السلام :
كَيْفَ اَصْبَحْتَ؟ قالَ: اَصْبَحْنا غَرْقى فِى الْنِعْمَةِ، مَوْفُورينَ بِالذُّنُوبِ، يَتَحَبَّبُ اِلَيْنا اِلهَنا بِالنِّعَمِ، وَ نَتَمَقَّتُ اِلَيْهِ بِالْمَعاصى، وَ نَحْنُ نَفْتَقِرُ اِلَيْهِ، وَ هُوَ غَنىُّ عَنا
بحار الانوار، ج 46، ص 304

به امام باقر عليه السلام گفته شد: چگونه صبح كردى؟ فرمود:
 صبح كرديم در حالى كه غرق در نعمت هستيم، گناهان فراوان است، معبود ما با نعمتها به ما اظهار دوستى مى‏كند، و ما با نافرمانى نسبت به او دشمنى مى‏كنيم، ما به او نيازمنديم و او از ما بى‏نياز است.

بينش امام باقر عليه السلام

قيلَ لِمُحَمَدِ بْنِ عَلىِّ الْباقِرِ عليه السلام كَيْفَ اَصْبَحْتَ؟ :
قالَ: اَصْبَحْنا غَرْقى فِى الْنِعْمَةِ، مَوْفُورينَ بِالذُّنُوبِ، يَتَحَبَّبُ اِلَيْنا اِلهَنا بِالنِّعَمِ، وَ نَتَمَقَّتُ اِلَيْهِ بِالْمَعاصى، وَ نَحْنُ نَفْتَقِرُ اِلَيْهِ، وَ هُوَ غَنىُّ عَنا
بحار الانوار، ج 46، ص 304

به امام باقر عليه السلام گفته شد: چگونه صبح كردى؟ فرمود:
صبح كرديم در حالى كه غرق در نعمت هستيم، گناهان فراوان است، معبود ما با نعمتها به ما اظهار دوستى مى‏كند، و ما با نافرمانى نسبت به او دشمنى مى‏كنيم، ما به او نيازمنديم و او از ما بى‏نياز است.

زندگى دنيا و امام صادق عليه السلام

قالَ سُفْيانُ الثَوْرى : دَخَلْتُ عَلى اَبى عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فَقُلْتُ: كَيْفَ اَصْبَحْتَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ؟
فَقالَ عليه السلام : وَ اللَّهِ اِنّى مَحْزُونٌ، وَ اِنّى لَمُشْتَغِلُ الْقَلْبِ فَقُلْتُ لَهُ: وَ ما اَحْزَنَكَ؟ وَ ما شَغَلَ قَلْبَكَ؟ فَقالَ عليه السلام لى: يا ثَورى اِنَّهُ مَنْ داخَلَ قَلْبَهُ صافِى خالِصِ دينِ اللَّهِ شَغَلَهُ عَمَّاسِواهُ. يا ثَورى مَا الدُّنْيا؟ وَ ما عَسَى اَنْ تَكُونَ؟ هَلِ الدُّنْيا اِلاَّ اَكْلٍ اَكَلْتَهُ، لَوْ ثَوْبٍ لَبِسْتَهُ، اَوْمَرْكَبٍ رَكِبْتَهُ، اِنَ الْمُؤمِنينَ لَمْ يَطْمَئِنُّوا فِى الدُّنيا وَ لَمْ يَأْمَنُواً قُدُومَ الْآخِرَةِ، دارُ الدُّنيا دارُ زَوالٍ وَ دارُ الآخِرَةِ دارُ قَرارٍ، اَهْلُ الدُّنيا اَهْلُ غَفْلَةٍ.
بحار الانوار، ج 78، ص 262

سفيان ثورى گويد:
 به امام صادق عليه السلام وارد شدم و گفتم: اى فرزند رسول خدا چگونه صبح كردى؟ فرمود: به‏خدا قسم من غمگينم، و قلبم مشغول است.
به امام گفتم چه چيزى تو را غمگين و دلت را مشغول كرده است؟ فرمود:
اى ثورى! هر كسى كه در قلبش دين تاب خدا وارد شد او را از چيزهاى ديگر مشغول مى‏كند، اى ثورى دنيا چيست؟ و چه چيز مى‏تواند باشد؟ آيا دنيا چيزى جز خوراكى كه خوردى يا پوشاكى كه پوشيدى يا مركبى كه سوار شدى است؟ مؤمنان در دنيا آرامش ندارند، و از آمدن آخرت(قيامت) در امان نيستند، خانه دنيا خانه ناپايدارى است و خانه آخرت سراى پايدار، مردم دنيا اهل غفلت‏اند.

امام صادق عليه السلام و نعمتها

قالَ داووُدُ بْنُ كَثير الرَّقى :
دَخَلْتُ عَلى اَبى عَبْدِ اللَّه عليه السلام فَدَخَلَ عَلَيْهِ مُوسى اِبْنَهُ وَ هُوَ يَنْتَفِضُ، فَقالَ لَهُ اَبُوعَبْدِ اللَّهِ عليه السلام : كَيْفَ اَصْبَحْتَ؟ قالَ: اَصْبَحْتُ فى كَنَفِ اللَّهِ، مُتَقَلِّباً فى نِعَمِ اللَّهِ.
بحار الانوار، ج 47، ص 100

داوود مى‏گويد:
خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم پسرش حضرت كاظم عليه السلام در حالى كه (در اثر تب شديد) مى‏لرزيد. وارد شد، امام صادق عليه السلام به او فرمود:
چگونه صبح كردى؟ او در پاسخ گفت:
در سايه لطف خدا، غرق در نعمتهاى خداوندم.

خواسته‏هاى امام هفتم عليه السلام

عَنِ الْكاظِمِ عليه السلام قالَ :
اَصْبَحْتُ أَسْألُكَ الْعَفْوَ وَ الْعافيَةَ فى دينى وَ دُنْياى وَ آخِرَتى وَ اَهْلى وَ مالى وَ وُلْدى.
بحار الانوار، ج 90، ص 188

امام كاظم عليه السلام (درد عايش) فرمود:
 (خدايا) صبح كردم در حالى كه از تو مى‏خواهم از من در گذرى و به من عافيت در دين و دنيا و آخرت و خانواده و مال و فرزندم عطا كنى.

بينش امام هشتم عليه السلام

قيلَ لِلّرِضا عليه السلام :
كَيْفَ اَصْبَحْتَ؟ فَقالَ عليه السلام : اَصْبَحْتُ بِاَجَلٍ مَنْقُوصٍ، وَ عَمَلٍ مَحْفُوظٍ، وَ الْمَوْتُ فى رِقابِنا، وَ النَّارُ مِنْ وَ رائِنا، وَ لانَدْرى ما يُفْعَلُ بِنا.
بحار الانوار، ج 78، ص 339

به امام رضا عليه السلام گفته شد:
چگونه صبح كردى؟ امام عليه السلام فرمود:
صبح كردم در حالى كه عمر كوتاه شده، كردارم ضبط شده، مرگ (چون طوقى) برگردنمان افتاده، آتش را پشت سرداريم و نمى‏دانيم با ما چگونه عمل خواهد شد.

فصل سوم: بينش تربيت‏شدگان مكتب

بينش مؤمن شهيد

قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله و سلم لِحارِثِ بْنِ مالِكِ :
كَيْفَ اَصْبَحْتَ؟ فَقال: اَصْبَحْتُ وَ اللَّهِ يا رَسُولَ اللَّهِ مِنَ المؤُمِنينَ، فَقالَ:
رَسُولُ صلي الله عليه و آله و سلم :
لِكُلِّ مُؤْمِنٍ حَقيقَةٌ، فَما حَقيقَةُ اِيمانِكَ؟
قالَ: اَسْهَرْتُ لَيْلى، وَ اَنْفَقْتُ مالى، وَ عَرَفْتُ عَنِ الدُّنيا، وَ كَاَنّى اَنْظُرُ اِلى عَرْشِ رَبّى - جَلَّ جَلالُهُ وَ قَدْ اَبْرَزَ لِلْحِسابِ، وَ كَاَنّى اَنْظُرُ اِلى اَهْلِ الْجَنَّةِ فِى الجَنَّةِ يَتَزاوَرُونَ، وَ كَاَنّى اَنْظُرُ اِلى اَهْلِ النَّارِ يَتَعاوُونَ، فَقالَ رَسُولُ اللَّه صلي الله عليه و آله و سلم :
هذا عَبْدٌ قَد نَوَّر اللَّهُ قَلْبَهٌ، قَد اَبْصَرْتَ فَالْزِمْ فَقالَ: يا رَسُولَ اللَّهِ اُدْعُ اللَّهَ لى بِالشَهادَةِ، فَدَعالَهُ فَاستَشْهَدَ يَوْمَ الثامِنِ.

بحارالانوار 22: 146

رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به حارث بن مالك فرمود:
 چگونه صبح كردى؟ او گفت: اى رسول خدا به خدا قسم صبح كردم در حالى كه از مؤمنان هستم.
 رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
 براى هر مؤمن حقيقتى است، پس حقيقت ايمان تو چيست؟
 حارث در پاسخ گفت: شبم را بيدارم، ثروتم را انفاق كردم، دنيا را طورى شناختم مثل اينكه به عرش پروردگار بزرگوارم نگاه مى‏كنم در حالى كه براى حساب ظاهر شده است، و گويا اهل بهشت را مى‏بينم كه همديگر را ديدار مى‏كنند، و گويا اهل دوزخ را مى‏بينم كه به سراغ هم رفته سركش مى‏كنند.
 رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
 اين شخص بنده‏اى است كه خدا دلش را روشن ساخته است، سپس به او فرمود: تو روشن و بنيا شده‏اى پس ثابت باش. حارث گفت: اى رسول خدا براى من دعا كن تا شهيد شوم، پس پيامبر براى او دعا كرد و او روز هشتم شهيد شد.

برخورد با بيمار

قالَ النَبىُّ صلي الله عليه و آله و سلم :
تَمامُ عِيادَةِ المَريضِ اَنْ يَضَعَ اَحَدُكُمْ يَدَهُ عَلَيْهِ وَ يَسْأَلُهُ كَيْفَ هُوَ كَيْفَ اَصْبَحْتَ وَ كَيْفَ اَمَسَيْتَ؟ وَ تَمامَ تَحِيَّتُكُمْ الْمصافِحَةُ.

بحار الانوار، ج 81، ص 226

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
آداب عيادت مريض اين است كه يكى از شما (عيادت كنندگان) دست خود را روى او بگذارد و از او بپرسد حالت چطور است؟ و چگونه صبح و شب كرده‏اى؟
و درود كامل شما مصافحه و دست دادن است.

نسيم بهشت و سوزتب

قالَ اَميرُالْمُؤمِنينَ :
يا رَسُولَ اللَّهِ اِنَّ اَباذَرَ قَدَ وَ عَكَ فَقالَ صلي الله عليه و آله و سلم :
اِمْضِ بِنا اِلَيْهِ نَعُودُهُ فَمَضَينا اِلَيْهِ جَميعاً فَلَّما جَلَسْنا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله و سلم :
كَيْفَ اَصْبَحْتَ يا اَباذَرَ؟
قالَ: اَصْبَحْتُ وَ عَكاً يا رَسُولَ اللَّهِ، فَقالَ: اَصْبَحْتُ فى رَوْضَةٍ مِنْ رِياضِ الْجَنَةِ، قَد اِنْغَمَسَتَ فِى ماءِ الْحَيْوا، وَ قَدْ غَفَر اللَّهُ لَكَ ما يَقْدَحُ مِنْ دينِكَ
 فَاَبْشِر يا اَباذَرَ.
مستدرك الوسائل، ج 2، ص 57، ح 1398

اميرالمؤمنين عليه السلام گفت:
اى رسول خدا ابوذر بيمار و تب‏دار است پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
برويم پيش او تا عيادتش كنيم، همراه يگديگر پيش او رفتيم وقتى كه نشستيم رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
اى ابوذر چطور صبح كردى؟ ابوذر گفت:
صبح كردم در حال تب دارى اى رسول خدا، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
در باغى از باغهاى بهشت صبح كردى، تو در آب حيات فرو رفتى، و خدا پوشانيد آنچه را كه به دين تو آسيب مى‏رساند، پس بشارت باد بر تو اى ابوذر.

بينش ابوذر

قيلَ لِاَبى ذَرَ رَضِىَ اَللَّهُ عَنْهُ:
وَ كان يُصَلّيها فى‏أوَّلِ وَقْتٍ ثُمَّ يَسْجُدُ
فَلا يَرْفَعُ رَأسَهُ إلى اَنْ تَرتَفِعَ الشَّمْسُ.
بحارالانوار 22: 405

به ابوذر رضى اللَّه عنه گفته شد:
اى يا رسول خدا چگونه مى‏گذرانى؟ او گفت:
در ميان دو نعمت صبح كردم، ميان گناه پوشيده شده، و تمجيد و ستايشى كه هر كس به آن مغرور شود فريب خورده است.

انديشه مؤمن

عَنِ النَبىِّ صلي الله عليه و آله و سلم اَنَّهُ مَرَّ عَلى قَوْمٍ مِنَ الْاَنْصارِ فى بَيْتٍ فَسَلَّمَ عَلَيْهِمْ وَ وَقَفَ فَقالَ:
كَيْفَ اَنْتُمْ؟ قالُوا: مُؤْمِنُونَ يا رَسُولَ اللَّهِ، قالَ أفَمَعَكُمْ بُرْهانُ ذلِكَ؟
قالُوا: نَعَمْ.
قالَ: هاتُوا، قالُوا: نَشْكُرُ اللَّهَ فِى الَّرخا وَ نَصْبِرُ عَلَى الْبَلاءِ، وَ نَرْضى بِالْقَضاءِ، قالَ: اَنْتُمْ اِذاً اَنْتُمْ.
بحارالانوار 82: 144

نقل شده است: پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم به گروهى از انصار كه در خانه‏اى بودند وارد شد پس بر آنان سلام كرد و ايستاد و فرمود:
حال شما چطور است؟
آنان گفتند: اى رسول خدا ما مؤمن هستيم، پيامبر فرمود: آيا بر اين گفتارتان برهانى داريد؟ آنان گفتند: بله فرمود: برهان بياريد آنان در پاسخ گفتند: خدا را در آسايش شكر و سپاس مى‏گوئيم ، و به قضا و قدرالهى راضى هستيم، فرمود: شما همان‏طوريد كه گفتيد.

بينش سلمان

خَرَجَ اَميرُالْمُؤْمِنينَ يَوْماً فَاسْتَقْبَلَهُ سَلْمانُ فَقالَ عليه السلام لَهُ :
كَيْفَ اَصْبَحْتَ يا اَباعَبدِاللَّهِ؟*
قالَ: اَصْبَحْتُ فى غُمُومٍ اَرْبَعةٍ فَقالَ لَهُ: وَ ما هُنَّ قالَ: غَمُّ الْعَيالِ يَطْلُبُونَ الخُبْزَ وَالشَّهَواتَ، وَ الْخالِقُ يَطْلُبُ الطَّاعَةَ، وَ الشّيطانُ يَأْمُرُ بِالْمَعْصيَةِ، وَ مَلَكُ الْمَوْتِ يَطْلُبُ الرُّوحَ فَقالَ لَهُ: اِبْشِرْ يا اَبا عَبداللَّهِ فِاَنَّ لَكَ بِكْلِّ خِصْلَةٍ دَرَجاتٍ.
بحار الانوار، ج 76، ص 16

روزى امير مؤمنان عليه السلام (از منزل) خارج شد و با سلمان برخورد كرد، به او فرمود:
اى سلمان چگونه صبح كردى؟
سلمان گفت: با چهار غم و اندوه صبح كردم، امام عليه السلام فرمود: آنها چيست؟
سلمان گفت:
1 - غم خانواده كه نان و خواسته‏هاى مادى مى‏خواهند.
2 - خالق (جهان) اطاعت و فرمانبردارى مى‏طلبد.
3 - شيطان كه دستور معصيبت مى‏دهد.
4 - عزرانيل كه جان را مى‏طلبد.
امام عليه السلام فرمود: بشارت باد كه براى هر خصلتى درجه‏اى براى تو خواهد بود.
* ابا عبداللَّه كنيه سلمان است.

انديشه سلمان

قيلَ لِسَلْمانِ الْفارِسىِ :
كَيْفَ اَصْبَحْتَ؟ قالَ: كَيْفَ يُصْبِحُ مَنْ كانَ الْمَوْتُ غايَتَهُ، وَ الْقَبْرُ مَنْزِلَهُ، وَ الديدانُ جَوارَهُ، وَ اِنْ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ فَالنَّارُ مَسْكَنُهُ.
بحار الانوار، ج 76، ص 16

به سلمان فارسى گفته شد:
چگونه صبح كردى؟ او گفت:
چگونه مى‏گذراند كسى كه عاقبتش مرگ و منزلش قبر و همسايگانش جانوران زمين است و اگر گناهش بخشيده نشود جايگاهش آتش خواهد بود.

بيم و اميد

قالَ عَلىٌّ عليه السلام لِرَجُلٍ :
كَيْفَ اَنْتُم؟ فَقالَ: نَرجُو وَ نَخافُ، فَقالَ عليه السلام :
مَنْ رَجا شَيْئاً طَلِبَهُ، وَ مَنْ خافَ شَيْئاً هَرِبَ مِنْهُ، ما أدْرى ما خَوْفُ رَجُلٍ عَرَضَتْ لَهُ شَهْوَةٌ فَلَمْ يَدَعْها لِما خافَ مِنْهُ، وَ ما أدْرى ما رَجاءُ رَجُلٍ نَزَلَ بِهِ بَلاءٌ فَلَمْ‏يَصْبِرْ عَلَيْهِ لِمايَرْجُو.
بحار الانوار، ج 78، ص 51

امام على عليه السلام به مردى فرمود:
حال شما چطور است؟ او در پاسخ گفت: اميدوار و بيمناكم بعد امام فرمود: هر كه اميد چيزى دارد آنرا طلب مى‏كند، و كسى كه از چيزى بترسد از آن فرار خواهد كرد، نمى‏دانم چگونه ترس دارد كسى كه شهوت به او روى مى‏آورد ولى بخاطر ترس از آن رها نمى‏كند، و نمى‏دانم چه اميد دارد مردى كه بلا و گرفتارى به او روى مى‏آورد ولى بخاطر چيزى كه به آن اميدوار است شكيبائى پيشه نمى‏كند.

بينش دوست رهبر

عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عليهما السلام قالَ :
كانَ لِلْحَسنِ بْنِ عَلىِّ بْنِ اَبى طالِبِ صَلَواتُ اللَّهُ عَلَيْهِما صَديقٌ وَ كانَ ماجِناً فَتَبا طى عَلَيْهِ اَيَّاماً فَجاءَهُ يَوْماً فَقالَ لَهُ الْحَسَنُ عليه السلام : كَيْفَ اَصْبَحْتَ؟
 فَقالَ: يَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَصْبَحْتُ بِخِلافِ ما اُحِبُّ وَ يُحِبُّ اللَّهُ وَ يُحِبُّ الشَّيطانُ، فَضَحِكَ الْحَسَنُ عليه السلام ثُمَّ قالَ: وَ كَيْفَ ذاكَ؟ قالَ: لِاَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يُحِبُّ اَنْ اُطيعَهُ وَ لا اَعْصيهِ وَ لَسْتُ كَذلِكَ، وَالشَّيطانُ يُحِبُّ اَنْ اَعْصِىَ اللَّهَ وَ لا اُطيعَهُ وَ لَسْتُ كَذلِكَ، وَ أَنا اُحِبُّ اَنْ لا اَمُوتَ وَ لَسْتُ كَذلِكَ.
بحار الانوار، ج 6، ص 129

امام صادق عليه السلام فرمود:
امام حسن فرزند على بن ابى طالب كه درود خدا بر آنان باد، دوستى داشت خوش برخورد كه پس از چند روز نديدن خدمت امام رسيد امام حسن عليه السلام به او فرمود:
چگونه صبح كردى؟
او در پاسخ گفت: برخلاف خواسته خود و خدا و شيطان صبح كردم، امام حسن عليه السلام خنديد و بعد فرمود: چگونه؟
دوست امام در پاسخ گفت: چون خداى متعادل دوست دارد. كه اطاعت او را بكنم و معصيت او را انجام ندهم و من اينطور نيستم، و شيطان علاقه دارد من معصيت خدا را انجام دهم و از او اطاعت نكنم ولى اينطور نيستم، و خودم دوست دارم كه نميرم ولى اين شدنى نيست.

بينش امام هشتم عليه السلام

عَنْ اَبِى الْحَسنِ عَلَىَّ بْنِ مُوسَى الرِّضا عليه السلام ُ:
اَنَّهُ قالَ لَهُ رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ خُراسانِ يَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ رَاَيْتُ رَسُولَ اَللَّه صلي الله عليه و آله و سلم فىِ الْمَنامِ كَاَنَّه يَقُوُل لى كَيْفَ اَنْتُمْ اِذا دُفِنَ فى اَرْضِكُمْ بِضْعَتى وَ اسْتُخْفِظْتُمْ وَديعتَى وَ غيبَ فِى ثَراكُمْ نَجْمى فَقالَ الرِّضا عليه السلام :
 اَنَا الْمَدْفُونُ فى اَرْضِكُمْ وَ اَنَا بِضْعَةُ مِنْ نَبّيِكُمْ وَ اَنَا الْوَديعَةُ وَ النَّجْمُ اَلا فَمَنْ زارَنى وَ هُوَ يَعْرِفُ ما اَوْجَبَ اللَّهُ تَبارَكَ وَ تَعالى مِنْ حَقّى وَ طاعَتى فَاَنَا وَ آبائى شُفَعاؤُهُ يَوْمَ القيمَةِ وَ مَنْ كُنَّا شُفَعاؤُهُ يَوْمَ القيمَةِ نَجا وَ لَوْ كانَ عَلَيْهِ مِثلَ وِزْرِ الثَّقَلَيْنِ اَلْجِنُّ وَ الْاِنْسُ...
امالى شيخ صدوق، ص 64، مجلس 15، ح 10

از امام هشتم عليه السلام روايت است كه مردى خراسانى به او گفت:
اى پسر رسول خدا من رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم را در خواب ديدم گويا به من مى‏فرمود:
چگونه خواهيد بود وقتى كه در زمين شما پاره‏اى از تن من در سر زمين شما دفن شود و امانت من به شما سپرده شود و در زمين شما ستاره من پنهان شود؟
امام رضا عليه السلام فرمود:
منم كه در زمين شما دفن خواهم شد و منم پاره تن پيامبر شما و منم امانت و منم آن ستاره. آگاه باشيد هر كه مرا زيارت كند و آنچه را خداى متعال از حق من و اطاعت من واجب كرده بشناسد من و پدرانم روزقيامت شفيع او خواهيم بود، و كسى كه ما شفيع او باشيم نجات پيدا خواهد كرد. گرچه بر او همانند گناهان جنّ و انس باشد.

جهان بينى اويس قرنى

قيلَ لِاُويْسِ الْقَرَنى :
كَيْفَ اَصْبَحْتَ؟ قالَ:
كَيْفَ يُصْبِحُ رَجُلٌ اِذا اَصْبَحَ لايَدرى اَيُمْسى؟ وَ اِذا اَمسى لايَدرى اَيُصْبِحُ؟
بحار الانوار، ج 74، ص 307

به اويس قرنى گفته شد:
چگونه صبح كردى؟
او در پاسخ گفت: چگونه صبح مى‏كند مردى كه صبحدم نمى‏داند شب مى‏كند يا نه؟ شب هنگام نمى‏داند آيا صبح مى‏كند يا نه؟ (روز نمى‏داند تا شب زنده است يا نه؟ و شب نمى‏داند تا صبح زنده است يا خير؟).

منابع

1 - قرآن
2 - اصول كافى، محمد بن يعقوب بن اسحاق كلينى ، علميه اسلاميه
3 - تحف العقول، مرحوم حرّانى ، نشر جامعه مدرسين
4 - بحار الانوار، محمد باقر مجلسى ، نشر مكتبة الاسلامية
5 - سغينة البحار، حاج شيخ عباس قمى ، نشر اسوه
6 - محجة البيضاء،مولى محسن فيض كاشانى ، نشر جامعه مدرسين
7 - مستدرك الوسائل،ميرزا حسين نورى ، آل البيت
8 - موسوعهُ كلمات الامام الحسين عليه السلام ، پژوهشكده باقرالعلوم عليه السلام نشر معروف
9 - امالى شيخ صدوق، شيخ صدوق ، نشر كتابخانه اسلاميه
10 - معانى الاخبار، شيخ صدوق ، نشر جامعه مدرسين

قالَ النَبىُّ صلى الله وعليه وآله وسلم:
مَنْ حَفِظَ مَنْ اُمَّتى اَرْبَعينَ حَديثاً مِنَ السُّنَّةِ كُنْتُ لَهُ شَفيعاً يومَ الْقيامَةِ.
بحارالانوار، 2، 145.

پيامبر اكرم صلى الله وعليه وآله وسلم فرمود:
هر كس از امّت من چهل حديث از سنّت حفظ كند من روز قيامت شفيع او خواهم بود.